در بخشی از این مطلب آمده است:

ناسزا گفتن و دشنام دادن از رفتارهاى بسیار زشت و زننده‌اى است که آدمیان کم و بیش به آن مبتلایند. این بیمارى، مایه نابودى پیوندهاى عاطفى انسان شده، دشمنى و کینه را پدید مى‌آورد.

فحش، بذاء، سلاطه، تفحش و سب، کلماتى گوناگون با معانى بسیار نزدیک به هم، بلکه مترادف و هم معنایند. فحش در لغت به معناى افزایش بدى از حد مجاز است؛ یعنى وقتى بدى از حد خود فراتر رود، شخص به ناسزاگویى روى می‌آورد. ((تفحش)) به معناى بیهوده گفتن یا هرزه‌گویى، ((سب)) به معناى گفتار زشت یا دشنام، ((بذاء)) به معناى بد زبانى و ((سلاطه)) نیز به معناى زبان درازى است.

دانشمندان اخلاق، به کار بردن سخنان زشت براى‌اشخاص را فحش و ناسزا مى گویند.

* اقسام فحش

فحش را از جهت انگیزه گوینده به دو قسم مى‌توان تقسیم کرد:

۱ - فحش با انگیزه آزار (قصد جدى )

گاه ناسزا براى رنجاندن و آزردن خاطر دیگرى گفته می‌شود. دشنام‌دهنده در این حالت با جدیت ناسزا گفته، حرمت شکنى مى کند.

۲ - فحش با انگیزه شوخى

هرزه‌گویى و فحش چه بسا براى شوخى باشد. ناسزاگویى در چنین حالى، بدون انگیزه رنجاندن است.

گاهى هم این صفت ناپسند، عادت شده، بدون انگیزه خاصى انجام می‌گیرد. فرد بیمار در این حال براى رساندن مقاصد معمول خویش، سخنان زشت را به زبان می‌آورد. فحش از جهت زشتى کلمات به کار رفته نیز به مرتبه‌هاى گوناگون تقسیم می‌شود. برخى بسیار زشت است و برخى زشتى کمترى دارد.

البته میزان زشتى و ناپسندى سخنان فرد نزد اقوام و ملت‌هاى گوناگون مختلف است، به این معنا که گاه سخنى در شهرى بسیار ناپسند شمرده می‌شود و در شهر یا کشور دیگر به آن اندازه ناپسند نیست.

فحش و ناسزا در سخنان بسیارى از پیشوایان معصوم(ع ) به شدت نکوهش شده است تا آنجا که فرموده‌اند: در اسلام فحش نیست و مسلمان ناسزا نمى‌گوید. رسول اکرم (صلى‌الله علیه و آله و سلم ) می‌فرماید:الفحش و التفحش لیسا من الاسلام فى شى؛ ناسزا گفتن و هرزه‌گویى در هیچ موردى از اسلام نیست.

* ریشه‌هاى درونى فحش

ناسزاگویى در یکى از عوامل ذیل ریشه دارد:

۱ - خشم و عصبانیت

فحش، اغلب از شعله‌ور شدن خشم سرچشمه می‌گیرد. فرد خشمگین به دلیل ناتوانى در مهار کردن خشم خود، به رفتار زشتى چون فحش دچار می‌شود و با تکرار و استمرار آن، این رفتار به شکل عادت در می‌آید.

۲ - شوخى

گاه ناسزاگویى فقط براى مزاح و شوخى با فرد و خنداندن دیگران صورت می‌گیرد که این خود درنیروى شهوت ریشه دارد. هرزه‌گویى‌هاى دلقک‌هاى دربار پادشاهان، از این نوع به شمار می‌آید.

۳ - عادت

تربیت نادرست در شیوه سخن گفتن، سخنان ناهنجار و نازیبا را براى انسان عادى مى‌سازد. فرد مبتلا به فحش در چنین حالتى، بدون سرکشى دو نیروى خشم و شهوت، دشنام می‌دهد؛ زیرا ناسزاگویى براى او، مانند سخنان دیگرش به شکل عادت در آمده است.

* راه‌هاى درمان فحش

اندیشه و درنگ در پیامدهاى زشت فحش، راه عملى درمان این بیمارى است، با یادآورى مداوم آن، احساس نفرت از این رفتار، شدت می‌گیرد و در نهایت به ریشه‌کن شدنش مى‌انجامد.

همچنین باید کوشید تا ریشه‌هاى این رفتار، نابود و غضب و شهوت سرکش رام و فرمانبردار شود، که مهار کردن این دو نیرو مایه رهایى انسان از همه آفت‌هاى زبان است. کوشش در به کار گرفتن سخنان نیکو و استفاده از گفتار خوش، راهى عملى براى درمان بیمارى فحش است. عادت کردن به گفتار نیکو، ملکه زشت و ناپسند ناسزاگویى را از روان آدمى خارج می‌سازد.

 

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.