بخش نهم
بحران آلترناتیو در خاورمیانه - ۲۸ مرداد ۹۴
عامل مهم سوم، اصلاحات عمیق قانون اساسی و تمرکز زدایی باعث شد که چهرهای مطلوبتر و پاسخگویی بهتری برای اندونزی - البته به تدریج - به ارمغان آید. اگرچه تا کامل شدن راه درازی در پیش است اما «مجمع مشورتی بازسازی شده خلق» اکنون شامل اعضای منتخب مردمی است که در «شورای نمایندگی خلق» و «شورای جدید نمایندگی منطقهای» نشستهاند.
در واقع، انتخابات سال ۲۰۰۴ اندونزی به تعداد گستردهای از احزاب سیاسی مجاز، ثبات در قوانین انتخاباتی، اصلاحات مربوط به تمرکز زدایی از قانون و محدودیتهای قانون اساسی در مورد قدرت اجرایی شهادت میدهد.
عامل مهم سوم، اصلاحات عمیق قانون اساسی و تمرکز زدایی باعث شد که چهرهای مطلوبتر و پاسخگویی بهتری برای اندونزی - البته به تدریج - به ارمغان آید. اگرچه تا کامل شدن راه درازی در پیش است اما «مجمع مشورتی بازسازی شده خلق» اکنون شامل اعضای منتخب مردمی است که در «شورای نمایندگی خلق» و «شورای جدید نمایندگی منطقهای» نشستهاند.
در واقع، انتخابات سال ۲۰۰۴ اندونزی به تعداد گستردهای از احزاب سیاسی مجاز، ثبات در قوانین انتخاباتی، اصلاحات مربوط به تمرکز زدایی از قانون و محدودیتهای قانون اساسی در مورد قدرت اجرایی شهادت میدهد. رئیسجمهوری بهطور مستقیم انتخاب میشود و دوره ریاست جمهوری تنها یک دوره پنج ساله قابل تجدید است. مجلس همچنین در فرآیند قانونگذاری قدرت بیشتری به دست آورده که رئیسجمهوری را به حفظ و کسب حمایت گسترده در قوه مقننه تشویق میکند. موفقیت انتخابات سال ۲۰۰۹ اندونزی مصداقی است بر ثبات و عادیسازی واقعیتر. رسانههای گوناگون همچنان باز و نیرومند هستند و فعالیت جامعه مدنی باترکیبی از سازمانهای غیردولتی و گروههای فشار شکوفا شده و جریان مییابند. این بدین معنا نیست که همه چیز رو به راه است بلکه مهم این واقعیت است که چارچوب دموکراتیک جدید قابل پذیرش است. «یودهویونو» رئیسجمهوری فعلی شاید در گذشته نظامی بوده اما بدون قید و شرط متعهد به - و به آسانی منافع خود را تسلیم - قواعد جدید بازی میکند؛ امری که رهبران جدید خاورمیانه هنوز باید آن را بیاموزند.
۶- الگوی مراکش
مراکش به تنهایی در میان تمام کشورهای عربی از اوایل سال 2011 شاهد تظاهرات گستردهای بوده که منجر به انتخاب دموکراتیک و صلحآمیز حزب اسلامی برای هدایت دولت شده و این هدف هم با 2 سال آرامش به دست آمده است. این موفقیت نادر در بهار عربی که تاثیرگذار بوده و در عین حال نادیده گرفته شده گاه به مثابه منبعی احتمالی برای تقلید از سوی سایر دولتهای عرب یا غالبا مسلمان نگریسته میشود. با این حال، وضعیت مراکش آنقدر غیرطبیعی است که احتمالا نمیتواند بهعنوان الگویی برای سایر کشورها - حتی در میان سایر پادشاههای بازمانده عرب - به کار گرفته شود. با این حال، استثنای مراکش به ویژه در منطقهای که هم با بیثباتی خشونتآمیز و هم با سرکوب خشن یا هر دو مشخص میشود، این کشور را به مورد ویژهای تبدیل میکند که ارزش توجه و تشویقی چشمگیر دارد. در واقع مراکش که اغلب در تحولات آشفته و پر مشکل بهار عربی نادیده گرفته شده به راستی در زمره کشورهای جالب بهار عربی است؛ دقیقا به این دلیل که اکنون این کشور- پس از چند ماه تظاهرات گسترده در بیش از دو سال گذشته - بسیار آرام است. این مورد به دلیل ویژگیهای عینی مهم و ملموس بسیار جالب توجه است: موقعیتی استراتژیک میان مدیترانه غربی و ساحل شمال آفریقا، جمعیتی نسبتا زیاد که طی دو یا سه سال آینده به حدود 35 میلیون نزدیک میشود و اشتیاقی وافر برای روابط نزدیک اقتصادی، سیاسی و امنیتی با اروپا و ایالاتمتحده. دو مولفه مهم، این پدیده منحصر به فرد را توضیح میدهد: اول، حزب عدالت و توسعه اسلامی (PJD) با حضور در قدرت سیاستهایی بسیار معتدل - که وادارمان میکند بگوییم سیاستهای بینهایت معتدل - را هم در عرصه داخلی و هم در عرصه خارجی دنبال کرده است. دوم و بیتردید تصادفی نیست که این پیش درآمد اعتراض مردمی و اسلام سیاسی واقعا ظرفیت ملک محمد ششم برای اداره آرام و کارآمد کشور از پشت پرده را بهبود بخشیده است.
اسلامگرایان بیهیچ مشکلی به قدرت رسیدند
پس از آغاز تظاهرات در ۲۰ فوریه ۲۰۱۱ و در پاسخ به این تظاهرات وسیع بود که ملک محمد ششم با درایت به سوی برنامههای اصلاحی حرکت کرد. در همهپرسی ژوئن ۲۰۱۱ یک قانون اساسی جدید با محدودیتهایی نمادین بر قدرت او مورد تصویب قرار گرفت. برای مثال، پادشاه دیگر بهطور آشکار «مقدس» خوانده نمیشود و او اکنون به لحاظ قانونی ملزم است یک نفر را از حزب سیاسی که در پارلمان دارای اکثریت است به نخستوزیری برگزیند. مهمتر از همه، انتخابات پارلمانی در نوامبر همان سال برای اولین بار برای نخستوزیری و ائتلاف دولتی حاکم (همان اپوزیسیون پیشین یا حزب عدالت و توسعه اسلامی (PJD) ) نقش قائل شد. اگرچه اجتماع مردمی در هر دو همهپرسی خیلی زیاد نبود (آمارهای رسمی حدود ۵۰ درصد را تخمین میزنند که براساس آمار غیررسمی کمتر از نصف است) اما باعث شد حس مشروعیت و پیشرفت در زندگی سیاسی مراکش احیا شود. تا حد زیادی این امر به این خاطر بود که حزب عدالت و توسعه اسلامی (PJD) در حالی که قدرت سیاسی بیسابقهای را بهعنوان حزب اپوزیسیون اسلامگرا به دست میآورد و تظاهرات عمومی را مهار میکرد اما در عین حال یک دستور کاری بسیار معتدلی را دنبال کرد. از این رو از خشم خیابانی یا خشم نخبگان عبور کرد. از یکسو، چنانکه یکی از وزرای کابینه گفت: «این وظیفه ما نیست که جامعه مراکش را اسلامیزه کنیم، چرا که این کشور از قبل مسلمان بوده است.» و از سوی دیگر او گفت: «ما در اینجا نیستیم تا علیه عالیجناب پادشاه دست به فعالیت بزنیم.» وقتی به اصرار از او پرسیدم که چرا پروندههای فساد علیه برخی از نخبگان کشور به جریان نیفتاده، پاسخی آشکار به من داد: «خُب، ما ترجیح میدهیم که در عوض فصل دیگری در این کشور بگشاییم.»
سوپاپهای اطمینان دیگر به مراکش کمک کرد تا اوضاع را به حالت عادی بازگرداند. قانون اساسی جدید و قواعد و مقررات ضمیمه آن، فرهنگ و زبان جالب «بربر» در این کشور را رسما مورد شناسایی قرار داد. حدود نیمی از مردم مراکش مدعی ارتباط با این هویت قومی [بربر] هستند و این هویت قومی در مناطق کوهستانی «ریف» و «اطلس» حضوری قوی دارد. در دیدارم از رباط، چیزهای چشمگیری دیدم: نشانههایی با این الفبای منحصر به فرد در خیابان دیدم و نیز یک کانال تلویزیونی دیدم که تمام روز به چندین لهجه محلی با زیر نویس عربی برای مبتدیها برنامه پخش میکند. تا حدی بهعنوان یک نتیجه، حزب «جنبشمردمی» که عمدتا نماینده بربرهای ریف است،همچنان حامی ثابت قدم دولت فعلی است.
ارسال نظر