این مصاحبه را می خوانید:

اصولگرایان هیچگاه در انتخابات ریاست‌جمهوری گزینه‌های تشکیلاتی‌ای معرفی نکرده‌اند . مثلا آقای قالیباف به عنوان فردی نظامی و تکنوکرات شناخته می‌شود. آقای محسن رضایی فردی نظامی بوده است. آقای لاریجانی پیش از سال ٨٤ سابقه ریاست سازمان صداوسیما را داشته و آقای احمدی‌نژاد هم شهردار بوده است. این افراد محبوبیت خود را از مسوولیتی که داشتند گرفته بودند و افراد برآمده از تشکیلات و پرورش یافته در تشکل‌های اصولگرایی نبوده‌اند.

اولا اینکه فقط اصولگرایان هستند که نمی‌توانند نامزد حزبی مشخص معرفی کنند، درست نیست. اصلاح‌طلبان هم تاکنون نتوانسته‌اند این کار را انجام دهند. هیچ نامزدی که از خلال رای‌گیری حزبی‌شان که عضو حزب باشد نداشته‌اند و در هیچ دوره‌ای این طور نبوده است. چه آقای معین و چه آقای خاتمی و موسوی این‌طور نبوده‌اند. آقای کروبی هم که نامزد حزبی بود، حزبی بود که خودش مسوولیتش را داشت و فکر نمی‌کنم ایشان را بتوانیم مصداق چنین چیزی ببینیم. اگرچه کار وی گامی رو به جلو بود. این مساله ریشه در ساخت سیاسی ایران دارد و تشکیلات هر دو جناح دچار این وضعیت هستند. در حزب اعتماد ملی که آقای کروبی بود، اهمیتش این بود که پذیرفت، مسوولیت حزبی داشته باشد و از این طریق نامزد شود. بقیه افرادی که خودشان را مهم یا شایسته پوشیدن ردای ریاست‌جمهوری می‌دانند، سعی می‌کنند که چنین مسوولیتی را نپذیرند. ولی به دلیل اینکه اجماع قابل توجهی روی چنین افرادی هست و تعداد احزاب آنقدر زیاد هستند که به نامزد یک حزب مشخص تن نمی‌دهند، بنابراین افرادی که وسط احزاب می‌مانند شانس بیشتری برای نامزد شدن دارند.

مشخصا حمایت اصولگرایان از احمدی‌نژاد که فردی برآمده از تشکیلات نبود، مسبب چه مشکلاتی شد؟

اصولگرایان هم افرادی دارند که به لحاظ قدرت اجرایی کمابیش شبیه نامزدهای اصلاح‌طلبان باشد. ولی مشکل این نیست که نمی‌توانند فردی در این قامت معرفی کنند. مشکل‌شان در ساخت فکری شان است که خودشان را نمی‌توانند با مطالبات روز و تحولات به وجود آمده در جامعه تطبیق دهند. به همین دلیل در این وضعیت وخیم مانده‌اند. بهترین فرد را هم داشته باشند نمی‌تواند چنین نقشی را ایفا کند و رای بیاورد. بنابراین مساله اصولگرایان فرد نیست. مشکل شان اندیشه‌ای است که هنوز نتوانسته با نیازها و الزامات دنیای جدید تطبیق پیدا کند.

حتی افرادی از دو طرف هم که تشکیلاتی باشند، وقتی رییس‌جمهور می‌شوند یا وقتی که می‌خواهند رییس‌جمهور شوند، سعی می‌کنند از تشکیلات فاصله بگیرند. این امر به دو دلیل است؛ یکی اینکه نمی‌خواهند مسوولیت‌پذیری داشته باشند و می‌خواهند تمام قدرت به دست خودشان باشد و خود را از حزب منفک می‌کنند. دوم اینکه چون می‌خواهند رای بیاورند و احزاب معمولا کوچک هستند، باید رضایت سایر احزاب و مردم را نیز جلب کنند. رضایت سایر احزاب هم منوط به این است که غیر حزبی باشند. این اتفاقا از پارادوکس‌های نظام حزبی ایران است که احزاب خودشان بیش از همه علیه کارکرد احزاب عمل می‌کنند. بنابراین عوارضی که از وجود احمدی‌نژاد می‌شماریم ربطی به حزبی بودن و نبودنش نداشت. کلا به به دلیل خط مشی و ایده‌ها و ذهنیت احمدی‌نژاد بود.

جریان اصلاحات به این جهت یک گام جلو‌تر است. افرادی مثل سید محمد خاتمی و مهدی کروبی از اعضای مجمع روحانیون مبارز و مصطفی معین نیز عضو حزب مشارکت بوده‌اند که در انتخابات ریاست‌جمهوری کاندید شده‌اند. این درحالی است که احزاب جریان اصلاحات نیز همچون اصولگرایان اقتدار احزاب نظام‌های انتخاباتی حزبی را ندارند. چرا اصلاح‌طلبان توانسته‌اند در این امر موفق‌تر عمل کنند؟

اول اینکه آقای معین عضو حزب مشارکت نبود. همچنین آقای خاتمی را نمی‌توانیم از این زاویه نگاه کنیم که چون عضو مجمع روحانیون مبارز بوده است، پس یک نامزد حزبی است. اصلا اینطور نیست. اگر اینگونه بخواهیم نگاه کنیم آقای هاشمی هم عضو جامعه روحانیت مبارز بوده است ولی اصلا کسی به آن موضوع کاری نداشته است. ویژگی‌های فردی این افراد اهم از تعلق تشکیلاتی و حزبی شان بود. از این حیث فکر نمی‌کنم خیلی تفاوت چشم‌گیری بین وضعیت اصلاح‌طلبان اصولگرایان باشد.

آیا دلیل موفقیت گزینه‌های اصلاح‌طلبان در انتخابات می‌تواند برگرفته از همین مساله باشد؟

با توجه به مجموعه مسائلی که گفتم موفقیت‌های اصلاح‌طلبان ربطی به این قضیه ندارد که به لحاظ تشکیلاتی و حزبی چگونه رفتار می‌کنند. به این مربوط است که چگونه می‌توانند خودشان را با نیازها و ارزش‌های رو به رشد جامعه تطبیق دهند و رای مردم را به دست بیاورند. در جریان مقابل هم احمدی‌نژاد فارغ از اینکه اصولگرا بوده یا خیر، یک نیروی غیر اصلاح‌طلب است که در مقطعی رای قابل توجهی هم به دست می‌آورد. این به خاطر این است که می‌تواند به مسائلی در جامعه پاسخ دهد. درست یا غلط بودن پاسخش هم بحث فعلی ما نیست. مهم این است که توانسته رای را جلب کند. بنابراین تفاوت اصلی اصلاح‌طلبان و اصولگرایان در فضای تشکیلاتی و سازماندهی نیست. البته تفاوتی هم بین دو جناح وجود دارد و آن اینکه اصلاح‌طلبان استقلال نسبی بیشتری در فعالیت تشکیلاتی دارند تا اصولگرایان که سعی می‌کنند برخی نهادها و اشخاص نوعی قیمومیت را بر آنها اعمال کنند.

 

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.