انتخابات زیر سایه بحران مهاجرت

نیکوس کنستانداراس

سردبیر و ستون‌نویس روزنامه «کاتیمرینی»

برای اولین‌بار طی سال‌ها، مشکل بدهی‌های یونان و چالشی که این مساله برای انسجام اروپا به‌وجود آورده، تحت‌الشعاع موج مهاجران قرار گرفته است و بیشتر آنها از طریق جزایر یونان و از سواحل ترکیه وارد اروپا می‌شوند.


با این حال برای ما یونانی‌ها که روز یکشنبه آرای خود را در دومین دور انتخابات سال جاری به صندوق ریختیم، چشم‌انداز بن‌بست سیاسی‌ ما را نسبت به جریان انسانی که به سمت کشورمان سرازیر می‌شوند بی‌توجه کرده است. آخرین نظرسنجی‌ها از رقابتی نزدیک میان حزب چپگرای «سیریزا» (که در ماه ژانویه تا اوت حاکم بود) و «دموکراسی نوین» راست میانه (که دولت ائتلافی را پیش از سیریزا اداره می‌کرد) خبر می‌داد. با توجه به اینکه هیچ‌کدام از اکثریت قاطع در پارلمان برخوردار نیستند، بسیاری از رای‌دهندگان امیدوارند دولتی ائتلافی شکل بگیرد که ثبات را به ارمغان آورده و اقدامات لازم برای احیای اقتصاد را به‌اجرا درآورد. دو لایحه نجات مالی از سال 2010 به بعد نتوانست به این هدف دست یابد؛ اکنون سومین لایحه در دست بررسی است.


تداوم بحران اقتصادی یونان و موج مهاجران به اتحادیه اروپا ریشه‌های بسیار متفاوتی دارند اما هر دو بازتاب پدیده‌ای یکسان هستند، یک تناقض ساختاری بنیادین: اتحادیه اروپا به اندازه قدرتمندترین اعضا قدرتمند است و به اندازه ضعیف‌ترین اعضا ضعیف؛ این باعث می‌شود هریک از اعضا در دوران بهروزی وزن خود را از سایرین بیشتر کنند اما وقتی دوره بحران فرا می‌رسد همین کشورها مدعی می‌شوند که نمی‌توانند اوضاع را کنترل کنند. از آنجا که «منافع ملی» تعیین‌کننده سیاست اروپا است و هیچ پاسخ جمعی که بازتاب دهنده قدرت سیاسی و اقتصادی اتحادیه باشد وجود ندارد، آحاد دولت‌ها با یکدیگر دچار کشمکش شده و اتحادیه لرزان‌تر به نظر خواهد رسید و مردم متحمل رنج و عذاب خواهند شد.


مهاجران سوری که جان خود را برای رسیدن به آلمان به خطر می‌اندازند، جوانان تحصیلکرده اما بیکار یونانی، کارگران و مستمری بگیران نگران در کشورهای فقیر و ثروتمند همگی قربانیان رویکرد نسنجیده اروپا به این چالش‌ها هستند. فقدان یک سیاست جامع باعث شده اروپا اقداماتی اتخاذ کند که با نیازها و مواضع متفاوت اروپا سازگار نبوده، ناکافی است و تا حد زیادی نادیده گرفته شده است. بحران اروپا بازتاب ترس اروپا از حرکت به سوی اتحادیه‌ای نزدیک‌تر به لحاظ سیاسی و پذیرش یک واحد پولی بدون ساختاری مناسب برای پشتیبانی از آن است. وقتی اولین بحران سر بر آورد- در کنار بدهی‌های ناپایدار یونان- پاسخ چنان اتفاقی بود که پول مشترک در معرض خطر قرار گرفت. به همین ترتیب، فقدان یک سیاست هماهنگ و پایدار در مورد مهاجران و آوارگان اکنون اصل اساسی دیگر اتحادیه یعنی مرزهای باز میان اعضا را به محک آزمون گذارده است.


در کش و قوس میان منافع ملی و سیاست جمعی، کشوری که دارای قدرتمندترین اقتصاد است - آلمان- در حال بازآرایی روابط سیاسی و اقتصادی طی چند سال گذشته بوده است. اما اگرچه این کشور نفوذ زیادی بر اتحادیه دارد اما برلین همچنان تا حد زیادی نسبت به پذیرش نقش رهبری بی‌میل است. این عدم توازن میان قدرت و مسوولیت نهادین نه‌تنها بر یونان بلکه بر موج آوارگان نیز تاثیر گذاشته است. عضویت یونان در منطقه یورو به این کشور اجازه داد تا بدهی ناپایدار خود را به دلیل درک آشکار اینکه یورو با قدرت اقتصادی آلمان تضمین شده تجمیع کند، همچنین به آتن اجازه داد که برای تامین کسری خود در سال ۲۰۰۹ که ۷/ ۱۵ درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور می‌شد به راحتی دست به استقراض بزند؛ بدهی‌های عمومی ۷/ ۱۲۹ درصد از GDP یونان شد. نرخ وام‌های این کشور اندکی بیش از نرخ وام‌های آلمان بود. اما وقتی موج شوکه‌کننده بحران جهانی در سال ۲۰۰۸ به اروپا ضربه زد، یونان از شرکای اروپایی خود خواستار حمایت شد. این کشور همچون یک «پرنس» وام می‌گرفت اما با طلبکاران در جامه گدا ظاهرا می‌شد.


به همین ترتیب، استقبال صادقانه از مهاجران از سوی آلمان به هزاران آواره، عمدتا از سوریه، عراق و افغانستان، امید داد. این باعث ترغیب مهاجران شد که مسیر سفر خود را به آلمان کج کنند. یکی از دلایلی که مساله مهاجران در رقابت‌های انتخاباتی یونان جلوه‌ای قدرتمند نداشته این است که بیشتر این 205 هزار مهاجری که در فاصله اول ژانویه و 28 اوت وارد این کشور شدند به حرکت خود ادامه دادند، هرچند روزانه هزاران نفر وارد می‌شوند. وقتی آلمان به‌طور موقت کنترل مرزی برقرار ساخت و مرزهای خود را به روی مهاجران بست، یونان و سایر ایستگاه‌های بین راهی مانند مجارستان و جمهوری‌های سابق یوگسلاوی یعنی مقدونیه و صربستان خود را با تعداد فراوانی مهاجر روبه‌رو دیدند که نمی‌خواستند در آنجا بمانند. پیشنهاد کمیسیون اروپایی برای تقسیم 160 هزار مهاجر در میان کشورهای اروپایی بر اساس سهمیه اجباری به احتمال زیاد از سوی مهاجرانی که می‌خواهند کشور مقصد را خودشان انتخاب کنند یا کشورهایی که آنها را نمی‌خواهند اما نمی‌توانند مانع توقف آنها شوند نادیده گرفته می‌شود.


«قاعده دوبلین» که از پناهندگان می‌خواهد تا درخواست پناهندگی خود را به آن کشوری که به آن ورود می‌کنند، بدهند عملا کنار گذاشته شده است. اگر یونان مجبور به بیرون کردن مهاجران شود اما باز نمی‌تواند چنین کاری کند چراکه مرز شرقی آنها نزدیک ساحل ترکیه است که نمی‌توان به‌طور کامل مورد نظارت قرار داد. راه‌حل رسیدگی به این افراد سرخورده نظامی نیست، حصار مرزی هم بی‌فایده است، مردم با وجود ترسی که از جان خود دارند همچنان می‌آیند. وقتی به خاک اروپا رسیدند، باید از آنها مراقبت شود. آشکار است که هیچ کشوری نمی‌تواند به تنهایی این میزان مهاجر را بپذیرد، درست همان‌طور که هیچ اقتصاد ملی نمی‌تواند از آن بحرانی که یونان را دربرگرفت جان به‌در ببرد. در جبهه اقتصادی، اتحادیه اروپایی موسسات و رویه‌هایی را شکل داده که به اعضایی که دچار مشکل شده‌اند کمک می‌کند اما ناتوانی یونان برای احیای اقتصادی به این معناست که این کشور خطر تعلیق از اروپا را در پیش‌رو دارد. در مورد مهاجرت، پاسخ اروپا مبهم و خطرناک بوده است.


امیدواریم انتخاباتی که روز یکشنبه برگزار ‌شد نتایجی مطلوب به‌بار بیاورد تا هم یونان از مخمصه مشکلات و بدهی داخلی بگریزد و هم بتواند سیل مهاجران را مهار کند چراکه اگر سیل مهاجران همچنان ادامه داشته باشد، آتشی خواهد بود بر بحران‌های داخلی ما.