شعار« نظم در بی نظمی» را باید کوبید سردر کشور عزیزمان. فرض بفرمایید قرار است ساعت ۱۰ صبح مراسمی برگزار شود؛ به روال عادی و طبیعی و طی یک توافق نانوشته، همه عوامل دقیقا ساعت ۱۰:۴۵ دقیقه مراسم را شروع می‌کنند و به خیر و خوشی هم تمامش می‌کنند! اما این جریان زمانی داستان می‌شود که دست اندرکاران بخواهند برنامه را راس ساعت ۱۰ صبح؛ شروع کنند. اینجاست که با توجه به فرض کلی در مورد تاخیر مراسم، نظم و نسق همه برنامه‌ها از بیخ و بن بهم می‌ریزد!

در همین راستا، درب(خودم می دانم غلط است) امور مملکت هم، بر همین پاشنه می چرخد. یعنی اگر کسی به درستی کارش را انجام دهد، نظم عمومی جامعه دچار اختلال جدی می شود. مثال بزنم؟ ای به چشم؛ یکیش همین بودجه ریزی دولت ...

تا به حال روال معمول بودجه ریزی این بوده که اولا دولت لایحه بودجه را با تاخیر به مجلس بفرستد دوما این لایحه خیلی هم شفاف نباشد. حالا یک بار، دری به تخته خورد و بودجه کشور دقیقا سر وقتش، آنهم روی دایره‌ای به شفافی سر کچل من، ریخته شد. . بعد چه شد؟خب، بعدش همینی شد که دیدید و می بینید. که البته در ذیل؛ بخشی از آنها را هم می آوریم تا بیشتر ببینید:

بگذارید از جای خوبش شروع کنیم؛ مثلا بعد از اعلام شفاف بودجه، کلی جوک برای عوارض خروجی و قیمت بنزین و ... ساخته شد و ما هم دورهم، کلی گفتیم و خندیدیم.

اما جای بدترش این بود که بلافاصله بودجه‌ برخی از نهادهای خاص(زیر نهاد خاص خودتان خط بکشید)که سال‌های سال و رابراه به شکل خاصی بودجه می‌گرفتند و کسی هم ککش نمی‌گزید اینور و آنور منتشر شد و یکهو رگ گردن خیلی‌ها بیرون زد. بعد از آن هم؛ مردم برای اعتراض به این موضوع و به فراخور خود، یا مطالبات مسالمت آمیز کردند و یا اغتشاشات هدایت شده... -اینجاست که می گویند بی خبری خوش خبری است.- باری به هر جهت این موضوع هر چه بود تمام شد اما قصه به آخر نرسید. چون دقیقا به همین خاطر، بین نهادها و سازمان ها و... یک «مسابقه فرار به جلو» شروع شد!

ما اسم این مسابقه فرار به جلو را می گذاریم: «به من کمتر رسیده»! قوانین بازی هم خیلی راحت است. فقط به چند خبرنگار و یک مسئول و یک سازمان مورد ترید، نیاز است. در ابتدا مسئول مربوطه یک کت مندرس می پوشد و با چهره ای تکیده جلوی خبرنگاران حاضر می شود و از اوضاع قمر در عقرب سازمانش و ایضا بودجه کمش می نالد. (توضیح: هر چه سازمانی بودجه اش بیشتر مشکوک باشد، بیشتر باید آه و ناله کند. همچون تصادفات رانندگی که راننده مقصر، بیشتر داد و بیداد راه می اندازد.) در مرحله بعد مسئول دلسوز و دلگیر باید ثابت کند که اگر او و سازمانش نباشند یک پای مملکت می لنگد و یا حتی در برخی از موارد از دو پا فلج می شود! برای این کار هم می شود از روش های مختلفی استفاده کرد؛ مثلا گفت: «بودجه ما از پول تو جیبی مسئولین دولتی کمتر است» و یا حتی می شود قلک دولت مردان را شکست و مقایسه ای بین موجودی قلک آنها و میزان بودجه سازمان مورد شک به راه انداخت و ....

در پایان و در همین راستا ، اینجانب بعنوان نماینده بی اختیار جامعه طنز کشور قاطعانه اعلام می دارد:

آقای رئیس جمهور؛ بودجه صنف و دارودسته ما از جوایز لپ لپ هم کمتر است و ...

در پایان نمی‌دانم چرا بدون هیچ منظور و دلیلی یاد این شعرکاملا بی ربط افتادم:

زین پیش نبودیم و نبود هیچ خلل زین پس چو نباشیم، همان خواهد بود!

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.