کریستوفر جانسون -اسکات کندی

ترجمه:حسین موسوی

بخش سوم

جدا از«گروه کوچک رهبری»، شی جی‌پینگ به گروهی از مشاوران نزدیک و غیررسمی خود به شدت متکی است و در عمل آنها در ساختار سلسه مراتب حکومتی و در حوزه‌های مختلف نقش‌آفرینی می‌کنند. آنها به‌طور مستقیم در مورد سیاست‌های اقتصادی، امنیتی و خارجی به رئیس‌جمهوری چین مشاوره می‌دهند. این افراد به «حلقه غیررسمی مشاوران حکومتی» معروفند.



حزب در حال حاضر به انحای مختلف در حال بسط و گسترش است. ساختار مرکزی حزب کمونیست خلق چین از قبیل رسانه‌های دولتی به‌طور سنتی زیاد اهل قیل و قال نبوده‌اند، اما به تازگی فعالیت‌های خود را گسترش داده‌ و کنفرانس‌های مطبوعاتی زیادی برگزار کرده‌اند. در مارس 2015، یک مقام بلندپایه از «گروه کوچک رهبری» طرح خود را برای احیای «جاده ابریشم مدرن» در راستای تحقق اورآسیای بزرگ مطرح کرد. دایره مرکزی حزب، بخش منابع انسانی آن، پیش‌تر مایل نبود چندان فعالیت‌های علنی داشته باشد، اما اخیرا گزارش شده است که این حزب به تناوب در نصب و عزل اعضای تیم رهبری دولت دخالت کرده‌اند. در حال حاضر «جیانگ جمین»، مسوول ارشد 53 شرکت دولتی به درخواست «کمپین مبارزه با فساد و نظارت بر رویه تضعیف دارایی‌های دولتی»، به اتهام فساد از کار خود برکنار شده است و این شرکت‌ها بدون رهبر باقی مانده‌اند.


حزب همچنین علاقه‌مند شده است تا در امور دیپلماسی دخالت و نظارت بیشتری داشته باشد. بخش بین‌‌الملل حزب در چند وقت اخیر ارتباطات و تعامل خود را با احزاب سیاسی سایر کشورها در جای جای دنیا افزایش داده و حتی با برخی مقام‌های سیاسی بلند پایه کشورها دیدارهای رودررو داشته است.


بخش «اسکای نت» حزب که در آن اعضای کمیسیون مرکزی برای بازرسی نظم و مقررات و دیده‌بان ضداختلاس حزب در آن فعالیت دارند، مدتی است که با برخی کشورهای خارجی ارتباط برقرار کرده و از آنها خواسته افراد چینی که از نظر آنها فاسد هستند و در کشورشان پناه گرفته‌اند، به مقامات چینی تحویل دهند. اعضای بلند پایه چین در ماه مارس در واشنگتن با برخی مقامات آمریکایی دیدار داشتند و از آنها خواستند مقاماتی که به‌زعم آنها فاسد هستند به چین بازگردانند. حتی در این دیدار آنها از مقامات آمریکایی درخواست کردند تا مقام‌هایی که آنها در زمره مقام‌های فاسد قرار داده‌اند، به کشور راه ندهند. رهبری تیم چینی را «وانگ اویشان» بر عهده داشت. وانگ هیچ عنوان رسمی و دولتی نداشت و از این رو هیچ همتایی در تیم آمریکایی برای دیدار با او پیدا نمی‌شد اما چین به این دلیل هیچ مامور دولتی را به واشنگتن نفرستاد تا آمریکا وی را تنها در حد یک سفیر نداند. واشنگتن باید از این طریق پی می‌برد که پکن فردی را به‌عنوان تصمیم‌گیرنده کلیدی به آن کشور اعزام کرده است. این جلسه اما مدت زمان زیادی طول نکشید، برای اینکه وی متوجه شد، به آن چیزی که می‌خواهد در آمریکا دست نخواهد یافت.


مصائب حزب

با افزایش مسوولیت حزب در امور اجرایی «شی» توانست بر آن بخش از مقامات دولتی که در برابر تفویض اختیار حزب مقاومت می‌کردند، غلبه کند. کمپین ضد فساد او هزاران پرونده را باز کرد و بر این اساس افراد رده پایین و رده میانی را از کار برکنار کرد، در مقابل او برای پیشبرد برنامه خود به گروه موسوم به «ببرها» (افراد رده بالای حزب) بهای زیادی داد. نرخ‌های سود به سمت آزادسازی کامل حرکت می‌کنند. برای پرداخت بدهی داخلی دولتی، چین روی فروش اوراق قرضه شهرداری‌ها حساب باز می‌کند. قیمت آب و برق با سرعت به سمت آزادسازی کامل می‌رود. مقررات زیست‌محیطی با قدرت بیشتر در حال اجرا است. سرانجام، شرکت‌های دولتی در حال چرخش هستند یا با سرعت در مسیر اصلاحات قرار داده شده‌اند. سیاست خارجی چین، شاید برای غربی‌ها نگران‌کننده‌تر از موارد بالا باشد. بدون شک آنها در حال انسجام بیشتر در این زمینه هستند. با ارزیابی طرح‌هایی همچون بانک سرمایه‌گذاری آسیایی برای زیرساخت‌ها، نسخه جدید از جاده ابریشم و زیاده‌خواهی‌های پکن در شرق و جنوب در دریای چین می‌توان به این برداشت رسید.


این اهداف کوتاه مدت برای چینی‌ها هزینه‌های سنگینی در پی داشته است. بن‌بستی که در بوروکراسی این کشور به‌وجود آمده، به‌طور کامل از بین نرفته و سیستم بیشتر تحت فشار قرار گرفته است. کمپانی‌ها، مقامات خارجی و دیگر ناظران متوجه شده‌اند حزب در انجام سیاست‌های خود مردد است و این عدم اطمینان به سیاست‌های رسمی چین هم سرایت کرده است. در این شرایط آنها باید تن به هزینه‌های خطرناک بیشتری بدهند. یکی از مهم‌ترین پیامدهای این سیاست‌ها، کاهش رشد اقتصادی چین است. البته بدهی‌ها افزایش پیدا کرده است، عدم تعادل ساختاری در اقتصاد به وجود آمده و ترس گسترده‌ای از کاهش رشد اقتصادی در میان مقامات چینی به وجود آمده است. نتیجه این می‌شود که بانک مرکزی چین وادار به تحرک اقتصادی می‌شود؛ با کاهش بهره بانکی، ارائه معافیت‌های مالیاتی و از هر طریق دیگر که این امر ممکن شود.


این آشفته‌بازار اما برای مقامات چینی درس مهم در پی دارد. چین به جای اینکه به دنبال افزایش نرخ رشد اقتصادی خود باشد باید به سمت اصلاحات ساختاری حرکت کند. در این شرایط ممکن است اقتصاد چین به تحرک واداشته شود.


در بخش پیامدهای سیاسی اوضاع از بعد اقتصادی هم پیچیده‌تر است. هدایت روزانه مدیران حزب کمونیست خلق چین ممکن است به کاهش قدرت و نفوذ آنها منجر شود زیرا ناتوانی آنها تردید‌ها را در مورد کیفیت کار افزایش خواهد داد. همچنین رویه موجود ممکن است به فرسایش منابع مستقل در داخل حکومت بینجامد و به کاهش کارآیی آنها روی رسانه‌ها، مردم و اقلیت‌ها و سازمان‌های مردم نهاد ختم شود. در این میان شعارهای مبارزه با فساد با عینک بدبینی نگریسته می‌شود. به همین طریق مشخص نیست که حزب چگونه می‌خواهد با استفاده از اهرم قدرتی که در دست دارد، حاکمیت قانون را اعمال کند زیرا در شرایط موجود که خود حزب افسار کار را در امور اجرایی به دست گرفته است، باید خود پاسخگوی تمامی نقاط ضعف و کاستی‌ها باشد.