امتناع کلمبیا از چپ‌گرایی - ۱۰ دی ۹۴
هادی اعلمی فریمان
پژوهشگرآمریکای جنوبی

اگر ویژگی‌های عمومی کشورهای آمریکای جنوبی را ترکیب جمعیتی متفاوت، جغرافیای ناهمگون، مشکلات حمل و نقل به‌عنوان پدیده ضدهمگرایی ملی، میراث سیستم فئودالیته، تعریف طبقه‌ای از نژاد برتر و فروتر در ساختاری متصلب، فرهنگ سیاسی کورپوراتیسم، نخبه‌گرایی، اقتدارگرایی، سلسله مراتبی و پدرسالاری بدانیم، پس کلمبیا هم بسیاری از ویژگی‌های مذکور را در درون خود دارد.

نتیجه‌گیری

در سیاست داخلی تجربه مناطق خودمختار شورشیان و قاچاقچیان با استفاده از منابع دهقانی نشان می‌دهد که کلمبیا هیچ‌گاه حاکمیت موثر بر سرزمین خود نداشته است. ریشه‌های تاریخی این ناتوانی در اداره امور متعدد است، اما زیربنایی که توافق‌نامه تاریخی بین دو حزب لیبرال و محافظه‌کار برای یک دوره 16 ساله از 1958 تا 1974 برای دست به دست کردن قدرت سیاسی و تقسیم مجامع قانون‌گذاری و انتصابات سیاسی ایجاد کرد، مانع ورود بازیگران سیاسی جانشین شد و توان اداری دولت را کاهش داد و از آن زمان جنبش‌های چریکی، موادمخدر و اقتصاد بازار سیاه رشد کردند. بنابراین سیاست همراه با شکاف‌های شدید اجتماعی و وابستگی حزبی تحت سیطره افرادی با گروه‌های درآمد بالا قرار دارد و قاچاقچیان به دلیل تقاضای شدید خارجی برای مواد مخدر از این زمره‌اند. احزاب سیاسی، گروه‌های اقتصادی بزرگ، کلیسا، ارتش، کارگران سازمان‌یافته بازیگران سیاسی، اما سرگشته و ناتوان در فضای حکومت هستند.

تحلیلگران معتقدند هیچ کشوری در آمریکای لاتین نیست که با دشمنان داخلی ثروتمند‌تر و مسلح‌تر از کلمبیا روبه‌رو باشد، بنابراین سیستم سیاسی کماکان نخبه‌گرا، پدرسالار، غیرنظامی و دوحزبی با جمعیت بالایی از فقرا باقی مانده است. ناامنی موجب بلاتکلیفی امر توسعه همه‌جانبه و متوازن شده است، کمک‌های ایالات‌متحده به نوعی به جای اینکه موجب تقویت زیرساخت‌های عمرانی شود، به تشدید جنگ با چریک‌ها و تقویت ارتش دامن زده، در حالی که دو سوم مردم فقیر هستند و دولت به‌طور مستمر درگیر فساد گسترده شده است. به علاوه شرایط تکنولوژیک دنیای شبکه‌ای همان‌گونه که دولت‌ها را قوی می‌کند، شبکه‌های قاچاق مواد مخدر و شورشیان را نیز به آخرین فناوری‌ها مسلح می‌کند و آنان همپای قدرت دولت رشد می‌کنند و قدرتشان دست کمی از دولت‌ها ندارد.

در این فضای متوازن شانس شورشیان یا قاچاقچیان با دولت تقریبا برابر است، گرچه در سال‌های اخیر تقویت نسبی اقتصاد کلمبیا مرهون ثبات سیاسی نسبی بوده، اما در پایان هر گزارش ارزیابی به‌ویژه از سوی مقامات رسمی ایالات‌متحده این جمله به چشم می‌خورد که با این حال مشکلات اساسی همچنان باقی است. در یک مجموعه ارزیابی از طبقه‌بندی رژیم‌های سیاسی در آمریکای لاتین با استناد به مواردی مانند انتخابات و حق رای و حکومت نظامیان و غیرنظامیان و نوع آزادی‌های مدنی، کلمبیا از 1945 تا1948 نیمه‌دموکراتیک، از 1949 تا 1957 اقتدارگرا، از 1958 تا 1973 و1990 تا 2004 نیمه‌دموکراسی ارزیابی شده و صرفا از 1974 تا 1989 به دموکراسی تبدیل شده است.

در مباحث سیاست خارجی کلمبیا قبول قیمومیت و سرپرستی ایالات‌متحده به دلیل کمک‌های مالی و جست‌وجو برای یافتن یک جایگاه با استقلال بیشتر در نوسان است، زیرا نقش کلیدی ایالات‌متحده در مبارزه با کمونیسم و حالا مواد مخدر تاثیر نهادی بر سیاست خارجی کلمبیا گذاشته است، بنابراین سیاست خارجی ناهماهنگ و محصول موقعیت تاریخی است. بر این مبنا کمک‌های ایالات‌متحده به‌عنوان عامل خارجی بر توسعه داخلی مبتنی بر نیروهای مدنی کلمبیا تاثیر منفی گذاشته و به نوعی به وابستگی مرکز -پیرامون دامن زده و مشکلات را تشدید می‌کند و به علاوه سبب واگرایی این کشور از همسایگان می‌شود.

ایالات‌متحده در آخرین گام‌های حمایتی، موافقت‌نامه تجارت آزاد را پس از یک دهه به امضا رساند تا تنها پایگاه مهم خود در منطقه را حفظ کند، اما هیچ توافقی در درازمدت نمی‌تواند جای همسایگان و کشورهای جنوب را در سیاست داخلی و خارجی کلمبیا بگیرد و مشکلات ساختاری کلمبیا تنها با اراده‌ای آزاد از درون با احترام به حق انتخاب مردم و با مشارکت همه کشورهای جنوب قاره به خصوص کشورهای کلیدی مانند ونزوئلا، اکوادور، بولیوی و برزیل برطرف خواهد شد، شاید یک دوره انتخاب چپگرایان سوسیالیست عطش فارک را پس از به قدرت رسیدن فرونشاند و خط مشی اعتدال‌گرا به آن بدهد، اما مشکلات مواد مخدر تا زمانی که تقاضا هست در کلمبیا باقی خواهد ماند و توسعه نیز گرفتار توازن نابرابر با وابستگی به مرکز استمرار خواهد داشت.