سیاست، پشت درهای بسته - ۸ مرداد ۹۴
کریستوفر جانسون -اسکات کندی
ترجمه:شادی آذری
بخش پایانی
پرسشی قدیمی که در مورد حزب کمونیست چین مطرح است این است که آیا این حزب در درون خود نظام پاسخگویی دارد یا نه. «هو» تلاش کرد تجربه دموکراسی درونحزبی را به بوته آزمایش گذارد. این تجربه شامل برگزاری انتخابات درونحزبی برای انتخاب رهبران در سمتهای مشخص بود اما چنین اقداماتی این روزها چندان به چشم نمیخورد.
اگر حزب کمونیست چین میخواهد نقشی محوری و مستقیم در حاکمیت این کشور ایفا کند، مهمترین موضوع مطرح این است که آیا ظرفیت انجام این کار را دارد یا نه.
کریستوفر جانسون -اسکات کندی
ترجمه:شادی آذری
بخش پایانی
پرسشی قدیمی که در مورد حزب کمونیست چین مطرح است این است که آیا این حزب در درون خود نظام پاسخگویی دارد یا نه. «هو» تلاش کرد تجربه دموکراسی درونحزبی را به بوته آزمایش گذارد. این تجربه شامل برگزاری انتخابات درونحزبی برای انتخاب رهبران در سمتهای مشخص بود اما چنین اقداماتی این روزها چندان به چشم نمیخورد.
اگر حزب کمونیست چین میخواهد نقشی محوری و مستقیم در حاکمیت این کشور ایفا کند، مهمترین موضوع مطرح این است که آیا ظرفیت انجام این کار را دارد یا نه. رشد گروههای کوچک و برخورد قاطع علیه فساد میتواند از بینبرنده موانع بزرگ در این راه باشد اما هنوز مشخص نیست که آیا این اقدامات، جزو استراتژیهای حاکمیتی پایدار و درازمدت هست یا نه. این حقیقت را باید در نظر داشت که ناظران داخلی و خارجی دائما تداوم اقدامات ضدفساد «شی» را مورد پرسش قرار میدهند. رهبری این حزب حتی گفته است که «گروه کوچک اصلاحات عمیق» باید پس از سال 2020 کنارهگیری کند.
حزب کمونیست چین بهجز دیدارهای اخیر خود با انجمنهای صنفی آمریکا در زمینه مقررات فناوری بانکداری، در سایر موارد از مراودات مستقیم با شرکا بهویژه خارجیها خودداری کرده است. این حزب از تسخیر سیاسی احتمالی خود توسط لابیگران هراس دارد اما نتوانسته است این موضوع را درک کند که این تعاملات میتواند اطلاعاتی حساس درباره نحوه نگاه فعالان اجتماعی به مشکلات را در اختیارش گذارد و میتواند منجر به یافتن راهحلهای بهتر شود. بهعنوان مثال دولت چین به تازگی یک لایحه را پیشنهاد کرده است که بر اساس آن فعالیت سازمانهای مردم نهاد خارجی محدود میشود. با وجود آنکه این لایحه از شفافیت کافی برخوردار است و همصدایی مقامات را نشان میدهد و نشانی از مناظره و جر و بحث در آن هویدا نیست، اما استفاده نکردن از مشورت کافی در تدوین آن موجب شده است که با انبوهی از انتقادها و مخالفتها مواجه شود.
با توجه به نقش مستقیمتر حزب کمونیست در حاکمیت، به نظر میرسد نظام سیاسی چین از آنچه کارشناسان «استبداد خرد» مینامند به «استبداد آشکار» تغییر شکل یافته است. این روند غیرقابل انکار است اما هنوز نکات زیادی در مورد چگونگی عملکرد این سیستم در حوزههای مختلف سیاسی مطرح است.
آمریکا میتواند به روشهای مختلف به این سیستم پاسخ دهد. یک گزینه این است که حاکمیت چین را به سمت دولت سوق دهد. واشنگتن میتواند به مقامات چینی درباره خطرات گرفتار شدن نهادهای دولتی در دام دیوانسالاری هشدار دهد. آمریکا میتواند به عادت دیرین خود مقامات چینی را فقط در چارچوب جایگاه دولتی آنها در مباحث دخالت دهد، گر چه که این اقدام برای فهمیدن سیاستهای رسمی دولت ناکافی است.
گزینه دیگر، مشارکت و توسعه نقشآفرینان غیردولتی همچون سازمانهای مردمنهاد است که پاسخگو هستند. نمیتوان به درستی فهمید که چگونه چین میتواند از مشکلات طبقه متوسط رهایی یابد و به ثبات اجتماعی برسد بدون آنکه فضایی مطلوب برای رشد و بالندگی این گروهها فراهم آورد. دولتها، کسبوکارها و سایر سهامداران و فعالان هیچ راه دیگری ندارند جز آنکه در این سیستم با همان روشی که کار میکند، مشارکت داشته باشند و به دنبال روشی نباشند که دوست دارند این سیستم کار کند. این به آن معناست که هر فردی که سهمی در مسیر رو به جلوی چین دارد، باید بیش از پیش تلاش کند تا نقش در حال رشد حزب کمونیست را دریابد و راههایی برای تعامل هر چه بیشتر با آن بیابد. هر اقدامی غیر از این به معنای چشمپوشی از حقایق و نادیده انگاشتن حزب است.
ارسال نظر