خواب آشفته سلطان - ۱۳ مرداد ۹۴
لیلا جاکینتو
تحلیلگر فارنپالیسی
بخش پایانی
در حالی که دو طرف تقلا میکنند به شرایط جنگی دهه ۹۰ برنگردند، این حملات هوایی ممکن است تلاشها برای رسیدن به یک صلح پایدار را که با ایجاد آتشبس به آن امید میرفت، به خطر بیندازد. ناگهان اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه با زیرکی رویهای بر خلاف ۱۰ سال گذشته خود اتخاذ میکند و به نظر میرسد دیگر هوشمندی سابق را ندارد و تبدیل به یک سلطان نامرئی شده است.
آتش به خانه نزدیک میشود
در یک هفته، ترکیه از دو جبهه گرفتار آتش سیاستهای اردوغان شد.
لیلا جاکینتو
تحلیلگر فارنپالیسی
بخش پایانی
در حالی که دو طرف تقلا میکنند به شرایط جنگی دهه 90 برنگردند، این حملات هوایی ممکن است تلاشها برای رسیدن به یک صلح پایدار را که با ایجاد آتشبس به آن امید میرفت، به خطر بیندازد. ناگهان اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه با زیرکی رویهای بر خلاف 10 سال گذشته خود اتخاذ میکند و به نظر میرسد دیگر هوشمندی سابق را ندارد و تبدیل به یک سلطان نامرئی شده است.
آتش به خانه نزدیک میشود
در یک هفته، ترکیه از دو جبهه گرفتار آتش سیاستهای اردوغان شد. پس از اینکه اردوغان طی چند سال از بنیادگرایان افراطی در سوریه حمایت کرد و شورشیان سوری را مسلح و روانه سوریه میکرد، بهگونهای که ترکیه تبدیل به «اتوبان افراطیون» شده بود، اردوغان احساس کرد که آتش شعلهور شده در کشور مجاور در حال نزدیک شدن به خانه است. اگر دولت خودخوانده اسلامی در تاریخ 20 ژوئیه عملیات سوروچ را انجام داده باشد، ترکیه تازه به نقطهای میرسد که پاکستان پیش از این رسیده بود: ما افراطی خوب/ افراطی بد نداریم. آنها در نهایت از کشور همسایه باز میگردند و خانه را به آتش میکشند.
در واقع با پیوستن ترکیه به ائتلاف بینالمللی ضد داعش آنها کارت دعوتی برای این گروه فرستادهاند تا در خانه آنها نیز حضور پیدا کند. به راحتی گروههای افراطی میتوانند به خانه بازگردند و مناطق آرام ترکیه را با چند بمبگذاری انتحاری ناآرام کنند. حتی میتوان گفت در داخل ترکیه هم اکنون جوانان رادیکالی وجود دارند و منتظر یک تماس هستند تا پاسخگوی این تماس باشند.
در جبهه داخلی اوضاع با هوشمندی اردوغان به خوبی در حال پیشرفت بود. او با سرمایه خوب اجتماعی که به دست آورده بود، و البته با یک نیت خیر موضوع کردها را قصد داشت تا از طریق دیپلماسی حل و فصل کند. مذاکرات صلح هم در سال 2012، مخفیانه آغاز شد و نمایندههای دولتی ترکیه با ملاقات عبدالله اوجالان رهبر شورشیان پکک، آتشبس موقت را پیریزی کرد. اخبار مذاکرات صلح که در ابتدا مخفیانه بود، در نهایت در سال 2013 مذاکرات آشکار شد و عبدالله اوجالان، رهبر گروه پکک با انتشار یک بیانیه به مناسبت نوروز از طرفداران خود خواست که اسلحه را زمین بگذارند تا موضوع کردها از طریق دیپلماتیک حل و فصل شود.اما چند ماه بعد، اردوغان بهطور ناگهانی بازی را عوض کرد و با سرزنش اعضای حزب خود در پارلمان خواست تا لایحه امنیتی تازه را امضا کنند. این لایحه در واقع چیزی جز محدود کردن کردها نبود. در یکی از بندهای این لایحه، به پلیس اجازه داده میشد هر نوع اعتراضی را-به ویژه در مناطق کردنشین- سرکوب کند بدون اینکه ترس از عواقب این سرکوبی داشته باشد.
در واقع بازی اردوغان یک بازی سیاسی بود و در نهایت باید گفت او در حال تبدیل شدن به یک اتوکرات تمام عیار بود. در ژوئن ۲۰۱۵ در انتخابات عمومی، در حالی که وی دیگر رئیسجمهوری ترکیه شده بود، باز هم سعی داشت نقش خود را بهعنوان «مرد قدرتمند کاسیم پاشا» (منطقهای در استانبول که اردوغان در آنجا بچگی خود را گذرانده است)، ایفا کند. او این انتخابات تازه را بهعنوان یک فرصت جدید برای افزایش اختیارات خود میدانست تا بتواند بهعنوان نخستین رئیسجمهوری سیستم جدید احتمالی ترکیه انجام وظیفه کند اما اردوغان در این قمار سیاسی یک بازنده بود. او در انتخابات هفتم ژوئن به چشم دید که حزب دموکراتیک خلقها که اساسا کردتبار هستند توانستند ۱۳ درصد آرای مردم این کشور را به دست آورند و تحت عنوان حزب وارد پارلمان این کشور شوند. کردها که گفته میشود ۲۰ درصد از جمعیت ۷۸ میلیونی ترکیه را تشکیل میدهند، به حزب عدالت و توسعه پشت کردند و به این حزب رای ندادند. آخرین میخ بر تابوت صلح نیز زمانی زده شد که ماجرای کوبانی پیش آمد.
تراژدی کوبانی
در پاییز 2014، تپههای مشرف به کوبانی در ترکیه تبدیل به یک صحنه تئاتر شده بود. نیروهای ترکیه بدون آنکه به کمک کردها بشتابند که برای نجات جان خود از دست داعش فرار میکنند، به تماشای ضجههای آنها نشسته بودند. این بیعملی ترکیه دلیلی بر بالا گرفتن جو ضداردوغانی شد. همزمان با این، آنکارا برای نخستینبار اجازه نداد کردهای ترکیه برای مبارزه با داعش وارد کوبانی شوند (هر چند که تحت فشار دولت ایالات متحده مجبور شد از دستور خود عقبنشینی کند) در حالی که داعش مردم این منطقه را زیر آتش گرفته بود. این رفتار ترکیه در کنار برخی دستورات موجب شد که گفته شود دست آنکارا در دست داعش است و آنکارا نیز مدام وجود ارتباط با داعش را تکذیب میکرد. در کافهها، بازارها، خانهها و ادارات دولتی در مناطق جنوبی که کردها در آن ساکن هستند، مدام مردم به من از تئوری اردوغان سخن میگفتند.
در داخل ترکیه، یک شکاف خطرناک به وجود آمده است. من در دیاربکر در زیر پوستر بزرگی نشسته بودم که در آن پسر «نسلیهان کوهان» دیده میشد. او در اکتبر سال ۲۰۱۴ توسط نیروهای افراطی ترکیه کشته شده بود. او میگوید: این پسر جزو نیروهای سکولار کرد بوده است اما گروههای افراطی وی را کشتند. او ادامه میدهد، پسر وی توسط گروهک «خلق هداپر» به قتل رسیده است. این گروه یک گروه اسلامگرای کرد است که به حزبالله ترکیه متصل است. حزبالله ترکیه هیچ ارتباط سازمانی با حزبالله لبنان ندارند و از اساس کار آنها با هم فرق میکند. اعتقاد بر این بود که این گروه در اوایل سال ۲۰۰۰ در ترکیه تاسیس شد تا مردم کرد ترکیه را مورد هدف قرار دهد. حالا پس از ۱۵ سال، نسلیهان کوهان اعتقاد دارد ترکیه هنوز از همان ابزار قدیمی برای نابودی کردها استفاده میکند. او میگوید: صادقانه بگویم، دولت ترکیه قاتل است. او میگوید: گروه هداپر یک وسیله برای نیروهای امنیتی ترکیه است. آنها از دهه ۱۹۹۰ قتلهای سیاسی بسیاری انجام دادهاند.
از اکتبر سال 2014، درگیری مسلحانه بین طرفداران حزب دموکراتیک خلقها (که به پارلمان راه یافتهاند) با حامیان هداپر در سراسر دیاربکر افزایش یافته است. همین هفته گذشته تخمین زده شد که 30 تن در این درگیریها کشته شدهاند.
پیرو انتخابات هفتم ژوئن نیز سه تن از طرفداران حزب دموکراتیک خلقها نیز از سوی این گروه به قتل میرسند.
هر چند گروه هداپر خود را نه عضوی از داعش میداند نه حزبالله ترکیه و نه عامل دولت، با این حال این اعتقاد وجود دارد که آنها زیر سایه دولت فعالیت میکنند.
ارسال نظر