در این یادداشت آمده است؛

١- دلار بخریم یا مسکن؟ سکه چقدر بالا می‌رود؟ جهش بعدی کی اتفاق می‌افتد؟ قصه تلخی است این پرسش‌ها و نشان می‌دهد که در اقتصاد ایران یک جای کار می‌لنگد. سفته‌بازان در کمین این فرصت‌ها هستند تا در فرصتی کوتاه، ثروت خود را چند برابر کنند و سراغ بازار ملتهب بعدی بروند. وقتی چنین فرصتهایی برای ثروت‌اندوزی بی‌دردسر فراهم می‌شود آیا اقبالی به فعالیت‌های مولد اقتصادی خواهد بود؟

٢- ریشه التهاب‌های نوبتی در بازارهای ایران چیست؟ پاسخ را می توان با مثال بادکنک «میلتون فریدمن» توضیح داد. این اقتصاددان، اقتصاد تورمی را به بادکنکی تشبیه می‌کرد که که چاپ پول بدون پشتوانه همانند دمیدن باد در بادکنک عمل می‌کند. سطح قیمت‌ها را می‌توان به سطح بادکنک تشبیه کرد که با دمیدن باد (چاپ پول بدون پشتوانه) افزایش می‌یابد. به عبارت دیگر، افزایش نقدینگی همان اثری را روی قیمت‌ها دارد که دمیدن باد در بادکنک؛ هر دو باعث تورم می‌شوند یکی باعث تورم قیمت‌ها دیگری باعث تورم بادکنک. یعنی این گرانی نیست که باعث تورم می‌شود بلکه تورم باعث گرانی می‌شود و به همین دلیل، کنترل گرانی در خیابان و مغازه امکان‌پذیر نیست بلکه در اتاق فرمان چاپ پول باید انجام شود. اما صورت پنهان داستان آن است که دولت با فشار انگشتان خود می‌تواند موقتا از متورم شدن بخش‌هایی از سطح بادکنک جلوگیری کند. در عین حال، اگرچه فشار دست دولت از متورم شدن سطوحی خاص جلوگیری می‌کند اما باعث انتقال «تورم بیشتر» به سطوحی دیگر می‌شود.

٣- یک مثال: با روی کار آمدن دولت نهم در سال ١٣٨٤ شاهد یک انبساط پولی کم‌سابقه در اواخر همان سال و نیز در سال ١٣٨٥ بودیم که در سال‌های بعدی هم کم‌و‌بیش ادامه یافت. قابل پیش‌بینی بود که با دمیدن در بادکنک تورم شاهد افزایش قیمت‌ها باشیم. اما این هم قابل پیش‌بینی بود که دولت می‌تواند از انتقال تورم به برخی سطوح بادکنک جلوگیری کند؛ جایی که دستش پر بود یعنی بازار ارز و سکه. به همین دلیل، سفته‌بازان، سطحی را نشانه رفتند که معلوم بود فشار دست دولت نمی‌تواند از متورم شدن آن جلوگیری کند و فشار روی سطوح دیگر هم به آنجا منتقل خواهد شد یعنی بازار مسکن. این فرآیند باعث بی‌سابقه‌ترین جهش قیمت مسکن در سالهای ١٣٨٥ و ١٣٨٦ شد. پس از آن، سفته‌بازان در کمین نشستند تا فشار دست دولت از روی سطوح خاص بادکنک (دلار و سکه) برداشته شود یا نتواند این فشار را ادامه دهد. اتفاقی که با تلنگر تحریم و خالی شدن دست دولت از دلارهای نفتی کلید خورد و افزایش شدید قیمت دلار و سکه و همه کالاهای وارداتی را در سال‌های ۹۰ و ۹۱ به دنبال داشت...و این داستان همچنان ادامه دارد...

*بازنشر از مطالب قبلی برای عبرت

پ.ن: تنها راه نجات اقتصاد ایران، متوقف کردن ماشین جهش‌های نوبتی است. تا این ماشین در حرکت است هیچ‌کس برای خلق ثروت سراغ فعالیت‌های مولد اقتصادی نخواهد رفت و مسیر ثروت‌اندوزی فقط با سوار شدن به این ماشین طی خواهد شد. فرمول متوقف‌سازی این ماشین مخرب در مطالب قبلی توضیح داده شده است.

http://t.me/eghtesademirzakhani

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.