به نام ۹۶ درصدی و به کام ۴ درصدی!
به نوشته روزنامه اعتماد، «شاید برای خوانندگان تعجببرانگیز باشد که محوریترین شعار شهردار سابق تهران در انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۶، طرحی با عنوان ۴ درصد و ۹۶ درصد بود. در واقع ایشان خود را مدافع محرومان و طبقات پایین یا همان ۹۶ درصدی مردم و علیه طبقات بالا و ۴ درصدی معرفی میکرد. به تعبیر دیگر مبارزهای جدی را علیه ۴ درصدیها نوید میداد ولی اکنون که شهردار جدید آمده است و هیچگاه هم شعاری مشابه ۹۶ درصد و ۴ درصد نداده است - شعاری که معلوم نشد، ۴ درصد از کجا آمده و ۹۶ درصد از کجا - به طور جدی به این مساله پرداخته و به صورت تحلیلی نیز نابرابری را در اولویت چالشهای تهران معرفی کرده است. شهردار جدید مهمترین چالش پیش روی پایتخت را نابرابری اجتماعی معرفی کرده است. در واقع تمام مبارزات ضد مرفهین و طرفداری از فقرا در ۱۲ سال شهرداری شهردار قبلی به همراه ۳ سال هم از شهرداری احمدینژاد که مدعی طرفداری از طبقات محروم بودند، اکنون در قالب رشد شدید نابرابری و تبدیل شدن به مهمترین چالش شهر تهران درآمده است!
این پرسش برای هر شهروندی مطرح است که اگر شهردار سابق علیه ۴ درصدیها و طرفدار ۹۶ درصدیها بود، پس چرا طی ۱۲ سال مدیریت شهر تهران هیچ اقدام ملموسی در جهت تحقق این هدف نکرده است؟ خب حتما پاسخ خواهند داد که چنین کردهایم ولی این پاسخ پذیرفتنی نیست زیرا حاصل کار آنان نابرابری بیشتر در تهران است. ولی دلیل مهمتر در نقد این ادعا، انجام کارهایی عادی است که میتوانسته در شهرداری انجام شود و نشده است. خوشبختانه برخی از این اقدامات را آقای نجفی به عنوان شهردار جدید برشمرده است: «فردی که آپارتمان ۲.۵ میلیاردی در شهر تهران دارد و ماهی یک میلیون تومان شارژ پرداخت میکند، عادلانه نیست که در سال تنها ١٢٣ هزار تومان عوارض پرداخت کند. یا فردی که ماشین ٨٠٠میلیونی سوار میشود یک ریال هم عوارض پرداخت نکند. البته درآمدهای پایدار زمان میبرد تا به تصویب و اجرا برسد.
همچنین این نوع درآمدها موجب نارضایتی و ناراحتی عدهای از شهروندان خواهد شد. کجای این عادلانه است که هزینههای شهری تا این حد غیر متعادل از مردم اخذ شود؟ آیا شهردار قبلی متوجه نبود که عوارض خودروی یک بنز آخرین مدل یا پورشه نمیتواند معادل عوارض یک پراید باشد؟ اگر متوجه بود، پس چرا اقدامی نکرد و اگر متوجه نبود این چه نوع مدیریت شهری بود و از آن مهمتر شعار ۹۶ درصد و ۴ درصد در ذیل این رفتار تبعیضآمیز چه معنایی داشت؟ آیا مدیریت شهری سابق تهران متوجه نبود که گرفتن عوارض نوسازی یا خدمات شهری باید به تناسب ارزش رسمی و واقعی ملک و نه ارزش اسمی آن باشد؟ حتی اخذ عوارض مازاد بر بنا باید به نسبت بسیار بیشتری از قیمت هر متر مربع ملک در منطقه باشد. به عبارت دیگر عوارض مازاد بر بنا در محلهای که آپارتمان در آن متری ۱۵ تا ۲۵ میلیون تومان است باید خیلی خیلی بیشتر از منطقهای باشد که آپارتمان متری ۳ میلیون تومان است. حداقل باید ۲۰ برابر باشد و نه چندین برابر محدود.
منابع شهرداریها از یک سو باید پایدار باشند ولی از سوی دیگر میتوانند به صورت بازتوزیعی عمل کرده و به عدالت اجتماعی منجر شوند. همچنان که نحوه تعیین مالیات نیز از این منطق تبعیت میکند. اگر سیاست اخیر در اخذ عوارض مازاد بر بنا به نحو پیشگفته انجام میشد، دیگر شاهد برجسازیهای آنچنانی در مناطق ۱ و ۳ نبودیم و به جای آن مناطق پایین شهر و حتی بافتهای فرسوده به دست خود مردم نوسازی میشدند. بنابراین باید پرسید که اگر آقای شهردار سابق طرفدار ۹۶ درصدیها و دشمن ۴ درصدیها بود پس چرا سیاستهای ملازم با این هدف را از شهرداری آغاز نکرد تا الگویی مناسب برای کشور شود؟ ۱۲ سال تکیه زدن بر مدیریت شهری و حمایت تقریبا بیچون و چرای بسیاری از نهادهای رسمی و حکومتی از شهرداری تهران بهترین فرصت برای آزمون کردن سیاستهای عدالتطلبانه بود.
برای آن که بدانیم وضعیت نابرابری در پایان ۱۵ سال مدیریت اصولگرایان بر شهر تهران از دیدگاه مردم چگونه بوده است، میتوانیم به نظرسنجی شهریورماه از مردم تهران مراجعه کنیم که در پاسخ به این پرسش که: «هرکدام از موارد زیر تا چه اندازه مشکل مهم و حاد شهر تهران محسوب میشوند؟»
ملاحظه میشود که فاصله طبقاتی میان شمال و جنوب برای مردم بسیار مشهودتر و ملموستر از جرم و جنایت است و از نظر مردم مشکل مهمتری است. این وضعیتی است که آزاردهنده است و امیدواریم که شهرداری جدید و شورای شهر برای کاهش این فاصله سیاستهای مناسب و موثری اتخاذ کنند و نشان دهند که چه کسانی طرفدار ۹۶ درصدها هستند و چه کسانی به نام ۹۶ درصدیها ولی به کام ۴ درصدیها عمل میکردند.»
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر