نقدی بر سخنرانی دکتر گلشنی درباره سقوط دانشگاهها
در روز جمعه ۲۷ بهمن ماه مطالبی را از سخنرانی جناب آقای دکتر گلشنی، استاد برجسته دانشگاه شریف در رشته فلسفه علم، منتشر کرد که قابل تأمل است. من به عنوان کسی که در ۱۲ سال گذشته از نزدیک در جریان اداره آموزش عالی در علوم پزشکی بودهام، ضمن استقبال از بیان شدن مطالبی که طرح آنها برای بازنگری روند آموزش عالی و پیدا کردن راهکار مناسب ضروری است، هفت موضوع مهم را نیازمند توضیح میدانم.
۱- نکته دیگر نقص توانمندیهای دانشآموختگان دانشگاهها است که به نظر درست میرسد. یکی از مدلهای تهیه برنامه آموزشی(Curriculum) روش مبتنی بر توانمندی (competency based) است که در آن ابتدای توانمندیهای مورد انتظار برای یک رشته تحصیلی تعیین میشود و بعد برنامه بر اساس آن تهیه میگردد. تجربهای از این کار در دانشگاه علوم پزشکی تهران در بازنگری دوره پزشکی عمومی (برنامه پزشکی ۹۰) وجود دارد. به نظر میرسد توجه به توانمندیها که بدون شک در زمان فعلی متفاوت با دهههای گذشته است، یکی از الزامات پیشرفت آموزش عالی است.
۲- عبارت "فراردهی مغزها" بجای "فرار مغزها" از مهمترین نکاتی است که آقای دکتر گلشنی مطرح کردند. به نظر میرسد شواهد کافی وجود داشته باشد که اغلب دانشآموختگان دانشگاهی تمایل یه کار در ایران دارند ولی آنچه باعث خروج عدهای از آنها از کشور میشود موانع و مشکلات زیادی است که در این مسیر با آن روبرو میشوند. بخش خصوصی ضعیف، بخش دولتی محدود با برخی محدودیتهای اضافه و غیر ضروری، سهمیهها و ظرفیتهای ویژه برای بکارگیری و شاید مهمتر از همه مشکل امید به آینده از جهات مختلف، عواملی هستند که دانشآموختگان توانمند را به فکر مهاجرت میاندازند. این مشکل زمانی حل خواهد شد که ما همه افراد توانمندی را که علاقمند به خدمت به کشور هستند با هر طرز فکر و سلیقهای با روی گشاده پذیرا باشیم. کسانی که تجربه حضور و زندگی در کشورهای مقصد بسیاری از جوانان ما را دارند نیک میدانند که زندگی در آنجا علیرغم رفاه سهلالوصولتر مشکلات ویژه خود را دارد و در شرایط فعلی به هیچ وجه قابل مقایسه با چند دهه گذشته نیست.
۳- نگرانی استاد در باره روند جذب هیأت علمی بسیار مهم و قابل تأمل است. ما باید اول روشن کنیم انتظار از دانشگاه و به تبع آن هیأت علمی چیست؟ آیا غیر از این است که دانشگاه محل تولید و آموزش علم و در دنیای امروز کارآفرینی و ایفای نقش ملی، منطقهای و بینالمللی است؟ اینکه چه افرادی با چه قابلیتهایی میتوانند این وظایف را انجام دهند خیلی امر پیچیدهای نیست. انتخاب اعضای هیأت علمی جدید بر اساس مقالات منتشره قبلی بدون شک روش درستی نیست؛ همانطور که توجه نکردن به نظر گروههای آموزشی و مسئولان دانشکده درست نیست. ما فقط باید تصمیم بگیریم که جای کسی در دانشگاه است که تفکر علمی داشته باشد و بپذیریم که دانش قابل جهتدهی نیست بلکه این فراد هستند که باید در جهت درست حرکت کنند. در سال ۹۲ و زمان شروع به کار در مسئولیت ریاست دانشگاه در ملاقاتی با گروهی از دلسوزان چنین گفتم: "فرد ارزشی، انسان متدینی است که در چارچوب قانون، در فکر پیشرفت کشور باشد." اگر ما به دنبال حضور اساتیدی در دانشگاه هستیم که طرز فکر خاص متمایل به این یا به آن داشته باشند به همان اندازه در اشتباه هستیم که افراد دارای رزومه حجیم و کم محتوا را انتخاب کنیم. محور حرکت دانشگاه هیأت علمی است و معیارهای انتخاب هیأت علمی مهمترین مقولهای است که سیاستگزاران باید به آن توجه کنند.
۴- جذب دانشجوی شهریهای در پردیسهایی که به نام بین الملل آغاز بکارکردند مقوله دیگری است که برای ایجاد منابع مالی بیشتر به وضع کنونی درآمد. دانشگاه علوم پزشکی تهران جزء اولین دانشگاههایی بود که نسبت به ایجاد پردیس بینالملل در جزیره کیش اقدام کرد و بسیار خوشحالم که اکنون با توقف جذب دانشجوی شهریهای ایرانی در رشتههای پزشکی و دندانپزشکی، با جذب بیش از ۸۰۰ دانشجوی خارجی توانسته به این هدف ارزشمند دست یابد. آخرین گروه دانشجویان خارجی ۵۷ نفر بودند که در هفته گذشته وارد کیش شدند، عده زیادی نیز در تهران مشغول به تحصیل هستند از جمله ما اکنون در بخش پیوند کبد بیمارستان امام خمینی یک فلوی جراحی کبد و مجاری صفراوی و پیوند کبد از پاکستان داریم. اما واقعیت این است که در این مقوله نیز مانند بسیاری موارد دیگر ما از نامگذاری غیرواقعی استفاده کردیم و بجای تعریف روشن جذب دانشجوی شهریهای ایرانی، عنوان بینالملل را به غلط بکاربردیم. روند غالب در اکثر دانشگاهها درآمدزایی است و افق بینالمللی در آن دیده نمیشود. شاید اصل این کار ایرادی نداشته باشد اما آیا برای اشتغال این تعداد دانشآموخته در رشتههای مختلف هم برنامهای داریم و اصولا توسعه کمی آموزش عالی در کشور ما بر کدام مبانی استوار است؟
۵- بازنشستگی اساتید موضوعی غیر قابل اجتناب است و بالاخره در زمانی باید انجام شود. اگرچه به لحاظ ضوابط قانونی سن و سابقه ملاکهای زمان بازنشستگی هستند اما راههای مختلفی برای ادامه فعالیت اساتید برجسته بعد از دوران خدمت رسمی وجود دارد ضمن آنکه واقعیت این است که ادامه خدمت همه اساتید پیش کسوت نه لازم است و نه درست. کم نیستند افراد با سابقهای که انگیزه یا توان کافی را ندارند و نیز برخی افراد که حضورشان نه تنها حمایتگر و کمک کننده نیست بلکه مانع رشد افراد جوانتر هم هستند. از طرف مقابل هستند افراد شاخصی که تا کهنسالی همچنان پرتوان و بهروز هستند و حضورشان همواره غنیمت است. بنابراین بازنشستگی به خودی خود نه خوب است و نه بد، اما اجتناب ناپذیر و در موارد خاص قابل به تعویق افتادن مانند استاد ممتازی که روندی شناخته شده و معمول است.
۶- توجه به رتبهبندیها و به دنبال آن ارتباطات بینالمللی موضوع دیگر مورد اشاره جناب دکتر گلشنی است که اگر به معنای شیفتگی اغیار باشد، همانطور که نوشتهاند قابل نقد است. اما از نگاه دیگر ما زمانی میتوانیم در عرصه بینالمللی جایگاه خود را پیدا کنیم که خود را در معرض استانداردهای بینالمللی قرار دهیم. من هم کاملا موافقم که ما نباید تحت تأثیر و به دنبال رتبهبندیها حرکت کنیم اما همانطور که در بند اول عرایضم آمد بالاخره ما نیاز به شاخصهایی داریم که بر اساس آن خود را بسنجیم. این خوب است که ما شاخصهای جدید و مورد نیاز خود را تعریف کنیم، به عنوان نمونه حل مسئله مبتلابه کشور میتواند یک شاخص بسیار معتبر برای نظام دانشگاهی باشد اگر به ارائه رهنمود و بحث نظری محدود نشود؛ ارائه خدمت جدید مورد نیاز مردم میتواند شاخص بسیار ارزشمندی برای توانمندی جامعه دانشگاهی باشد؛ همچنان که کارآفرینی و ایجاد زمینههای جدید اشتغال میتواند شاخص ارزشمندی تلقی شود.
۷- افت کیفیت دانشگاهها موضوعی است که باید بر اساس شاخص در باره آن صحبت کرد. مقوله کیفیت اصولا گسترده و دارای ابعاد مختلف است و به همین دلیل باید ابتدا کیفیت مطلوب را تعریف کرد و سپس در باره وضعیت موجود قضاوت نمود. من هم نگران کیفیت آموزش در دانشگاه هستم و به همین دلیل در دوره ۴ ساله مسئولیت ریاست دانشگاه علوم پزشکی تهران هرگونه توسعه کمی را مشروط به تضمین کیفیت آموزش پذیرفتیم اما نمیتوانم بدون شاخص در باره بهبود کیفیت یا افت آن اظهار نظر کنم. بدون شک استاد گلشنی معیارهایی از کیفیت در ذهن خود دارند اما این باید برای دیگران نیز تبیین شود.
در خاتمه تکرار میکنم بیان نظرات اینچنین از طرف اساتید پرسابقه و ارزشمند کشور، لازمه ارتقاء جامعه دانشگاهی و بازنگری در نقش دانشگاه نسبت به جامعه است. در عین حال طرح دیدگاههای مختلف و نگاه به موضوع از زوایای متفاوت برای ارزیابی و قضاوت صحیح و در نهایت پیشنهاد راهکار درست اجتناب ناپذیر است. دانشگاه مهمترین مکان برای تربیت آیندهسازان این کشور است و نگاه درست به آن تضمین کننده ایران سرفراز خواهد بود.
* رئیس بخش پیوند کبد بیمارستان امام خمینی و رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی تهران
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر