حکایت مخالفت با نظام از بنی‎صدر به محمود احمدی نژاد رسید. رییس دولت‎های نهم و دهم همچنان به برنامه‎ریزی های خود برای نمایش مخالفت ها با ارکان نظام ادامه می دهد و کسی را هم مانع راه خود نمی بیند. اینکه چه می شود که رییس دولتی که ۸ سال زمام امور را در دست گرفت به مخالف خوانی علنی با نظام می رود، سوالی است که عضو جامعه روحانیت مبارز در پاسخ به آن می گوید: «پیداست که گنده گویی و بزرگنمایی کار را به اینجا رساند. من در مجلس هشتم می دیدم که او می گفت قانونی را که من قبول نداشته باشم اصلا قانون نیست. یا مجلس در زمان امام در راس امور بوده و حالا دیگر در راس امور نیست. »

حجت‎الاسلام سیدرضا اکرمی، روایتی را هم از دیدار احمدی نژاد با حجت الاسلام ناطق نوری مطرح می کند که در آن، ناطق پس از شنیدن برنامه های انتخاباتی او اعلام می کند: «یا ما این مطالبی که تو می گویی و مدعی هستی را نمی فهمیم یا تو حرفهایت را در جهان دیگری قصد پیاده کردن داری نه در جمع مردمی که در سال 84 زندگی می کنند. »

او در مورد اینکه چرا شورای نگهبان در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری، با توجه به مشخص شدن عدم توانایی احمدی نژاد در دور دوم انتخابات نتوانست او را رد صلاحیت کند، گفت: «من ملاک را حرف های همین امروز احمدی نژاد می دانم. یک آدمی یک مرتبه به حضرت عبدالعظیم برود و بست بنشیند. یا فرض کنید در مجمع تشخیص مصلحت بنشیند و یک کلمه حرف هم نزند. من این ها را ملاک می دانم. ما که نمی توانیم در ارتباط با گذشته مجرم بسازیم.»

مشروح این گفت‎وگو را در ادامه بخوانید:

                                                                                ****

چرا در ایران و از سوی برخی از روسای جمهور شاهد مخالفت هایی با نهادهای حاکم در نظام هستیم؟ بگونه ای که آنان را در جایگاه اپوزیسیون قرار می‎دهد. 
من قبول ندارم که بگوییم که روسای جمهور ایران به اپوزیسیون تبدیل می شوند. ما در این میان آقای احمدی نژاد را داریم و یا اینکه آقای بنی صدر را در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب داشته ایم. اما در همه این سالها، حضرت آقا رییس جمهور بودند، آقای هاشمی هم همینطور، آقای خاتمی هم رییس بودند و در حال حاضر آقای روحانی هم رییس جمهورند. این افراد هیچکدامشان اپوزیسیون نبوده و نیستند. 

من از لفظ «برخی» برای این افراد استفاده کرده ام.

پس باید بگوییم آقای احمدی نژاد. اصلا بهتر است اسم همین شخص را ببریم. مورد کاملا روشن است. بقیه روسای جمهور هر کدام هشت سال در راس قوه مجریه بودند و مخالفتی هم نداشتند. پس فقط بگویید احمدی نژاد و بنی صدر. من لازم می دانم که چند مطلب را در این مورد مطرح کنم.

حضرت یعقوب به بچه هایش که در برابر یوسف ایستادند و علیه او برنامه ریزی کردند گفت مطلب بر شما مشتبه شده است، تخیل و توهم پیدا کرده اید. واقعا هم همینطور است. گاهی واقعا مطلب بر من مشتبه می شود و جوری دیگر می شود. وارونه می شود و ما را به وادی تخیل می کشاند که باعث خود فریبی و ادعای سنگین می شود. مثلا بنی صدر تصور می کرد حالا که در انتخابات ریاست جمهوری بالای ده میلیون رای آورده است به دلیل مقبولیت و محبوبیت و حقانیتش است. در حالی که مردم او را دیدند خوب حرف می زند و با جرات است، دیگرانی هم که رقیب او بودند نمی توانستند مثل او خود را نشان دهند. در حالیکه رای واقعی مردم به بنی صدر بعنوان رییس جمهوری به این دلیل بود که مسئولیت پذیر باشد و خدمت کند. به همین دلیل او را انتخاب کردند. نه اینکه هیچ ایرادی نداشته باشد. سال آغازین پیروزی انقلاب بود و جرات او گل کرد و رای آورد.

آن هنگام که واقعا به وادی انحراف افتاد و با منافقان شریک شد، دیدیم که امام فرماندهی کل قوا را از او گرفت و مجلس هم وارد شد و او را استیضاح کرد و با رای بسیار بالایی عدم کفایت سیاسی او را اعلام کرد و در نهایت عزل شد.

این نمونه ای است. بنی صدر می گفت که من سوادم از امام بیشتر است. من اطلاعاتم بیشتر است. محبوبیت من بیشتر است. گاهی انسان مطلب بر خودش مشتبه می شود. به تعبیر قران حالت خود فریبی پیدا می کند و چنین مساله ای پیش می آید.

با این تفاسیر احمدی نژاد را می توان شبیه فردی مانند بنی صدر دانست؟

در مورد احمدی نژاد مساله حالت دیگری به خود گرفته است. کسانی که از ابتدا نام احمدی نژاد را حداقل در شهرداری تهران شنیدند، این را می دانند. وقتی آقای ناطق نوری درباره ریاست جمهوری سال 84 شورای هماهنگی تشکیل دادند تا افرادی که داوطلب هستند، برنامه بدهند و حرف های خود را بزنند و این شورا فرد مقبول را از این میان انتخاب کند، خیلی ها با او جلسه گذاشتند. از جمله این افراد آقای احمدی نژاد بود. ناطق نوری نقل می کرد و می گفت: وقتی که حرف های او تمام شد و برنامه هایش را اعلام کرد به او گفتم که یا ما این مطالبی که تو می گویی و مدعی هستی را نمی فهمیم یا تو حرفهایت را در جهان دیگری قصد پیاده کردن داری نه در جمع مردمی که در سال 84 زندگی می کنند.

مرحوم آیت الله هاشمی هم اسمی از احمدی نژاد نمی برد اما در مورد داوطلب شدن خودش در انتخابات ریاست جمهوری می گفت که من کوتوله ها را می بینم که میدان دار شدند. یعنی هر کسی به طور کلی حرف های گنده ای بزند که وقتی وارد خانه اش می شوی می بینی که در خانه اش هم نمی تواند آن را عملی نمی کند.

در روایات اسلامی است که اگر کسی کاری را بدون آگاهی و درایت انجام دهد فسادش بیشتر از خدمتش است. آقای احمدی نژاد خیلی خود را باور داشت و خود را فردی بالاتر از دیگران می دانست.

شما در دوره ای که او ریاست جمهوری ایران را برعهده داشت، نماینده مجلس شورای اسلامی بودید، در همان زمان برخی از اقدامات اعجاب انگیز او را دیدید اما باز هم کار خاصی انجام نشد

من در مجلس هشتم می دیدم که او می گفت قانونی را که من قبول نداشته باشم اصلا قانون نیست. یا مجلس در زمان امام در راس امور بوده و حالا دیگر در راس امور نیست.

پیداست که گنده گویی و بزرگنمایی کار را به یک جایی می رساند. مثلا یادتان هست که او وزیر کشاورزی انتخاب کرده بود که این وزیر می گفت موبایلم 24 ساعته باز است. خب این پیداست یا نمی فهمد که موبایل باز یعنی چه و یا اینکه خود را متعهد نمی داند.

از نگاه خود شما، چه شد که احمدی نژاد به اینجا رسید؟

خودفریبی، عوامفریبی و کوته اندیشی، آقای احمدی نژاد را به وضعی رسانده که حرف هایی را به زبان می آورد که از منافقین که چه عرض کنم، از ضدا نقلاب چه عرض کنم حتی از سوی امریکا هم مطرح نمی شود. کار به جایی می رسد که می نشیند و برای خود طراحی می کند که رهبری باید رییس قوه قضاییه را کنار بگذارند. رییس قوه مقنننه را کنار بگذارند و انتخابات آزاد برگزار کنند. این حرفها چه معنی دارد.

این پیداست که خیال او را گرفته و فکر می کند کسی است. من در دوران خانه نشیی او به یاد دارم که در طول این یازده روز یازده نفر به هواخواهی او بلند نشدند. انسان باید لقمه را به اندازه دهانش بردارد.

ما که نمی توانیم بگوییم که صرفا حسادت باعث چنین رفتاری از او شده یا قدرت طلبی باعث این شده یا ضعف ایمان و عقیده یا حتی اطرافیان او. احمدی نژاد یک موقعی می گفت که من حاضرم به امریکا بروم و با اوباما مذاکره کنم. مگه مذاکره با اوباما در خیابان است که راحت بشود آن را برگزار کرد؟ سیاست نیاز به تدبیر دارد. این کشور رهبری دارد، شورای عالی امنیت ملی دارد.

به هر حال گاهی مطلب بر فردی مشتبه می شود. ممکن است من گاهی خیال کنم که خبری هست. ولی وقتی وارد گود می شوم، می بینم که ماجرا فرق دارد.

احمدی نژاد در همان ۴ سال اول خود را نشان داده بود. حتی برخی الان می گویند که او برای دور دوم صلاحیت نداشت اما نهاد نظارتی انتخابات مجبور به تایید او بود. آیا شورای نگهبان عملا نمی تواند فردی را که دوره اول رییس جمهور بوده در دوره دوم رد صلاحیت کند؟

من الان آنچه را که گذشته نمی توانم نقد کنم ولی شما مردم را ببینید. احمدی نژاد در دور دوم با اینکه میر حسین به عنوان رقیب او رای بالایی آورد، با اکثریت مطلق آرا رییس جمهور شد. به نظرم گاهی نسبت به گذشته می توانیم تحلیل و کالبد شکافی کنیم اما به درد امروز ما نمی خورد. من ملاک را حرف های همین امروز احمدی نژاد می دانم. یک آدمی یک مرتبه به حضرت عبدالعظیم برود و بست بنشیند. یا فرض کنید در مجمع تشخیص مصلحت بنشیند و یک کلمه حرف هم نزند. من این ها را ملاک می دانم. ما که نمی توانیم در ارتباط با گذشته مجرم بسازیم.

700 میلیارد دلار درآمد نفتی و گازی دولت احمدی نژاد بود که هیچ رییس جمهوری این میزان درآمد نداشت. واقعا می توانست این درآمد بالا را در ارتباط با خدمات زیربنایی و عمرانی بکار ببرد.

شما در آن زمان در مجلس بودید. آیا نمی شود شما و همکارانتان در پارلمان را مقصر دانست؟

ما از او سوال کردیم اما در هنگام پاسخ دادن همه را سر کار گذاشت. بعنوان مطبوعات مشکلات جامعه را ببینید. در اهواز یک شاگرد اخراجی قهوه خانه ای را به آتش می کشاند و تعداد زیادی کشته و مجرح شوند. ما دنبال اینها برویم. چرا اینقدر تحمل نداریم. چرا حوصله نمی کنیم.

یا همین بالا رفتن نرخ ارز در همه جا مطرح است. پول مملکت ما که دلار نیست. ما باید نقدینگی را به سمت اشتغال ببریم. همین عید نوروز صدها هزار نفر به ترکیه رفتند. ترکیه چه دارد؟ واقعا چه مراکز دیدنی دارد که ما در داخل ایران نداریم. این همه دلار هم خرج آنجا می کنیم. هر استان ما آثار باستانی داریم که در دنیا نظیر ندارد. بهتر است که ما برویم و اول از خودمان شروع کنیم. 

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.