اسحاق جهانگیری بعد از انتخابات ریاست جمهوری که به عنوان نامزد در کنار آقای روحانی حضور فعال در عرصه سیاسی داشت، ابتدا به نظر می‌‌رسید در این مسیر یک مشکل دارد، اما مشخص شد با دو مشکل مواجه است.

 

پیش‌بینی می‌‌شد که حاکمیت انتظار حضور سیاسی پررنگ اصلاح‌طلبانه‌ از او نداشته باشند و این موضوع در روابط جهانگیری با نهادهای بالادستی اختلال ایجاد کند؛ این پیش‌‌بینی درست و واقعی بود. چرا که خلاف انتظار حاکمیت، جهانگیری سیاسی ظاهر شد و شفاف حرف زد.

 

همچنین تصور می‌‌شد در جناح پیروز انتخابات در حوزه دولت و ریاست جمهوری تلقی منفی نسبت به حضور او در عرصه سیاسی که مردانه در کنار روحانی ایستاد وجود نداشته باشد. اما به نظر می‌‌رسد برای برخی از همراهان روحانی این حضور پررنگ و پایگاه اجتماعی و سیاسی جهانگیری خوشایند نبود و سعی کردند پاسخ حمایت‌‌های جهانگیری از روحانی را با نوعی بی‌‌مهری و فاصله گرفتن از او بدهند که این دومین مشکلی بود که با آن مواجه شد و البته قابل پیش‌بینی هم نبود.

 

عده‌‌ای از دوستان جهانگیری در نهادهای حاکمیت انتظارشان این بود در مقابل روحانی تا آخر ایستادگی کند و وارد رقابت شود، اما ایشان قاطع گفت که حتی اگر کنار رفتنم از رقابت‌‌های انتخاباتی به معنی بسته شدن پرونده سیاسی زندگی‌ام باشد من حتما به نفع روحانی کنار می‌‌روم.

 

با توجه به چنین برخوردی از سوی جهانگیری در انتخابات، انتظار نمی‌‌رفت افرادی که به روحانی نزدیک هستند همت خود را در دوره جدید ریاست جمهوری بر این بگذارند که نقش آقای جهانگیری را کمرنگ کنند و این خلاف انتظار بود.

 

معاون اول رئیس‌‌جمهور همچنان در دور جدید دولت در حال ایفای نقش است؛ پس دمیدن در اختلافات کوچک اصلا امر مبارکی برای کشور نیست. جهانگیری و روحانی و تمام کسانی که توانستند انتخابات اخیر را رقم بزنند باید کنار هم و در اختیار مردم باشند.

 

اکنون رئیس‌‌جمهور نسبت به دولت یازدهم حضور جدی‌تری دارد و جهانگیری هم در کنارش است و البته از این حضور پررنگ‌تر روحانی استقبال می‌‌کنیم و امیدواریم همه در کنار هم باشند و کشور رونق یابد.

 

اما ورای این مباحث باید گفت که جبهه ای حرکت کرد‌ه‌‌ایم و پیروزی در انتخابات ۹۲، ۹۴، ۹۶ را مرهون این جبهه ای عمل کردنمان هستیم. بنابراین ما نمی‌‌توانیم جبهه ای مردم را به صحنه بیاوریم و برای رای دادن به یک فرد، تیم یا سبد سیاستی آنها را قانع کنیم و وقتی انتخابات تمام شد هرکسی به صورت انفرادی عمل کند. اما متاسفانه معمولا حرکت جبهه ای را کنار می‌‌گذاریم و این یک خطای استراتژیک است.

 

باید متذکر شد که اینگونه نیست اگر مردم از خاتمی رنجیدند و احساس کردند پشتیبانی از آنها نکرده است، حالا به روحانی گرایش پیدا می‌کنند و یا اگر از روحانی ناامید شدند به سمت جهانگیری می‌روند و یا اگر از جهانگیری بریدند به واعظی گرایش پیدا می‌کنند. اصولگرایان که خود را سرسخت‌تر از اصلاح‌طلبان مدافع نظام می‌‌دانند باید توجه کنند اگر مردم حتی از مجموعه اصلاح‌طلبان ناامید شوند به سمت اصولگرایان و جبهه پایداری نمی‌‌روند و مایوس شدن مردم در هر شرایطی از صندوق و نتیجه رای در واقع فاصله گرفتن از نظام سیاسی جمهوری اسلامی و رفتن به سمت بریدگان و اپوزیسیون نظام است.

 

در درون جبهه اصلاحات و اعتدال‌گرایان هم باید توجه داشته باشند، هر نوع ناامیدی نسبت به روحانی منجر به ناامیدی از خاتمی هم خواهد شد و هر نوع فاصله گرفتن از جهانگیری منجر به فاصله گرفتن از روحانی هم می‌‌شود و اگر دلسوز مردم و کشور و دارای خرد کافی هستیم، ما راهی نداریم جز اینکه باهم باشیم و خودخواهی و خطکشی‌‌ها و اختلافات را کنار بگذاریم و جبه‌ه‌ای و نیرومند عمل کنیم.

 

جناح‌‌های سیاسی بدانند هر اشکالی در مجموعه دولت به وجود آید همه ما باید هزینه‌‌اش را پرداخت کنیم و اینگونه نیست که دولتی را که کمک کرده‌ایم تا روی کار بیاید منافعش برای اصلاح‌طلبان باشد. هیچ کس نه اصلاح‌طلب نه اصولگرا منفعتی نمی‌‌برد.

 

در نهایت تاکید دارم که جهانگیری و روحانی باید یک مجموعه واحد باشند و در تمام این ماه‌‌های گذشته بعد از انتخابات به جهانگیری قاطعانه توصیه کرده‌ام که باید در دولت در کنار روحانی بماند و به هیچ بی‌‌مهری و بی‌‌وفایی هم نباید عکس‌العمل نشان دهد.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.