صنعت بازیهای رایانهای بینیاز از کنترل خانوادهها نیست
به گزارش خبرگزاری فارس، نشست تخصصی بررسی وضعیت بازیهای رایانهای و مسائل پیرامون آن با حضور بابک کرباسی یکی از تولید کنندگان این بازیها و حمید صدیق میرزایی کارشناس رسانههای نوین در خبرگزاری فارس برگزار شد.
پس از انتشار مطالب بابک کرباسی با عنوان گردش مالی ۱۵۰ میلیارد تومانی بازی «کلش آف کلنز» در ایران/ ماجرای وام «۱۴ میلیاردی به یک آقازاده!»/ حیوانآزاری در یک بازی رایانهای تقدیر شده، بنیاد ملی بازیهای رایانهای توضیحاتی را تحت عنوان رشد روز افزون بازی های رایانه ای در کشور رده بندی بیش از ۱۴ هزار بازی موبایلی بازی های ارائه کرد.
بابک کرباسی نیز توضیحاتی را بر مطالب بنیاد ملی بازیهای رایانهای ارائه کرده است.
در این توضیحات آمده است: در کمال احترام برای مسئولین مجموعه بنیاد ملی بازیهای رایانهای و به جهت تنویر افکار عمومی، مطالب ذیل در پاسخ به این بیانیه ۱۸ مادهای آن بنیاد بیان میشود.
«هنر گوهر بسیار گرانبهایی است که ارزش و گران بهایىِ آن فقط بدین جهت نیست که دلها و چشمهایی را به خود جذب میکند - خیلی از چیزهایی که هنری نیست، ممکن است چشمها و دلهایی را به خود جذب کند - نه، این یک موهبت و عطیه الهی است.
حقیقتِ هنر - هر نوع هنری - یک عطیه الهی است... هنرمند، هم در باب فرم و قالب هنرِ خودش و هم در قبال مضمون و محتوی تعهد دارد. کسی که قریحه هنری دارد، نباید به سطح پایین اکتفا کند. این یک تعهد است. هنرمند تنبل و بیتلاش، هنرمندی که برای تعالی کار هنرىِ خودش و ایجاد خلاقیت تلاش نمیکند، در حقیقت به مسئولیتِ هنری خودش در قبال قالب عمل نکرده است ... علاوه بر این، تعهد در قبال مضمون و محتوی است. ما چه میخواهیم ارائه بدهیم؟ اگر انسان محترم و عزیز است، دل و ذهن و فکر او هم عزیز و محترم است. نمیشود هر چیزی را به مخاطب داد، فقط به صرف اینکه او نشسته و از آثار ما استفاده میکند.» مقام معظم رهبری
۱- مدیرعامل محترم بنیاد ملی بازیهای رایانهای در بخش ۱ از بیانیه طولانی خود، ضمن فرافکنی و تهمت به بنده فرمودهاید: در ابتدای مطلب اشاره شده که میزگرد با حضور دو نفر برگزارشده است اما در ادامه تنها سخنان یکی از حاضران آورده شده است که نشان میدهد اساساً این مطلب خروجی یک میزگرد نیست بلکه تریبونی یکطرفه برای اشاعه مطالب ناصحیح و نشر اکاذیب است...
نسبت به بیاطلاعی شما از معنی میزگرد، نشست خبری، مناظره و... و نیز بیاطلاعی شما از صحبتهای مطرحشده در دو بخش متفاوت درباره فضای مجازی و بازیهای رایانهای عبور میکنم و قضاوت را به خوانندگان واگذار میکنم.
اما درباره قسمتی که فرمودهاید بنده مطالب ناصحیح و اکاذیب منتشر کردهام، خدمتتان عرض میکنم اگر واقعاً کوچکترین کذبی در مطالب منتشرشده مشاهده فرمودهاید، لطفاً طبق وعدهای که در تهدید نامه خود بر روی سایت رسمی بنیاد مطرح کردهاید و دیگران را نیز به شکایت علیه اینجانب فراخواندهاید عمل کرده و بدون هیچگونه بخشش و گذشت و رأفت و محبتی در دادگاه علیه بنده اعلامجرم بفرمایید تا مطالب و مستنداتی که به دلیل رعایت اصول و ضوابط نمیتوانم در رسانهها مطرح کنم را در اختیار قانون بگذارم تا شاید دستدرازی به بیتالمال پایانیافته و مدیران بعدی این کسبوکار، کمی به فکر فرهنگ و پیشرفت این صنعت فرهنگی (و استراتژیک) در کشورمان باشند.
اگر هم فقط در حد یک بیانیه و به جهت خالی نبودن فعالیتهای بنیاد در مقابل منتقدین "گردش کاری" انجام دادهاید و قصدی برای شکایت ندارید، بشارت میدهم که بهزودی بنده بهعنوان شاکی خصوصی از آن بنیاد "ملی!" شکایت خواهم کرد. تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
۲- در بخشی از بند ۲ جوابیه فرمودهاید: باید مشخص شود که این حرفها بر اساس چه مستنداتی زدهشده و کدام بازی ایرانی با چنین محتوایی تاکنون ساختهشده است که اینگونه درباره بازیسازان ایرانی حرف زده میشود؟
صحبتهایی که در این نشست مطرح شد، فقط به قصد اصلاح امور بیان شده که متأسفانه حضرتعالی با دفاع بیدلیل از محتوای غلط برخی بازیهای بومی که در دوران ریاست شما تولیدشدهاند بازهم قدم در راه گلآلود کردن آب برداشتید.
این همان نقطه اختلاف ما است. نگاه به محتوای محصولات فرهنگی از سوی بنده با نگاه به فرهنگ اقتصادی از محصولات فرهنگی که از سوی آن مجموعه تبلیغ میشود، تفاوت دارد.
اصولاً اگر به مقوله محتوای تولیدشده در محصولات فرهنگی بهعنوان خوراک ذهنی برای گروههای سنی مختلف بهخصوص کودک و نوجوان نگاه کنیم، متوجه مشکل اصلی در بحث مطرحشده درباره قربانی شدن آینده کودک و نوجوان امروز (دانش آموزان) میشویم.
به نظرم برای آنکه ذهن مخاطبین، نسبت به ادعای اینجانب و دغدغههای بیانشده در نشست خبری درباره قریبالوقوع بودن بروز سونامی بیاخلاقی و بازگشت ادبیات دوران جاهلیت به ادبیات نسل جدید روشن شود، کافی است خلاصهای از چند داستان مجموعه بازیهای ایرانی اصطلاحاً زرد تولیدشده برای تلفنهای همراه در دوران تولیت حضرتعالی در همین بنیاد ملی بازیهای رایانهای را عیناً ارائه کنم:
۱- بازی .... در این بازی شما چهار حرکت ویژه دارید: چک، پخ! ضایع کردن و عربده کشیدن! پس از شکست دادن هر حریف او را به پول خورد تبدیل میکنید. محیط بازی شما را به پشت صحنه ساخت فیلمهای سیاه و سفید فارسی میبرد. این بازی نبرد، گنده لاتهاست که بهصورت آنلاین همزمان در اون با بقیه نوچه های گنده لاتها بهصورت کاملا همزمان و بلادرنگ بهصورت مرحله ای مبارزه و رقابت می کنید.
و صدها نمونه بازی دیگر که یا شما میدانید این محتوا چه تأثیری بر آینده کودک و نوجوان این مرزوبوم میگذارد که باید برای بینش شما افسوس خورد، یا نمیدانید که بازهم باید از این غفلت و سوء مدیریت افسوس خورد...
به نظر میرسد با توجه به عصبانیت شما و تهدید به شکایت و برچسبزنی به اینجانب که فقط نقدی از سر دلسوزی بیان کردهام (توهین از طریق برخی رسانهها فایده چندانی برایتان ندارد) باید با نگاه به عملکرد برخی مدیران فرهنگی در خصوص صدور اجازه تولید و نشر این قبیل محصولات و البته سکوت معنادار متولیان محترم بالادستی در شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی که با عملکرد غلط و سکوت آنها برای تولیدکنندگان بازیهای ایرانی موضوع مدیریت فرهنگی و تأثیر محتوای تولیدشده در بازیها بهخوبی تبیین نشده است، بایستیم و شما یا همکارانتان را تشویق هم کنیم تا خدایناکرده به آقایان متولی فرهنگ برنخورد و با برچسبزنی جنابتان در افکار عمومی نیز متهم به جلوگیری از گردش آزاد اطلاعات نشویم.
قرار بود طبق دستورالعملهای صادره، شورای عالی فضای مجازی علاوه بر جبران اشتباهات فنی و احتمالی شورای عالی انقلاب فرهنگی برای این روزها و این اشکالات نیز برنامه داشته باشند، اما متأسفانه با تمام دلخوشیهایی که داشتیم آن شورا نیز ... فقط نقش میانجی بین دستگاههای متولی را بازی میکنند! بهخصوص مجموعهای که توقع داشتیم با حضور افراد ارزشمند در شورای عالی فضای مجازی، شرایط محتوی در حوزه بازیهای رایانهای به حدی خوب شود که نیازی به نقد و بحث و گفتگو توسط فردی چون من در رسانهها نباشد ولیکن متأسفانه نهتنها چیزی تغییر نکرده است حتی خروجیهای سند ملی صنعت بازیهای رایانهای و آییننامههای وعده شده در شورای عالی فضای مجازی برای بهبود صنعت گیم کشور نیز بیش از ۲ سال است که خروجی مفید و ملموس برای ما نداشته است.
...متأسفانه برای آینده کودکان امروزمان که قرار است با احیا فیلم فارسی دوباره ادبیات زرد فرهنگ گذشته را از طریق بازیهای رایانهای زنده کنند و بر سر زبان بیندازند (تولید بیش از ۱۰۰ بازی رایانهای بومی با محتوای زرد طی دو سال گذشته) و خانوادههایی که بیخبر از این سونامی بیاخلاقی که محتوای آن با مجوز نماینده دولت عرضه میشوند، گوشی و تبلت ها را بهعنوان پستانک برای فرزندانشان تهیهکردهاند نیز کاری نمیتوانیم انجام دهیم.
چون فعلاً متهم هستیم به آنکه میخواهیم جلوی پیشرفت و تمدن را بگیریم ... ما خود را افسران جنگ نرم میدانیم و همچنان تا پایان یافتن اشتباهات مدیریتی در این حوزه، از پای نخواهیم افتاد و حرفهایمان را بلندبلند و آتش به اختیار میگوییم. شاید کسی شنید.
در بخشی دیگر از همین بند از جوابیه، بنده را متهم کردهاید به تحریک و تشویق اذهان عمومی جامعه (فکر میکنم منظورتان تشویش اذهان عمومی بوده است) و از جانب بنده فرمودهاید که گفتهام : تنها با اعتراض عمومی میتوان کاری را بهپیش برد !!
اینکه چرا جملات آن مصاحبه را اینگونه خواندهاید و اینهمه برچسب به بنده زدهاید را درک نمیکنم، البته احساس میکنم تیتر انتخابشده برای بازنشر این نشست در برخی رسانهها که با عنوان "ژن برتر در حوزه بازیهای رایانهای" انتخابشده بوده است به مذاق شما خوش نیامده و اینگونه همهچیز را اشتباه خواندهاید.
این تیتر که برگرفته از متن صحبتهای بنده است به سلیقه آن خبرگزاریها انتخابشده است و البته بنده منظوری درباره شما بهعنوان یک آقازاده محترم، نداشتهام و بیشتر صحبتها درباره اشتباهات وزارت ارتباطات، معاونت علمی ریاست جمهوری و... و اهدا وامهای ادعایی ۱۰ میلیارد تومانی توسط وزیر محترم وقت و ادامه این مباحث توسط جناب آقای جهرمی بهعنوان حمایت از بازیسازان ایران بود.
پس کمی با آرامش و متانت متن نشست را دوباره بخوانید. مخاطبان محترم نیز بدون هیچ توضیح اضافه، یکبار دیگر عیناً بخشی از متن مصاحبه فوق را که در ذیل بیان میکنم بخوانند. تا قضاوت نمایید که چرا آقایان متولی فرهنگی با تهمت و سیاه نمایی از پاسخگویی فراری هستند.
در مصاحبه اینگونه عرض کردهام: در حال حاضر، تصمیمهای اشتباهی گرفتهاند و امروز فقط با یک تصمیم جدید، روبهرو شدن با یک اعتراض عمومی بین تولیدکنندگان و بالا رفتن هزینه اصلاح امور، شاید بتوان آینده را بهتر کرد. همانطور که مشاهده مینمایید، بشارت دادهام که اگر بخواهند آینده این صنعت فرهنگی را بهتر کنند باید تصمیمهای جدیدی بگیرند که قطعاً این تصمیمها منجر به یک اعتراض عمومی بین تولیدکنندگان بازیهای رایانهای (نه اعتراض در جامعه یا تحریک و تشویق اذهان عمومی به خرابکاری) میشود و متولیان فرهنگ باید آماده روبهرو شدن با آن نیز باشند ! بگذریم...
۳- در بند ۳ جوابیه مدعی شدهاید به تهمت زدن بنده درباره بیسوادی مسئولان در حوزه بازیهای رایانهای و فرمودهاید: در بنیاد ملی بازیها بهاندازه کافی کارشناس خبره وجود دارد. در ادامه نیز اعتراف کردهاید که حتی اگر مسئولان نهادهای دیگر تسلط کافی به سواد حوزه بازیهای رایانهای نداشته باشند نیز اهمیت آن زیاد نیست چرا که تصمیمگیریها در این زمینه باید با مرکزیت بنیاد ملی بازیهای رایانهای بهعنوان مرجع تخصصی گرفته شود.
اگر به گفته خودتان مسئولیت این حوزه بر عهده بنیاد است و نباید نگران بیسوادی مسئولان در خصوص تولید محصولی فرهنگی به نام بازی رایانهای باشیم، بفرمایید در خصوص فرهنگسازی برای والدین کودک و نوجوان (دانش آموزان) که بحث اصلی این قسمت از نشست بوده است، چه کردهاید ؟ همچنان معتقد هستم به دلیل بیسوادی برخی مسئولان نسبت به معنی Video Game و جدی نگرفتن بازیهای رایانهای، امکان ایجاد زیرساختهای تبلیغاتی و اطلاعرسانی برای فرهنگسازی بازیهای رایانهای وجود ندارد و البته همچنان مدعی هستم به دلیل بیسوادی برخی مسئولان وقت در سالهای گذشته، حتی اساسنامه بنیادی که شما مدیرعامل آن هستید برخلاف قانون اساسی کشور (مواد ۸ تا ۱۱ و ۱۳ تا ۲۴ قانون خدمات کشوری که صراحتاً اجازه واگذاری امور حاکمیتی در این حوزه به بخش خصوصی غیردولتی را رد میکند) تصویبشده است. حضرتعالی مدعی خلاف عرایض بنده هستید ؟ بسمالله. پاسخگو باشید : چرا وضعیت این کسبوکار باوجود افراد نخبه و باتجربهای که شما فرمودهاید در رأس مدیریت این حوزه نشستهاند، اینگونه است؟ این ولنگاری فرهنگی در محتوای بازیهای تولیدشده در ۲ سال گذشته از چه چیزی نشأتگرفته است؟ عدم رعایت عدالت برای تولیدکنندگان بازیهای رایانهای و عدم کارشناسی دقیق مشکلات بازیسازان در دوران قائممقامی و مدیرعاملی شما،حاصل بیسوادی شما و گروهتان است یا حاصل بیسوادی و کمتجربگی دیگر مسئولان امر نسبت به حوزه بازیهای رایانهای؟ آیا نظارت، ساماندهی و شتابدهی آن مجموعه بر حوزه تولیدات فرهنگی فوق، همزمان با اصلاح امور و بالا بردن سطح سواد دیجیتال مسئولین و خانوادهها در کنار افزایش فهم تولیدکنندگان محترم نسبت به مقوله فرهنگ و محتوا بوده است یا بیتجربگی کردهاید و برای گزارش کار فقط به آمارها کفایت کردهاید؟
۴- در بند ۴ بیانیه، متأسفانه مدعی شدهاید که صنعت بازیهای رایانهای مانند سینما نیست که هالیوود آن را تسخیر کرده است! و فرمودهاید که منتسب کردن بخشی از صنعت بازیهای رایانهای جهان به صهیونیستها دارای اشکال است.
لطفاً بفرمایید ماهیت مدیران، متخصصین و کمپانیهای بزرگ صهیونیست سازنده بازیهای رایانهای فاخر و AAA مانند Michael Jaret در Running With Scissors یا Robert Kotick در Activision Blizzard یا Robert Altman در Bethesda Softworks یا Harry, Albert, Sam & Jack Warner در Warner Bros Interactive Entertainment یا حتی Strauss Zelnick در T۲ چیست؟ چرا وقتی تمام دنیای غرب حتی کارشناسهایی که شما آنها را قبول دارید، صنعت بازیهای ویدئویی را فراتر از سرگرمی میدانند و اذعان دارند که آینده و نبرد از طریق انتقال مفاهیم، با تولید محتوای سرگرمیها و بازیهای رایانهای در کنار فلسفه تولید عناوین مختلف و بزرگ این حوزه نهفته است، مردم و مسئولین را به سمت مصرفگرایی محصولات بومی صرفاً زرد (بازیهای ایرانی که بالاتر معرفی کردم) یا محصولات بعضاً مضر وارداتی سوق میدهید و حتی اعتراضهای رسانهای به این رویه را نیز برنمیتابید و اینگونه عصبانی میشوید؟
در حال حاضر باید برای تکذیب نقش مالکان صهیونست در بخش قابلتوجهی از صنعت بازیهای رایانهای دنیا سینه چاک دهید و علیه جملات بنده در نشست خبری درباره برخی بازیسازان و لزوم توجه خانوادهها به محصولات سرگرمی وارداتی فرزندان بالای ۳ سال ایشان، تکذیبیه بدهید یا باید برای اصلاح امور تولیدکنندگان و ساماندهی بازار آشفته محتوای بازیهای تولیدی داخل یا حتی وارداتیها وقت بگذارید؟!
به کجا چنین شتابان ؟
خوانندگان و مخاطبان عزیز نیز توجه داشته باشند که هدف از بیان این نمونهها، آن است که صنعت بازیهای رایانهای را نیز مانند صنعت سینما جدی بگیرید و بدانید همهچیز در این حوزه بیخطر و بینیاز از کنترل خانوادهها نیست. باید هوشیار و بیدار باشند و بدانند بخشی از این سرگرمیها برای فرهنگ، قومیت و دین فرزندانشان مضر است، البته بازیهای رایانهای و سرگرمیهای دیجیتال در کنار این حساسیتها، صنعت بسیار مهیج ، زیبا و جذابتری نسبت به سینما است و نمیتوانیم تحت هیچ شرایطی فرزندان این مرزوبوم را از تجربه این محصولات فرهنگی محروم نماییم، اما میتوانیم آگاهانه انتخاب کنیم و با چشمان بسته به هر چه با مجوز امثال بنیاد ملی بازیهای رایانهای در اختیار عموم قرارگرفته است، اعتماد نکنیم. باید سواد دیجیتال و سواد رسانهای مسئولین و خانوادهها بالا برود تا آینده بهتری داشته باشیم ...
۵- در بند ۵ و در قسمت بیان وظایف اصلی بنیاد (طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی) بزرگترین اشتباه این سالها را که شخصاً همیشه آن فریاد میزدم که شما عزیزان وظایف خودتان را نمیدانید، به زبان خود تکرار کرده و اعتراف بدی کردهاید! به نظر میرسد حق با من بوده است و مدیران محترم بنیاد کمی دچار سوءتفاهم هستند. لیست ارائهشده بهعنوان وظایف اصلی بنیاد، اشتباه است! درواقع این لیست، اهداف بنیاد (طبق اساسنامه مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی) است که متأسفانه حتی به یکی از بخشهای اصلی اهداف تأسیس بنیاد (طبق اساسنامه) یعنی نظارت بر فرآیند تولید و واردات بازیهای رایانهای (حداقل در بخش تلفنهای همراه) عمل نمیکنید و بدون سیر مراتب قانونی آن را از عملکرد خود حذف کردهاید (درباره این تخلف عجیب حضرتعالی مطالبی را در بخش ۷ عرض خواهم کرد)
شرح وظایف بنیاد طبق لیست ذیل و طبق مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی است :
- تهیه و تنظیم راهبردها و سیاستها در زمینه بازیها رایانهای جهت ارائه به شورای عالی انقلاب فرهنگی- برنامهریزی و طراحی کلان در زمینه این بازیها در ابعاد مختلف تفریحی، آموزشی و کمک آموزشی
- تدوین سیاستهای حمایتی و تشویقی در زمینه تهیه، تولید، واردات، صادرات و توزیع بازیهای رایانهای توسط بنیاد و بخش خصوصی به منظور ارائه به شورای عالی انقلاب فرهنگی و تعریف سیاست های مناسب برای مقابله با بازیهای مضر و مخرب
- استفاده از ظرفیتهای داخل و خارج از کشور به منظور رشد و ارتقاء صنعت بازیهای ویدئویی و رایانهای
- تدوین استانداردهای لازم جهت بررسی کمی و کیفی واردات و صادرات محصولات بازیهای رایانهای
- تلاش در راستای تأمین حقوق مادی و معنوی تولیدکنندگان و مصرف کنندگان بازیهای رایانهای
- برنامهریزی و حمایت از اجرای دورههای آموزشی و پژوهشی موردنیاز باهدف تقویت مبانی نظری، علمی و کاربردی اسلامی و ایرانی
- ایجاد زمینه برای رشد و شکوفایی خلاقیتهای جوانان در صنعت سرگرمی و بازی
- برگزاری، حمایت و شرکت در همایشها، جشنوارهها و بازیهای ملی، منطقهای و جهانی
- ایجاد زمینه جهت رقابتهای علمی، فنی، فرهنگی و هنری میان دستاندرکاران فعال در صنعت سرگرمی و بازی به منظور ارتقا و رشد کمی و کیفی این صنعت
- تلاش در جهت توسعه همکاریهای بینالمللی بهویژه با کشورهای اسلامی در زمینه صنعت بازیهای رایانهای
حقیقتاً بهعنوان مدیرعامل این بنیاد در عمل، کدامیک از این فعالیتها که گویا در جریان نبودهاید که جزو وظایف اصلی آن بنیاد است (به شهادت متن جوابیه بنیاد ملی بازیهای رایانهای) را بهعنوان وظیفهی محول شده شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام دادهاید ؟ لطفاً به فعالین این حوزه پرمخاطب گزارشی ارائه نمایید که مثلاً در حوزه همکاریهای بینالمللی بهویژه با کشورهای اسلامی که در شرح وظایف آن بنیاد با قید "بهویژه کشورهای اسلامی" بیانشده است، چه کردهاید؟ بهعنوانمثال در همین نمایشگاه اخیر TGC چه مسیری را برای حضور کشورهای اسلامی در این نمایشگاه ترسیم نمودهاید؟ البته با فرض آنکه مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی را بهصورت سلیقهای تفسیر نفرمودهاید. یا بفرمایید برای برگزاری دورههای آموزشی حتی در انستیتو ملی بازیسازی چه کردهاید؟ چرا گروه و عوامل مدیریتی و آموزشی آن مجموعه آموزشی که به گواه مخاطبان آن مجموعه در دوره اخیر بهترین خروجیها را داشتهاند، بهصورت دستهجمعی (در کنار مدیران مالی بنیاد) استعفا دادهاند ؟ لطفاً طبق تعهدی که در یکی از نشستهای خبری آنلاین خود به بازیسازان داده بودید، خروجی عملکرد بنیاد حداقل درباره وظایف محوله را به بازیسازان ارائه نمایید!
۶- در بند ۶ جوابیه خود همچنان درباره ماهیت تأسیس بنیاد ملی بازیهای رایانهای فرافکنی فرمودهاید و با بیان آنکه چگونه فردی مانند بابک کرباسی به خود اجازه میدهد از لفظ مجموعه خصوصی برای بنیاد ملی بازیهای رایانهای استفاده کند و خبرگزاری فارس نیز بدون تحقیق آن را منتشر کند... مطالبی را بیان کردهاید...
یاللعجب! یعنی در شرایط فعلی و حضور شما در بدنه مدیریت فرهنگی این کسب و کار، یک شهروند ایرانی که حتی شاید سابقه تولید و فعالیت در این کسبوکار را بیشتر از شما داشته باشد و وقتی اولین محصول خود را در بازار ایران عرضه کرده است، شما در حال تحصیل در دوران متوسطه بودهاید، نمیتواند اساسنامه یک بنیاد را در نشست خبری روخوانی کند و این امر نیاز به شجاعت خاصی دارد که برایتان سؤال شده است که چطور به خودم اجازه دادهام ؟
... مخاطبین محترم و دلسوزان عرصه فرهنگ و هنر لطفاً بخشهایی از اساسنامه بنیاد را که برخلاف نص صریح قانون خدمات کشوری مبنی بر عدم واگذاری مسئولیت مدیریت کلان (در حوزههای مختلف بهخصوص فرهنگ) به بخش خصوصی است را که عیناً از سایت شورای عالی انقلاب فرهنگی، سایت مجلس و حتی سایت بنیاد ملی بازیهای رایانهای در دسترس است، بررسی نمایید :
بنیاد ملی بازیهای رایانهای، زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است... این بنیاد مؤسسهای فرهنگی، هنری، غیرانتفاعی، غیردولتی و ایرانی است که شخصیت حقوقی مستقل دارد.
طبیعتاً میدانید که تمام مؤسسات فرهنگی هنری و حتی بنیادهای فرهنگی زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت مینمایند و این بخش از اساسنامه بنیاد که مجموعه تحت مدیریت شما زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، موضوع عجیب یا یک مجوز خاص نیست.
اینکه چگونه در شورای عالی انقلاب فرهنگی، موضوع تولیت قوانین حاکمیتی در حوزه محصولات مرتبط با گروههای سنی مختلف در اختیار یک موسسه فرهنگی هنری غیردولتی گذاشتهشده است باعث میشود عاجزانه درخواست کنیم تا دیوان عدالت اداری و دیگر دستگاههای مرتبط، به بررسی پرونده فوق ورود کنند و در صورت صلاحدید با ابطال مصوبه این شورا، نص صریح قانون خدمات کشوری را اجرا کرده و تولیت این حوزه فرهنگی را به بدنه دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (حتی در حد یک اداره کل، مانند روزهای اول ساماندهی کسبوکار بازیهای رایانهای در کشور) بازگردانند.
شاید اینگونه بیسوادی منتقدین تأسیس این بنیاد غیردولتی نیز از بین برود و اصل بر حاشیه پیروز شود. دلایل حقوقی این ادعا نیز در اختیار مجریان قرار خواهد گرفت. (مسئولین محترم وقت در شورای عالی انقلاب فرهنگی میتوانستند برای واگذاری این قبیل خدمات حاکمیتی، این بنیاد را با عنوان موسسه دولتی مانند بنیاد ملی نخبگان و وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت نمایند و تکلیف ما نیز با این موضوع یکسره میشد. در حال این بنیاد نه شأن و جایگاه متولی حاکمیتی دارد و نه در تصمیمگیریها به قوانین تن میدهد)
۷- در بند ۷ و در تبیین دلایل حذف "پروانه ساخت" بازیهای رایانهای و تبدیل آن به "ممیزی پس از نشر" مطالبی را بیان فرمودهاید که ذاتاً تخلف و اشتباه است...
مسئولین محترم فرهنگی بهخصوص مدیران محترم شورای عالی فضای مجازی که قرار بود مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در حوزه فضای مجازی را بر عهده بگیرند و متأسفانه این روزها گرفتار روزمرگی شده و شأن و جایگاه خود را رعایت نمیکنند، دقت بفرمایند که مدیران بنیاد ملی بازیهای رایانهای نمیتوانند قانون را تفسیر و بر اساس سلیقه خود در گعدههای چندنفره تغییر دهند!
آقایان توجه بفرمایند که در اساسنامه بنیاد ملی بازیهای رایانهای و در متن اصلی مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی که امروز صیانت از آن مصوبه بر عهده شورای عالی فضای مجازی است، بیانشده است که وظیفه نظارت بر فرآیند تولید، واردات و توزیع انواع بازیهای ویدئویی و رایانهای بر عهده بنیاد ملی بازیهای رایانهای است و طبق قوانین بالادستی و رویه قبلی در برخورد با تغییرات موردنیاز در اساسنامه بنیاد مانند مصوب جلسه ۵۸۴ آن شورا، موضوعاتی که نیاز به تغییر دارند نیز باید مجدداً به درخواست هیئتامنا بنیاد در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح و در صورت تصویب مصوبه ابلاغ گردد. در این مورد نیز در اساسنامه بنیاد اینگونه قیدشده است که: پیشنهاد هرگونه تغییر و اصلاح در مفاد اساسنامه جهت تصویب در شورای عالی انقلاب فرهنگی از وظایف هیئتامنا بنیاد ملی بازیهای رایانهای است... حال چگونه بدون مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی ذات اساسنامه بنیاد تغییر کرده و "پروانه تولید" بازیهای رایانهای (به دلایل واهی که بیشتر شبیه توجیه کمکاری و سردرگمی مدیریت بنیاد در برخورد با این موضوع است) حذف شده و مجوزی جدید به نام "ممیزی پس از نشر" ابداعشده و تبدیل به وظیفه بنیاد شده است؟ شما عزیزان و دلسوزان عرصه فرهنگ در شورای عالی انقلاب فرهنگی و شما عالیجنابان مشغول به فعالیت در شورای عالی فضای مجازی، فکر نمیکنید باید به جامعه و منتقدین پاسخگو باشید؟
مدیریت بنیاد چگونه به خودشان اجازه دادهاند که تخلف قانونی خود در دوران وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی را که به نام طرح "توسعه فرهنگی" اجراشده است و اهداف دیگری غیر از حذف پروانه تولید بازیهای رایانهای دارد را رسماً بیان کنند؟! اگر در مقطع کنونی به دلیل رقابتهای سیاسی و گرفتاریهای اقتصادی و ناامنی منطقهای و... برخی مسئولین عالیرتبه کشورمان حواسشان به مصوبههای اینچنینی نیست و واقعاً نیز اولویت منطقی برای بررسی اینگونه رفتارهای فرهنگی برخی مدیران میانی وجود ندارد، آیا نباید مدیران محترم مانند مدیرعامل بنیاد ملی بازیهای رایانهای که قبول مسئولیت کردهاند، امانتدار صندلی ریاست خود باشند و با غیرت ایرانی – اسلامی، حد و حدود تفویض ضوابط ۲۴ مادهای وزیر مستعفی فرهنگ و ارشاد اسلامی مورخ ۲۷/۷/۹۵ به بنیاد ملی بازیهای رایانهای را که بخشی از آن ضوابط، صدور مجوز تولید، ویرایش و نشر بازی رایانهای بوده است را بدانند؟ همین ضوابط ۲۴ مادهای که عرض شد، آیا به تصویب شورای عالی فضای مجازی رسیده است یا بهصورت خودسرانه توسط بنیاد در اختیار وزیر مستعفی گذاشتهشده تا در واپسین ساعات حضور ایشان در مقام وزیر فرهنگ و ارشاد و بدون اطلاع شورای عالی فضای مجازی این ضوابط را به مقام مدیریت عامل بنیاد ملی بازیهای رایانهای ابلاغ و تفویض کردهاند؟
خبردارید این ضوابط یا حتی تغییرات داوطلبانه در شرح وظایف بنیاد، به اطلاع هیئتامنا بنیاد رسیده است یا خیر؟ مسئولیت شما عزیزان در شورای عالی فضای مجازی چیست؟ اینکه مدیرعامل بنیاد ملی بازیهای رایانهای بر اساس مصوبه داخلی، اساسنامه بنیاد را تغییر ماهیت دادهاند، مورد تائید شورای عالی فضای مجازی هست؟ ... مدیران محترم شورا کمی بیشتر دقت بفرمایند و بدانند امروز نیز برای جلوگیری از ضرر دیر است. مدیرعامل محترم بنیاد دقت بفرمایند که اگر آن بازیهای اصطلاحاً زرد ایرانی، در ابتدای امر موردبازنگری و دریافت مجوزهای لازم قرار میگرفتند، با محتوای بهتر و در چارچوب تمدن ایرانی و در مسیر ریلگذاری شده مدیریت فرهنگی کشور تولید میشدند.
گروههای بازیساز ایرانی در آستانه ورود به بازار جهانی هستند و البته این رشد و شکوفایی را فقط مدیون تلاش و هنرمندی خودشاناند و مدیون هیچ خدمت دولتی یا حمایتی تاکنون نیستند. چرا این گروههای بااستعداد ندانسته وارد پازل پیچیده و نسخهی استحاله فرهنگی غرب شدهاند؟ شما برای آگاهی آنها تلاشی نکردهاید چون خودتان نیز به این جنگ فرهنگی اعتقاد ندارید! این نخبههای هنرمند توان ساخت همهچیز را دارند اما به دلیل برهم خوردن نظم بازار و تبدیلشدن کسبوکار فرهنگی در حوزه بازیهای رایانهای به بازار مکارهای بیرحم، ناچار هستند برای کسب پول و گردش مالی، هر محصولی را حتی با برند ... بسازند و یکی از مقصرین این مریضی فرهنگی دوران مدیریت شما است. این غفلت را نباید فراموش کنیم که حذف پروانه تولید از وظایف بنیاد، که خبر جایگزینی روند نظارت بر تولید بازیهای رایانهای نیز در اطلاعیه اول مهر ۹۶ آن بنیاد بیانشده است (۳ روز پس از انتشار متن همین نشست خبری و نقد به بنیاد ملی درباره حذف پروانه تولید) ضربه مهلکی به تلاشهای یک دههای تولیدکنندگان محترم این کسبوکار زده و خواهد زد. امیدوارم این موضوع موردبررسی دقیق دستگاههای ذیربط قرار بگیرد و از استحاله فرهنگی و تربیت غلط فرزندانمان در آینده (بهوسیله استفاده از برخی محتواهای بی مجوز در حوزه بازیهای رایانهای) جلوگیری نمایند.
طبق بیانات مدیران محترم بنیاد در جوابیه فوق، امروز هرکس با هر اعتقاد و بینش و نگرش و ملیت و هدفی میتواند برای تمام گروههای سنی کشورمان محصولی به نام بازی رایانهای تولید نماید و اگر پس از نشر آن، بنیاد ملی بازیهای رایانهای مشکلی را تشخیص داد بهوسیله ممیزی پس از نشر، آن محصول را اصلاح مینمایند. دقیقاً درست متوجه شدهاید، این همان نذر کردن روغن ریخته برای امامزاده است. یعنی در کشورمان ابتدا محصول تولید میشود (با صرف میلیونها تومان هزینه بخش خصوصی و هنرمندی عدهای نخبه که میخواهند برای خودشان کسبوکاری دستوپا کنند) بعد به مخاطبان داخلی عرضه میشود، سپس اگر بد بود و مشکلی پیدا شد جلوی آن گرفته میشود و اگر کسی هم به این رویه در نشست خبری اعتراض کند به جرم جلوگیری از گردش آزاد اطلاعات بر دهانش برچسب میزنیم و از او شکایت قضائی هم میکنند!
۸- در بند ۸ بیانیه خود فرمودهاید : ... اعطای پروانه ساخت برای محصولی که هرروز یا هفته در حال تغییر است عملاً بهمانند یک شوخی میماند و این تفکرات به دلیل عدم بهروز بودن برخی افراد مطرح میشود!
با این تفاسیر و تعابیر شما و به دلیل راحتی ساخت فیلمهای خانگی که نیاز به بیرون رفتن از منزل ندارند میتوانیم با افتخار مجوز ساخت فیلمهای ویدئویی را نیز حذف کنیم و به دلیل بهروز بودن بخش عظیمی از کارگردانهای اروپا رفتهی سینمای کشور، بگوییم بفرمایید هرچه دوست دارید بسازید، اگر بد بود پس از چند روز نمایش در سینماهای کشور یا پخش در نمایش خانگی، آن را "ممیزی پس از نشر" میکنیم ! احتمالاً مسئولان محترم بنیاد در خواب هستند و تا زمانی که با لگد دشمن فرهنگی بیدار شوند، پی بهاشتباه های مدیریتی خود نمیبرند. قضاوت درباره این نگاه و اعتراف مدیران فرهنگی کشور را بر عهده مخاطبان و مسئولین ذیربط در دستگاههای امنیتی میگذاریم.
۹- در بند ۹ بیانیه نیز مجدداً اشتباه خود درباره مدیریت فرهنگی و وظایف بنیاد را با کمی چاشنی اپوزیسیونی و مظلومنمایی مدیریتی برای قشری خاص در حوزه قوانین فرهنگی مطرح کردهاید که نیازی به پاسخ ندارد، العاقلُ یکفی بالإشارة...
۱۰- در بند ۱۰ با تأکید بر عرایض بنده مبنی بر اهدا جایزه به برخی بازیهای ایرانی که مجوز تولید، نشر و حتی عرضه در کشور را ندارند و به تشویق برخی مدیران فرهنگی مانند حضرتعالی فقط برای بازارهای بینالمللی و مخاطب خاص تولیدشده است، به مخاطبان این بحث و مسئولین امر ثابت کردید که ادامه روند فعالیتی شما برای آینده این کسبوکار در کشورمان بسیار خطرناک است (البته قطعاً عدهای هم بسیار مشتاق ادامه حضورتان هستند) برای فهم بهتر ماجرا تجسم کنید یک کارگردان در جمهوری اسلامی ایران یک فیلمی بسازد برای برنده شدن در جشنوارههای بینالمللی و با استانداردهای پوششی، محتوایی و داستانی کشور هدف مثلاً آمریکا و با هر سوژهای و مسئولان محترم جشنوارهای مانند فیلم فجر به این فیلم که نه فیلمنامه آن را تصویب کردهاند و نه حتی پروانه تولید دریافت کرده است، جایزه بدهند ولیکن شرط کنند که این فیلم بدون ویرایش و تغییرات داستانی، محتوایی، پوششی و... نباید در ایران اکران شود!
حال بخشی از اساسنامه بنیاد ملی بازیهای رایانهای را یادآور میشوم تا مخاطب این مطلب متوجه شود من اشتباه نقد کردهام یا مدیران بنیاد به سمت اشتباه حرکت میکنند: تبیین، تقویت و ترویج مبانی فرهنگی و هویت اسلامی از طریق صنعت بازیهای رایانهای با نگاه ویژه به کودکان و نوجوانان!
این یعنی وقتی یک گروه باسواد و هنرمند مانند سازندگان بازی ... در حال ساخت یک محصول بومی با استفاده از ظرفیتهای داخلی و بودجه شخصی هستند، باید آنها را تشویق کنید به ساخت محصولی بهتر و اگر نتوانستید اینگونه عمل کنید ( بنده موافق یا مدافع برخورد سلبی نیستم) حداقل رفتار ایشان را تشویق نکنید و جایزهای به ایشان برای بازی غیرقابل نشر در بازار ایران تقدیم نکنید تا راه غلط را برای دیگر بازیسازان مشخص نکنید. وظیفه شما ریلگذاری برای آینده است. هر تصمیم شما میتواند آینده این کسبوکار را به سمت دیگری سوق دهد. تغییر ذائقه بازیساز با تصمیمهای شما و جوایز خاص و سفارشی شما، میسر میشود که متأسفانه در این امر موفق بودهاید.
۱۱- در بند ۱۱ فرمودهاید ردهبندی سنی مثلاً +۳ سال برای بازیهای آنلاین بدین معناست که حتی اگر یک کودک سهساله پای بازی بنشیند برای او سرگرمکننده خواهد بود و محتوای مخربی ندارد و اینکه کودک کار با اینترنت را بلد است یا نه هیچ ارتباطی به این مسئله ندارد و در این موارد باید خانوادهها و والدین نکات موردنظر را رعایت کنند....
دوباره رسیدیم به اساسنامه بنیاد ملی بازیهای رایانهای که گویا همچنان برای موضوع فرهنگسازی و تأثیر مجوزها و فعالیتهای آن بنیاد بر پیکره جامعه، فکری نشده است. تفاوت وظیفه بنیاد بهعنوان متولی حاکمیتی با یک شرکت خصوصی که فقط به فکر کسبوکار و درآمدزایی از فرهنگ است، چیست؟ آینده نسلی که قرار است این متولی (بنیاد ملی بازیهای رایانهای) مسئولیت تهیه و تنظیم راهبردها و سیاستها در زمینه بازیهای رایانهای و سرگرمیهای دیجیتال جهت ارائه به شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی را بر عهده داشته باشد، چیست؟ با همین روحیه، شاهد ظهور بازیهایی مانند تاس بازی برای موبایل هستیم که البته در بود عرضه مهر ردهبندی سنی +۳ سال بنیاد ملی بازیهای رایانهای دارند ؟! یا بازیهایی مانند خروسجنگی که باوجود ابزارهای جنگی مانند شمشیر و نیزه و اسلحه نظامی و تبر و... برای سنین +۷ سال ردهبندیشده است؟
چرا بهجای اصلاح این امور، به پاسخگویی خشن درباره این نقد محترمانه روی آوردهاید؟ اگر شما به نظام ردهبندی سنی بازیها اعتقاد دارید، چرا بازار این حوزه فرهنگی بدین گونه است ؟ راستی، هنوز هم خبری از سامانه اطلاعرسانی ردهبندی سنی و مجاز و غیرمجاز بودن بازیهای رایانهای برای کنترل بیشتر والدین، نشده است ؟!
۱۲- در بند ۱۲ بیانیه فرمودهاید که برخلاف عرایض بنده تعداد کمی بازی وجود دارد که ردهبندی نشده است که آن موارد هم طی هفتههای آینده انجام خواهد شد...
خدا را شکر. ایکاش قبل از رسانهای شدن اعتراضها، این چند هفته فرارسیده بود، البته اگر تا چند هفته آینده که خودتان وعده آن را دادید این اتفاق رخ ندهد، اسناد و مدارک این مجموعه بزرگ ردهبندی نشده (و ازنظر شما بخش کوچک) را که اکثراً بازیهای وارداتی پرسود در بازار ایران هستند در اختیار رسانهها قرار خواهم داد تا مخاطبان تفاوت وعده و عمل را درک کنند و خانوادهها نیز بدانند مدیران فرهنگی ما وقت آزاد برای انجاموظیفه ندارند و بیشتر مراقب سرگرمیهای فرزندان خود باشند
۱۳- در بند ۱۳ بیانیه خود فرمودهاید: این حرف که بودجه بنیاد ملی بازیهای رایانهای قطعشده است، اساساً کذب بوده و تکذیب میشود.... (در متن مصاحبه اشارهشده است به مشکلات سال ۱۳۹۱ و قطع بودجه بنیاد از سوی مجلس)
بر اساس ادعای فوق در جوابیه بنیاد، لطفاً بفرمایید چرا در سایت رسمی بنیاد مورخ ۱۵ اردیبهشت ۹۲ قید شده است که حوزه بازیهای رایانهای از بودجه سال ۹۲ حذفشده است! یا در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۹۲ که عنوان شده است ردیف بودجه ساخت بازیهای رایانهای حذف شد! و مثال های خبری دیگر که حتی با جستجو ساده در فضای مجازی نیز به نتایج زیادی دست پیدا می کنید. اینکه در جریان چنین خبر و موضوعی نبودهاید نشانه اشتباه مدیریتی در بنیاد است نه کذب بودن آن سخن! در ادامه نیز فرمودهاید عملکرد مالی بنیاد ۱۰۰ درصد شفاف بوده است. لطفاً بفرمایید چرا در قسمتی از بررسی لایحه بودجه سال ۱۳۹۱ کل کشور در حوزه رسانهها اینگونه بیانشده است که: از آنجا که بنیاد ملی بازیهای رایانهای اولاً یک دستگاه غیر حاکمیتی بوده، ثانیاً تاکنون درآمدهای اختصاصی داشته که عملکرد مالی آن لااقل شفاف نیست و ثالثاً این نحو پرداخت اعتبارات در قالب کمک، امکان سیاستگذاری متمرکز و نظارت دولت در آن را کاهش خواهد داد و از سوی دیگر امکان نظارت بر نحوه هزینه شدن این اعتبارات توسط نهادهای نظارت مالی مانند دیوان محاسبات را از بین خواهد برد و....
یا من و عزیزان نماینده در مجلس کذاب هستیم یا مدیران محترم بنیاد در جریان امور نیستند! وگرنه در عصر گردش آزاد اطلاعات، اینهمه کذب و افترا علیه یک نشست مطبوعاتی غیرمنطقی است. بودجه مستقل بنیادی که شما بر صندلی مدیریت عاملی آن تکیه زدهاید، در سال ۱۳۹۱ به دلایل مطرحشده بالا توسط مجلس شورای اسلامی قطع شد و این برای کسبوکاری که قرار بود بهعنوان یک صنعت شکوفا شود، خوب نیست. پیشنهاد میکنم بهجای لجبازی با منتقدین و تهدید به شکایت و قلعوقمع کردن ایشان، بروید سراغ کارهای اصلی و ریشهای و با اصلاح اساسنامه آن بنیاد، دولت مجلس و فعالین این حوزه را به آرامش برسانید.
۱۴- در بند ۱۴ بیانیه خود مواردی را در دفاع از فروش و درآمد بازیهای خارجی در ایران و اتصال این بازیها به شبکه بانکی کشور بیان فرمودهاید. موضوعی که بیشتر ربط به مسائل سیاسی و اجرا فرمانهای بالادستی در حوزه مدیریت کلان فرهنگی دارد. متأسفانه خواسته یا ناخواسته علیرغم تذکرهای فراوان در حال دهنکجی به دستورالعملهای صادره در خصوص قانون کپیرایت و خروج ارز از کشور هستید و اینگونه با فرافکنی و توجیه غلطهای مدیریتی این سالها که خود بهتر میدانید امروز کنترل اوضاع برایتان مانند کلافی سردرگم شده است، در حال فرار روبهجلو هستید.
مخاطبان عزیز دقت بفرمایند که در خصوص رعایت قانون کپیرایت محصولات خارجی و خروج ارز از کشور به دلایل مختلف و نیز آنکه جمهوری اسلامی ایران درباره پیوستن به کنوانسیون بینالمللی کپیرایت به جمعبندی نرسیده است و چندین دلیل دیگر که از آن گذر میکنم، هیچ فیلم انیمیشن یا بازی رایانهای بهصورت اورجینال با قیمت روز جهانی و با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ایران عرضه نمیشود.
اما به دلیل اشتباه مدیریتی عزیزان در بنیاد ملی بازیهای رایانهای در کنترل بازار بازیهای وارداتی و فقط در یک مورد به گفته همین بنیاد ملی بازیهای رایانهای در سند "منفورِ محبوب" بازی تلفن همراه کلش آف کلنز ۱۳۲ میلیارد تومان در بازار ایران درآمد ارزی داشته است.
یعنی طبق قانون، به دلایل بسیار زیاد قرار نیست برای استفاده از محصولات خارجی و به بهانه قانون کپیرایت، ارز از کشور خارج کنیم ولی در گرفتاریهای این روزهای مسئولین، اعداد میلیاردی و بسیار بزرگ توسط اتصال بازیهای موبایل خارجی به شبکه شتاب ، بدون جلبتوجه از کشور خارج میشود.
مدیران محترم بنیاد نیز بهجای آنکه برای این موضوع سازوکاری بی اندیشند یا حداقل با نگارش یک پیوست فرهنگی بتوانند امروز در مقابل منتقدان پاسخ علمی داشته باشند، صورتمسئله را پاککرده و به گفته خودشان با جذب ۳۰ الی ۴۰ درصدی بخشی از این پولها توسط شرکتهای دلال و لوکالایزکننده ایرانی (که طبیعتاً این کسبوکارهای میلیاردی غیرمنطقی در اختیار امثال من و شما خواننده محترم قرار نمیگیرد !) شبکه بانکی کشور را به بازار بینالمللی درآمدزایی این شرکتهای خارجی وصل کردهاند و در جواب نقد این عملکرد نیز بسیار آشفته میشوند ! حساب کنید ۳۰ الی ۴۰ درصد حق دلالی فروش این بازیهای موبایلی وارداتی با عدد مثال زدهشده برای یک بازی نمونه خارجی در ایران، چقدر است ؟ بیش از یکصد بازی محبوب و پرفروش تلفن همراه در ایران طی ۲ سال گذشته وارد و لوکالایز (ترجمه و بومی سازی) شده است.
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
۱۵- در بند ۱۵ از بیانیه خود فرمودهاید که در مطلب، ذکرشده شرکتی ۱۴ میلیارد تومان وام گرفته است. این شرکت بههیچوجه ۱۴ میلیارد تومان وام دریافت نکرده است. این شرکت از وامهای وام وجوه اداره شده وزارت ارتباطات برخوردار شده که برای دریافت آن روندی شفاف و قانونی وجود دارد. شایان ذکر است این وام مصوب شده برای این شرکت ۹۵۰ میلیون تومان بوده است که تاکنون ۴۷۵ میلیون تومان این وام دریافت شده است.
برای دریافت این میزان از وام نیز سند ملکی در گروی بانک گذاشتهشده است. همچنین این شرکت قصد ندارد مابقی وام را دریافت کند...
برایم جالب و قابلاحترام بود اگر اینگونه برای آبروی تمام شرکتها و فعالین این کسبوکار تلاش میکردید یا حداقل همینقدر برای دیگران نیز وقت میگذاشتید. چندخطی درباره این ماجرا خطاب به مخاطبان و مسئولین محترم، مطالبی را بیان میکنم به شما و عدالت شما که دیگر امیدی ندارم:
طی سالهای گذشته، وعدههای زیادی به بازیسازان (قدیمی و جدید) دادهشده است. بخشی از وعدههای مسئولین نیز پس از نامگذاری سال ۱۳۹۵ توسط مقام معظم رهبری، توسط وزرای مربوطه رسانهای شد.
مانند خبر حمایت وزارت ارتباطات از صنعت بازیسازی ایران و تخصیص مبالغ مختلف از طریق ادارههای گوناگون (از موضوع ماهیت چگونگی ورود وزارت ارتباطات به این حوزه و تلاشهای کارگروه صنفی بازیسازان قبل از ورود بنیاد به این بخش نیز بگذریم) همزمان نیز بخشهایی از بودجههای حمایتی کشور توسط معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری به حوزه بازیهای رایانهای اختصاص پیدا کرد.
کمکم سررسید وعدهها فرارسید و در یک مورد خاص که مدیرعامل بنیاد ملی بازیهای رایانهای اعلام کردند به بازیسازان عضو سازمان نظام صنفی ۳۰۰ میلیون ریال وام فوری پرداخت میکنند و برای این موضوع نیز خیلی مصاحبه کردند (بهعنوان نمونه اینجا را مطالعه بفرمایید) شخصاً به دلیل مشکلات مالی شرکت (و البته بررسی دقیق ماجرا به دلیل مسئولیت صنفی در آن زمان) نیز درخواست دریافت تسهیلات ۳۰۰ میلیون ریالی! در کنار ۲۰ شرکت دیگر را به بنیاد ملی بازیهای رایانهای تقدیم کردیم. از آن ماجرا و نشستهای خبری و مصاحبههای یکطرفه مدیرعامل بنیاد ملی بازیهای رایانهای درباره حمایت از بازیسازان ایران فقط یک مورد را مثال میزنم که در خبرگزاری مهر فرمودهاند: این وام قرضالحسنه (بدون سود) بوده و کارمزد ۲ درصدی دارد و مدت بازپرداخت آن نیز یکسال است.
متن مصاحبه نیز در سایت خبرگزاری مهر مورخ ۲۵/۰۶/۹۵ موجود است. اما بدانید این دلسوزی که اینجا در بیانیه بنیاد ملی بازیهای رایانهای برای حمایت از شأن یک شرکت بازیساز خرج شده است، تاکنون برای ۲۰ شرکت بومی صرف نشده و فقط ایشان مصاحبههای رنگارنگی درباره خدمت و اعطا وام به بازیسازان از طریق سازمان نظام صنفی داشتهاند، اما در مقام عمل اصطلاحاً به دلیل دبه کردن در وعدههای خبری و تغییر شرایط وام قرضالحسنه به وام بهرهای و نیاز به ضامن و سند و ... این وامها رسماً به دلیل کوتاهی بازیسازان منتفی شد! شخصاً سه جلسه با ایشان و مدیریت مالی آن بنیاد برای دریافت وام ۳۰ میلیون تومانی شرکتهای متقاضی برگزار کردم و طبق اسناد موجود اعلام کردند اینکه شما نمیتوانید از فرصت استفاده کنید و وام بگیرید مشکل ما نیست ! در حال حاضر نیز سهمیه وامها منتفی شده است و نمیتوانیم کمکی کنیم. تجسم کنید برای وام سی میلیون تومانی چه کردهاند.
البته اگر مسئولی در دستگاههای نظارتی این متن را میخوانند، لطفاً از طریق پستبانک پیگیری بفرمایند که این پولها قرار بوده از حساب شخصی چه افرادی پرداخت شود و بعد این وامها به چه کسانی پرداختشده است (اگر نتیجه نگرفتند، حاضرم این اسناد را در اختیارشان بگذارم !) در موارد مشابه دیگر نیز برای دریافت وام وجوه اداره شده که مدیریت و تولیت اصلی جلسات بررسی طرحها در وزارت ارتباطات در اختیار بنیاد ملی بازیهای رایانهای قرارگرفته است، معاون حمایت بنیاد بهعنوان نماینده، مسئولیت اظهارنظر بهعنوان نماینده متولی این صنعت را بر عهده داشتند. اما همین معاون محترم در همان زمان بهعنوان معاون یکی از همین شرکتهای بازیساز در بخش خصوصی مشغول به فعالیت بودند. ...
خواننده محترم دقت بفرمایند در مقایسه کف وام (۳۰ میلیون تومان) و سقف وام (۱ میلیارد تومان) و عدالتی که در جامعه صنفی این کسبوکار به وجود آمده است. حال همین مبالغ نیز میسر نشده و شرکتهای بیانشده در بالا بههیچعنوان این مبالغ را دریافت نکردهاند ! غیر از یک یا دو مورد .
یعنی حتی در بیعدالتی حمایتی این متولی نیز صداقت وجود ندارد. ادامه این بحث در فضای مجازی و معرفی دقیق ژنهای برتر که جزو لیست اصلی دریافتکنندگان برخی وجوه خاص هستند بماند تا در فرصت مناسب در اختیار مسئولین امر قرار بگیرد (از دریافت وام خاص برای یک مسئول بنیاد از یکی از شعب بانک ... به نام تولیدکننده بازی رایانهای! تا وامهای وجوه اداره شده و مصاحبه وزیر محترم ارتباطات درباره پرداخت ۱۰ میلیارد! وام به بازیسازان یا پرداخت وامهای بانک ... برای نزدیکان بنیاد بهجای بازیسازان عضو نظام صنفی یا حتی قراردادهایی بدون بررسی و کنترل مالی یا برگزاری مزایده برای ایجاد زمینه رقابت بخش خصوصی برای برپایی زیرساختهای اداری بنیاد در حوزه فرایندهای جامع مالی و اداری و پشتیبانی، صدور مجوز نشر، صدور پروانه ساخت بازی !)
اما همین را بدانید که غیر از عدم رعایت اصل امانتداری در دریافت طرح برخی فعالین این حوزه و تبدیل برخی طرحهای مستقل به طرحهای متعلق به یک کارتل فرهنگی – اقتصادی توسط برخی معاونان بنیاد ملی بازیهای رایانهای (شرکتی که از تولید کارت تخفیف خرید فروشگاهی تا دزدگیر منزل و... را در کنار ترجمه بازیهای خارجی و بازیسازی انجام میدهد) و انعقاد قراردادهای حمایتی گرانقیمت برای راهاندازی طرحهای موازی در کشور با کد "..." نیز بهوفور اجراشده است.
مثلاً مجموعهای خصوصی با چند سال سابقه در راهاندازی و نگهداری اطلاعات مشاغل مربوط به صنعت بازیسازی کشور را بهصورت خودجوش بر عهده داشت، اما ناگهان تصمیم گرفته شد با حمایت معاونت علمی ریاست جمهوری و دخالت بنیاد ملی، دوبارهسازی سایت مشابه بانامی دیگر در اختیار همین کارتل فرهنگی قرار بگیرد. یا بهعنوان نمونه بعد از موفقیت یک کسبوکار تبلیغاتی-تجاری برای تبلیغات در بازیهای موبایل و... طرحی مشابه با حمایتهای خاص برای همین کارتل فرهنگی مصوب شد تا موازی کاری جدیدی با حمایتهای بنیاد شکل بگیرد.
یا مثلاً وقتی یکی از شرکتهای قدیمی این صنعت که آبروی خوبی در سطح بینالمللی با توجه به تولیدات بسیار فاخر در حوزه ساخت بازیهای رایانهای بومی نیز دارد، قصد داشت تا زیرساخت نشر دیجیتال بازیهای رایانهای را باهدف ساماندهی نشر بازیهای بومی و رفع مشکلات بازیسازان راهاندازی کند، ناگهان طرح دیگری مجسم شد و با چند شرط و پیچیده کردن ماجرا بهقصد فریب افکار عمومی، طرح جدید بهصورت غیرمستقیم و با هزینه وام و حمایتهای مرتبط در سبد همان کارتل فرهنگی – اقتصادی (این بار بهعنوان مجری فنی انحصاری) واریز شد.
یا حتی انعقاد قرارداد با برخی افراد برای راهاندازی طرحهایی مانند ساماندهی بازیها و اطلاعرسانی که گویا به دلیل خصوصی بودن اساسنامه بنیاد، نیازی به انتشار فراخوان و مناقصه در هیچیک از این طرحها نبوده است !
از این نیز بگذریم... فقط مسئولین محترم و مخاطبان بدانند این صنعت و کسبوکار تا روزی که بهجای مادر، نامادری داشته باشد، همین است و تغییری احساس نخواهد شد و قطعاً پیشرفتی نیز حاصل نمیشود.
۱۶- در بند ۱۶ بیانیه خود فرمودهاید: مبارزه دو خروس در یک بازی رایانهای در این مطلب به حیوان آزاری تعبیر شده و اگر اینگونه باشد محتوای بیش از ۹۵ درصد بازیها آسیبزاست چراکه در اغلب بازیها مبارزه نقشی اساسی ایفا میکند...
فرافکنی و فرار روبهجلو در جوابیه شما بسیار مشهود است. کسی نگفته است چرا این بازی ساختهشده است. بر اساس تجربه و سلیقه شخصی محتوای این بازی را که به گفته شما (در سایت بنیاد) اولین بازی موبایلی موفق ایرانی در بازار بینالملل است را نقد کردهام و همچنان معتقد هستم نباید ظرفیت بنیاد و وامهای بازیسازی و بودجههای دانشبنیان و ... صرف ساخت چنین محصولاتی شود! این حمایتها بهنوعی حقالناس است که بهتر بود بنیاد ملی بازیهای رایانهای یک مقدار ملیتر برخورد میکردند. مثلاً بررسی میکردند که چه طرحهایی میتواند صنعت بازیسازی در کشور را مستقل کند، نه اینکه چه طرحی میتواند فرد را عزیز یک جریان خاص سیاسی کند!
درباره این محصول و مشکلات محتوایی آن مطالب زیادی در نشریات و فضای مجازی منتشرشده است که بهراحتی قابلدسترس است. فقط همینقدر بدانید که در بازدید یکی از عالیترین مقامهای علمی کشور از این شرکت لوکالایزکننده بازیهای موبایل (و سازنده برخی عناوین بومی) این مجموعه در کمال ناباوری بهعنوان یکی از بهترین شرکتهای دانشبنیان کشور معرفیشده است!
۱۷- در بند ۱۷ بیانیه خود فرمودهاید در مطلب گفتهشده که بنیاد در نمایشگاه «گیمرکاپ» شرکت دارد که اساساً غلط است. نمایشگاهی به نام گیمرکاپ وجود خارجی ندارد. اساساً معلوم نیست منظور از این حضور خیالی چه بوده است؟!
در مصاحبه گفتهام : بنیاد ملی بازیهای رایانهای همین امروز در نمایشگاه «گیمزکام» شرکت دارد. اینکه چگونه خود را به بیاطلاعی میزنید و برای یک اشتباه تایپی و جابهجایی پ بهجای م اینگونه خود را به بیراهه میزنید و در بیانیه رسمی خود مدعی میشوید که این حضور خیالی را درک نکردهاید نیز برای من جالب بود که چقدر وقت آزاد و انرژی دارید!
۱۸- در بند ۱۸ و انتهای بیانیه خود نیز فرمودهاید: بر اساس آمار رسمی بنیاد ملی بازیهای رایانهای ما در کشور ۲۳ میلیون گیمر داریم. مشخص نیست آمار ۲۵ میلیون گیمر که در مطلب آورده شده از کدام منبع است...
واقعاً نمیدانم جواب این را هم بدهم یا بگذرم؟ آقای مدیرعامل! شما خانه به خانه رفته اید و کشور را جستجو کردهاید که اینگونه از تغییر ۱۳% آماری که مدعی آن هستید آشفته شدهاید؟! من ۲ میلیون نفر از آمار ادعایی شما را اشتباه گفتهام و قصدم دخالت در آمار آن بنیاد نبوده است و فقط چون این اعداد را حفظ نکردهام بهاشتباه ۱۳% بیشتر اعلام کردم. لطفاً بایت این یک قسمت از مصاحبه، بنده را متهم به نشر اکاذیب نفرمایید. همان صحبت های قبلی کفایت می کند.
*بخشی از جوابیه و برخی از نامهای مطروحه در آن مطابق با قانون مطبوعات قابل انتشار نبوده و نزد خبرگزاری فارس محفوظ است.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر