متخصصان جمعیت شناسی در بحث‌های نسلی یک نظریه مورد وثوق میان خود دارند. آنها به این باور رسیده‌اند که «اثرات یک نسل در تمامی سال‌های زندگی آنها قابل بررسی است و حتی پس از مرگ بسیاری از آنها، هنوز اثرات آنها در جوامع قابل رویت است».

مساله‌ای که خیلی دقیق در مورد متولدان دهه ۶۰ در ایران قابل رویت است و  آنها حاصل سیاست‌های اجتماعی و فرهنگی پس از انقلاب هستند. 


 

به تازگی اما صحبت‌های معاون اول رییس جمهور درباره دهه‌شصتی‌ها موجی از واکنش‌های متفاوتی را برانگیخت. واکنش‌ها اما به این بخش از صحبت‌های تقطیع شده جهانگیری بود: «متولدین دهه ۶۰ در هر مقطعی وارد شدند با مشکل مواجه شدیم. از زمان ورود به دبستان تا دبیرستان و دانشگاه و الان هم بحث اشتغال و در آینده موضوع سالمندی آنها باید مورد توجه جدی قرار گیرد.»

 

بیشتر واکنش‌ها به اظهارات جهانگیری اینگونه بود که دهه شصتی‌ها در شبکه‌های اجتماعی عنوان می‌کردند که ما بی تقصیر هستیم و سیاست‌های کشور در سال‌های نخست انقلاب، این چالش‌ها را برای ما به وجود آورد، نه اینکه ما خود به تنهایی چالش باشیم. پس از آن هم، اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهور، اصلاحیه‌‌ای به صحبت‌های تقطیع‌شد‌ه‌اش در شبکه‌های اجتماعی وارد کرد و در توییتی نوشت: «همه دهه شصتی‌ها را مثل فرزندان خودم که دهه شصتی هستند دوست دادم.جمله ای که از من منتشر شده بود تقطیع شده بود.عرضم این بود: این که دهه شصتی ها با ورود به هر مرحله از زندگی شان با مشکلات زیادی مواجه شدند ناشی از آینده نگر نبودن مسئولان بود»

 


اما چالش‌هایی که معاون اول رییس جمهور به آنها اشاره کرد، چه مواردی بود و در آینده شامل چه مواردی می‌شود. ۱۰ عاملی که در ادامه به آنها اشاره می‌شود، مهم‌ترین چالش‌هایی است که دهه شصتی‌ها با آن دست و پنجه نرم کردند یا دست و پنجه نرم می‌کنند.

 

کودکی

سیاست‌های تشویقی در سال‌های نخست انقلاب اسلامی در ایران برای فرزند‌آوری، یکی از مهم‌ترین دلایل سیاسی و اجتماعی برای تولد نسلی بود که حالا به دهه شصتی‌ها معروف هستند. در دهه ۶۰ نرخ باروری در ایران به نرخ بالای ۳ رسید و همین مساله باعث شد، کشور شاهد حجم بالایی از زاد و ولد در کشور شود. اولین چالش دهه شصتی‌ها در بدو تولد، مربوط به خدمات بهداشتی و درمانی و بعد مربوط به مسایلی همچون، مراقبت از کودک بود. به طوریکه براساس آمارهای رسمی در دهه ۶۰ میزان مرگ و میر کودکان روی شاخص ۷.۷ مرگ در میان هر هزار کودک بود که این رقم در دهه ۹۰ به ۲ مرگ در میان هر هزار کودک رسید. ماجراهایی همچون کمبود شیرخشک یا وسایل مراقبتی از کودکان نیز از جمله دلایلی بود که نشان می‌داد این نسل به واسطه سیاست‌های افزایش جمعیتی با چالش‌های مهمی در کودکی دست و پنجه نرم می‌کردند.

مدرسه

مقطع دوم و مهمی که دهه شصتی‌ها با آن مواجه شدند، ورود به مدارس بود. براساس مطالعات رسمی، در این دوره به دلیل افزایش شدید جمعیت دانش آموزی و کمبود فضاهای آموزشی، مدارس دو، سه و حتی چهار شیفته به ارائه خدمات آموزشی مشغول شدند که اولین ضرر آن افت کیفیت آموزشی و محروم ماندن برخی افراد از آموزش همگانی است.

کنکور


اما کنکور یکی از مهم‌ترین مقاطعی بود که چالش دهه شصت و متولدان این دهه را به رخ کشید. صف طولانی پشت کنکور ماندگان و ظرفیت پایین دانشگاه‌های دولتی و تراز اول کشور، باعث شد آموزش عالی ایران بدون آمایش‌های سرزمینی و ملی، فقط اقدام به افزایش ظرفیت کند و در واقع حجم بالای دانشگاه‌ها، دانشکده‌ها و مراکزی مانند دانشگاه آزاد اسلامی در بسیاری از شهرهای کشور، دانشگاه‌های غیرانتفاعی و پیام نور از جمله واکنش‌ها به هجوم دهه‌شصتی‌ها برای ورود به دانشگاه بود.

حتی کنکور دهه شصتی‌ها با کنور دهه هفتادی ها یک تفاوت بسیار بزرگ داشت. دهه شصتی‌ها به واسطه حجم بالای داوطلب در مقایسه با حجم کم کرسی‌های دانشگاهی در این رقابت، تنها بر سر تصاحب یک کرسی دانشگاهی می‌جنگیدند. اما در دهه هفتاد، تعداد کرسی‌های دانشگاهی با تعداد داوطلبان برابر شد و رقابت در کنکور تبدیل به رقابت برای تصاحب صندلی با کیفیت بود.

چراکه براساس آمار رسمی سازمان سنجش آموزش کشور، از مجموع ٨٧٧ هزار داوطلبی که در چند ماه اخیر در کنکور رقابت کرده اند، تنها حدود ٢٠ درصد از آنها جذب دانشگاه های دولتی می شوند و از آنجایی که دانشگاه های دولتی در ایران در زمره دانشگاه های باکیفیت قرار دارند و به ازای هر دانشجو یک صندلی خالی در دانشگاه ها وجود دارد، رقابت بر سر صندلی خالی به رقابت بر سر صندلی باکیفیت تبدیل شده است. اتفاق مهمی که با نحوه رقابت میان داوطلبان کنکور در اواخر دهه ٧٠ و اوایل دهه ٨٠ که مصادف با شرکت متولدان دهه ٦٠ بود، تفاوت اساسی دارد. در اواخر دهه ٧٠ و اوایل دهه ٨٠، کشور با رقمی معادل یک میلیون و ٨٠٠ هزار داوطلب ورود به دانشگاه ها مواجه بود و از آن طرف دانشگاه ها تنها توانایی جذب ٢٠ درصد داوطلبان را داشتند.

همین مسئله باعث ایجاد صف های چندین ساله برای ورود به دانشگاه شد و تحصیل در دانشگاه های دولتی، مانند تهران، شریف، امیرکبیر، شهید بهشتی و... رؤیایی برای داوطلبان بود، اما حالا دهه هفتادی ها در کشور به واسطه تعداد بالای کرسی های خالی در دانشگاه ها و افزایش ظرفیت دانشگاه های مادر و معتبر کشور، دست باز تری نسبت به دهه شصتی ها برای ورود به دانشگاه ها دارند.

اشتغال

پس از کنکور دهه شصتی‌ها با یک چالش بزرگ دیگر مواجهه شدند. چالشی که برای آنها تبدیل به ابر چالش‌ شد و تا امروز تبعات آن، ادامه دارد. تا جایی که پیش از این علی ربیعی وزیر کار، رفاه و تعاون اجتماعی عنوان کرده بود:«بیکاری دهه شصتی‌ها نمی‌گذارد اشتغالزایی ما حس شود»همچنین، آنطور که تازه‌ترین گزارشات مرکز آمار از نرخ بیکاری کشور نشان می‌دهد مجموع متقاضیان کار کشور در پاییز سال گذشته به 2.4 میلیون نفر رسیده که هر چند نسبت به 5 سال گذشته کمترین تعداد کارجویان را نشان می‌دهد اما باز هم عدد قابل توجهی است  و اگر تحصیل کرده های بیکار دهه 70  نیز به  زودی به این تعداد اضافه شوند ، بحران بیکاری شدت خواهد یافت.

 

ازدواج


ازدواج هم دیگر چالش دهه شصتی‌ها بود و آنها در مقایسه با نسل‌های پیش از خود، به تنهایی سن ازدواج در کشور را چند سال بالا بردند. حتی آنهایی که ازدواج هم هستند، با بالابردن تقاضا در بازار هایی مثل بازار مسکن، با چالش‌های دیگری نیز در دیگر حوزه‌ها، به غیر از هزینه‌های ازدواج در ایران مواجه شدند.
بحث‌ها در رابطه با چالش‌های ازدواج در میان دهه شصتی‌ها به قدری زیاد بود که یکی از جمعیت‌شناسان ایرانی، یعنی شهلا کاظمی‌پور به مساله «مضیقه ازدواج» در میان آنها اشاره کرد و گفت:« سال‌ها آمار تجرد قطعی برای زنان ۲ درصد و برای مردان ۱.۸ درصد بود اما پس از انقلاب اسلامی و بعد از افزایش موالید در دهه ۶۰ با توجه به آنکه به لحاظ فرهنگی دختران باید با دهه قبلی خود ازدواج کنند و با توجه به آنکه تعداد پسران دهه ۵۰ بسیار کمتر از دختران دهه ۶۰ بود، برای این گروه مضیقه ازدواج به وجود آمد و مساله تجرد دختران دهه ۶۰ از اواخر دهه ۸۰ خود را نشان داد.»

 

مسکن

مسکن هم یکی از چالش‌های بزرگی بود که با توجه به افزایش ازدواج میان دهه شصتی‌ها تقاضا در این بازار را با جهش قابل توجهی مواجه کرد و حالا هم صاحب مسکن شد یا خرید مسکن برای آنها تبدیل به چالشی سخت شد.

بحران طلاق


از سوی دیگر، بررسی ها نشان می‌دهد در دهه ۸۰ همزمان با افزایش میزان ازدواج در میان جوانان طلاق نیز از رشد قابل توجهی برخوردار شده است. آن طور که در نمودار زیر مشاهده می کنید همزمان با افزایش میزان ازدواج های دهه شصتی ها در دهه ۸۰ میزان طلاق نیز افزایش بالایی داشته است.
اما نکته دیگر در این رابطه، بحث طلاق توافقی است که در حال حاضر بخش زیادی از پرونده های طلاق را به خود اختصاص داده است. تا پیش از دهه ۸۰ تعداد پرونده هایی که به صورت توافقی منجر به طلاق می شد بسیار کم بود. اما طی ۵ سال اخیر تعداد پرونده های طلاق افزایش یافته است و به نظر می رسد از جمله چالش های دهه شصتی هاست.

آسیب‌های اجتماعی


در حوزه آسیب‌های اجتماعی آمارهای مستندی درباره اینکه چقدر این نسل درگیر آسیب‌های اجتماعی شدند، وجود ندارد، اما در حوزه اعتیاد به جرات می‌توان گفت در این نسل سن مصرف مواد مخدر کاهش یافت. همچنین به باور جامعه‌شناسان ایرانی نسلی که درگیر چالش‌هایی از جمله بازماندگی از تحصیل، بیکاری، طلاق و ... می‌شود، بیش از دیگران مستعد درگیر شدن با چالش‌ها و آسیب‌های اجتماعی است.

زاد و ولد

در حال حاضر بررسی‌ها نشان می‌دهد، رشد جمعیت در ایران با سرعت کمی نسبت به دهه‌های قبل پیش می‌رود. این مساله تحت تاثیر آمار ازدواج و طلاق در ایران است و همزمانی که میزان ازدواج در ایران کاهش و طلاق رو به افزایش است، خانواده‌های جدید ایرانی هم با تاخیر دارای فرزند می‌شوند و آمار ها نشان می‌دهد اگر دارای یک فرزند شدند فاصله‌ای میان فرزند دوم و سوم آنها ایجاد می‌شوند که نسبت به سال‌های دیگر رشد قابل توجهی داشته است. یعنی اتفاقی که در حال حاضر در حال رخ دادن است، این است که دهه شصتی‌ها در سن زاد و ولد هستند اما آنها یا بچه‌دار نمی‌شوند، یا به یک فرزند اکتفا می‌کنند و یا اینکه فاصله بین فرزند اول، دوم و سوم آنها بالای ۵ سال می‌شود. همچنین آمارهای رسمی نشان می‌دهد. در حال حاضر حدود 14 و 4 دهم درصد خانواده های ایرانی بدون فرزند و ۱۸ و ۹ دهم درصد نیز فقط یک فرزند دارند.
پس کاهش رشد جمعیت در ایران به واسطه شرایط اقتصادی و اجتماعی است که دهه شصتی‌ها را مجاب به فرزند آوری نمی‌کند.

سونامی سالمندی

اما غم‌انگیز ترین حالت برای این نسل پر چالش، ایام سالمندی آنهاست. نسلی که از کودکی چالش‌های متعددی را پشت سر گذاشته و در ایام سالمندی با سونامی‌ای مواجه خواهد شد که از همین حالا هشداری برای مسئولان است. براساس آمارهای رسمی، جمعیت سالمند بالای 60 سال در ایران تا 20 سال آینده 4.2 برابر شود و به 17 میلیون نفر برسد. این در حالیست که کشور هیچ وقت با چنین حجم عظیمی از جمعیت سالمند روبرو نبوده و تجربه برخورد با این تعداد را نداشته است. به همین دلیل، عده ای از کارشناسان نگرانی هایی از این وضعیت دارند و معتقدند با شکل گرفتن سونامی سالمندی، مشکلاتی در زمینه ی نگهداری و مراقبت از آن ها و رسیدگی و حتی درمان آن ها وجود خواهد داشت.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.