از آقای رئیس‌جمهور شروع می‌کنیم که برای بیان ضرورت آزادی بیان و نقد، به سراغ معصومین می‌روند و در عین حال که قصد زیر سوال بردن عصمت ائمه و پیامبر اکرم صلوات‌الله علیهم اجمعین را ندارند بگونه‌ای سخن می‌گویند که عده‌ای تصور می‌کنند ایشان عصمت این بزرگواران را زیر سوال برده است! و درصدد دفاع از اعتقادات برمی‌آیند.

البته این، خوشبینانه‌ترین نگاه به موضع گیری‌های این روزهاست و شاید این احتمال که دست‌هائی درصدد سیاسی کردن موضوع هستند و می‌خواهند از آبی که گل آلود می‌کنند، ماهی مقصود را بگیرند نیز وجود دارد.

مگر قانون اساسی را از شما گرفته‌اند آقای رئیس‌جمهور که برای ضرورت آزادی بیان و نقد به آن استناد نمی‌کنید؟ قانون اساسی جمهوری اسلامی با صراحت و تاکید آزادی بیان و فراهم ساختن زمینه نقد را تضمین کرده است. شما مسئول اجرای قانون اساسی هستید و تمام مواضع عملی و گفتاری تان باید در چارچوب قانون اساسی و مستند به آن باشد. اگر چنین کنید، اولاً بطور خودکار به مستندات قرآنی و روائی و اعتقادی و سیره بزرگان دین متوسل شده اید زیرا قانون اساسی جمهوری اسلامی برگرفته از اینهاست، ثانیاً کسی نمی‌تواند بهانه‌ای برای حاشیه سازی و حاشیه پردازی به دست بیاورد و ثالثاً از اعتقادات دینی و مذهبی هزینه نمی‌شود.

 

نکته دیگری که لازم است آقای رئیس‌جمهور به آن توجه نمایند، ضرورت پرهیز از ورود به مسائل فرعی و پاسخ دادن به این و آن است. وقت مسئول اول اجرائی کشور مهم‌تر از این است که صرف چنین اموری شود. اگر قرار است رئیس‌جمهور مراقب اجرای قانون اساسی و تامین حقوق شهروندی باشد، باید به جای صرف کردن وقت برای پاسخ دادن به این و آن و بریدن نوار و شرکت در بعضی مجامع غیرضروری، با مردم که سرمایه اصلی کشور هستند همنشین شود و درباره مسائل مختلف نظر آنها را جویا گردد. مثلاً با بازداشتی‌های اغتشاشات اخیر صحبت کند، با افرادی که درباره شرایط کشور حرفی غیر از حرف‌های فرمایشی و نمایشی دارند جلسه بگذارد و از نظرات و پیشنهادات آنها مطلع شود. رئیس اجرائی کشور می‌تواند بعد از مطلع شدن از واقعیت‌های جامعه، برای حل مشکلات مردم و گشودن گره از کار آنها تلاش کند تا از آن گره گشوده شده و آن کار انجام شده با مردم حرف بزند. مردم، این قبیل حرف‌ها را بهتر می‌فهمند و هرگز از آن خسته نمی‌شوند.

روسای قوای مقننه و قضائیه هم که معمولاً از جابلقا تا جابلسا صحبت می‌کنند و درباره همه چیز نظر می‌دهند، بهتر است سرشان به کار خودشان باشد و به مردم گزارش بدهند که چه قانونی برای گشوده شدن گره از کار بیکاران و ناداران وضع کرده‌اند و برای رفع گرفتاری گرفتاران در دالان‌های دادگستری‌ها چه کرده‌اند. موضع گیری در برابرآمریکا و رژیم صهیونیستی و رهنمود دادن درباره فلسطین و سوریه و لبنان و عراق و یمن و... را بگذارند برای رهبری که در چنین جایگاهی قرار دارد.

مردم از سران قوا اظهارنظر درباره شیر مرغ تا جان آدمیزاد را نمی‌خواهند، از آنها می‌خواهند به وظایفی که قانون اساسی برعهده آنها قرار داده است عمل کنند تا مردم در سایه نظام جمهوری اسلامی به سعادت مادی و معنوی برسند و دنیا و آخرتشان تامین و حفظ شود.

علما و فضلای حوزه هم به مسئولین ارشد نظام اعتماد کنند و به مجرد اینکه سخنی منتسب به آنها به گوششان خورد موضعگیری نکنند. ابتدا اصل سخن را بشنوند، سپس درباره آن تحقیق کنند و در صورت امکان از خود گوینده بپرسند مقصودش چه بوده، بعد از آن اگر نظری داشتند به خود او بگویند و مسائل را به جامعه نکشانند.

مسئولان ارشد کشور، ممکن است سلایق سیاسی متفاوت با شما داشته باشند ولی قطعاً بی‌اعتقاد به خدا و پیامبر و دین و ائمه نیستند و این را هم می‌دانند که چهارده معصوم داریم و هنگامی که در صحبتشان از کلمه «معصوم» استفاده می‌کنند به این معناست که پیامبر اکرم و ائمه علیهم السلام را معصوم می‌دانند و درصدد زیر سوال بردن عصمت آنها نیستند و طبعاً مطلبی که از آنها نقل شده است را باید درست معنا کرد.

بی توجهی به این شیوه عقلائی و توصیه شده در این است که موجب می‌شود بعضی از علما و فضلای ما که برای آنها ارزش زیادی قائل هستیم و جامعه به آنها نیاز دارد، ناخواسته در مسیری قرار می‌گیرند که یک فرد سیاسی بی‌اطلاع از مبانی با خرده گرفتن به مسئولین، آن را طراحی کرده و با این کار همه را از متن به حاشیه می‌برد. در شرایطی که دشمنان به متن حمله می‌کنند و اساس را هدف قرار می‌دهند، بزرگان ما چرا از پرداختن به متن فرار می‌کنند و به حاشیه می‌روند؟

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.