دیگر نه تنها یک خبرچینی ساده نیست بلکه از جاسوسی ساده هم گذشته. آنچه مسلم است اینکه در تراکتورسازی یک نفر است که فقط با مهدی کیانی مشکل دارد و اخبار مربوط به او را به بیرون از رختکن انتقال می‌دهد. این جاسوس اما چه کسی است که این فصل دو حاشیه بزرگ برای کیانی ایجاد کرده است؟ از ماجرای شوخی او با یکی از بازیکنان جوان که به محرومیت دو ماهه‌اش انجامید، بگیرید تا برسید به داستان اعتراض کیانی به سرمربی تیم بعد از بازی آسیایی...

 

مهرماه بود و لیگ هفدهم هنوز به نیمه خود نزدیک نشده بود که خبر درگیری خونین بازیکنان تراکتورسازی در رختکن این تیم به تیتر یک رسانه‌ها تبدیل شد. چه کسی با چاقو دست عارف آغاسی را بریده بود؟ مهدی کیانی. کیانی خیلی زود مصاحبه کرد و تأکید داشت که همه اینها از یک شوخی ساده شروع شده بود و یک کارد میوه خوری. کیانی مدعی شده بود که می‌خواسته در رختکن میوه پوست بکند که با آغاسی شوخی می‌کند و او کارد را در دستش می‌گیرد. کیانی هم ناخواسته کارد را می‌کشد و دست آغاسی صدمه می‌بیند. کمیته اخلاق اما با این توضیحات قانع نشد. کارد میوه‌خوری در رختکن در دست کیانی چه می‌کرده؟ چرا می‌خواسته در رختکن میوه بخورد؟ چه دلیلی داشته با کارد با بازیکن دیگر شوخی کند؟ اینها همه سوالاتی بود که کمیته اخلاق برای‌شان پاسخی نیافت و کاپیتان تراکتورسازی در سخت ترین شرایط تیم، به دوماه محرومیت محکوم شد.

همان زمان بود که فریادهای کیانی درباره یک جاسوس در لابه‌لای خبرها گم شد. اینکه چرا باید کسی از داخل رختکن تراکتورسازی خبرها را به بیرون ببرد تا این تیم در حساس‌ترین شرایط خود با دغدغه و بحران دیگری مواجه شود؟

خیلی‌ها این را گذاشتند به حساب کیانی و او هم محرومیتش را کشید. حالا اما وقتی برای دومین بار خبری از داخل رختکن درباره کیانی و اعتراضش به بیرون درز پیدا می‌کند، دیگر به سادگی نمی‌توان از آن گذشت. اینکه کیانی بعد از شکست آسیایی تراکتورسازی به خاطر ارنج تیم به سرمربی اعتراض کرده باشد. حتی اگر درست هم باشد، اتفاقی است که شاید تحت فشار عصبی ناشی از بازی و شکست، برای هر بازیکن یا کاپیتانی پیش بیاید اما اینکه اعتراض کیانی بار دیگر به یک حاشیه برای تراکتور تبدیل شود، قدری قابل تأمل است. آیا مسوولان باشگاه تراکتورسازی به این موضوع فکر می‌کنند که وجود یک جاسوس با هدف تخریب کاپیتان تیم، چه مشکلات بزرگی را می‌تواند برای تراکتورسازی به وجود بیاورد؟ آیا تصمیمی برای پیدا کردن این فرد و برخورد با او دارند؟

هرچند فرهنگ اشتباه جاسوسی و خبرچینی این روزها موضوعی نیست که تنها به رختکن تراکتورسازی محدود شود و این معضل در کمال تأسف می‌رود تا رفته رفته به یک فرهنگ در جامعه تبدیل شود اما مبارزه با فراگیر شدن این فرهنگ اشتباه از همین رختکن کوچک کلید می‌خورد. اگر ما توانستیم این فرهنگ نابجا را در یک رختکن، یک تیم و یک باشگاه از بین ببریم، بعدتر می‌توانیم در جامعه هم با آن مبارزه کنیم.

ای کاش باشگاه تراکتورسازی این بار حداقل فریادهای کیانی و نگرانی‌هایش از حضور جاسوس در رختکن تیم را جدی بگیرد و تدبیری برای آن بیندیشد تا رسالت خود را به‌عنوان یک باشگاه فرهنگی – ورزشی به طور تمام و کمال بجا آورد.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.