تاوان رشد اقتصادی چین را چه کسی میدهد؟
زیر پوست اژدها
طی دو دهه اخیر، چین موفق شد به رشد اقتصادی بالا دست یابد. میزان مصرف خانوارها تقریبا چهار برابر شد و میلیونها نفر از فقر در آمدند.
در شرایطی که آمار و ارقام اقتصادی، داستان رشد چین را برای ما نقل میکنند، یک مطالعه جدید که توسط موسسه بروکینگز منتشر شده است، از داستانی تلخ در مورد این کشور حکایت دارد. این مطالعه نشان میدهد در حالی که چین شاهد رشد اقتصادی است، ملت آنکه برای دستیابی به این رشد اقتصادی پایمردی کردهاند، به شدت ناخشنودند.
کارول گراهام، محقق ارشد موسسه بروکینگز از این پدیده با عنوان «دهقانهای خوشحال» و «تحصیلکردگان سرخورده» یاد میکند.
طی دو دهه اخیر، چین موفق شد به رشد اقتصادی بالا دست یابد. میزان مصرف خانوارها تقریبا چهار برابر شد و میلیونها نفر از فقر در آمدند.
در شرایطی که آمار و ارقام اقتصادی، داستان رشد چین را برای ما نقل میکنند، یک مطالعه جدید که توسط موسسه بروکینگز منتشر شده است، از داستانی تلخ در مورد این کشور حکایت دارد. این مطالعه نشان میدهد در حالی که چین شاهد رشد اقتصادی است، ملت آنکه برای دستیابی به این رشد اقتصادی پایمردی کردهاند، به شدت ناخشنودند.
کارول گراهام، محقق ارشد موسسه بروکینگز از این پدیده با عنوان «دهقانهای خوشحال» و «تحصیلکردگان سرخورده» یاد میکند.
دهقانهای چینی که با شالیزارهای برنج و مزارع گندم خود امرار معاش میکنند، عمدتا از وضعیت خود خشنودند. از سوی دیگر، چینیهای تحصیلکرده که در جامعه بهعنوان کارشناسهای پرفعالیت و کارمندان قشر متوسط در توسعه اقتصادی این کشور سهیم بودهاند، عمدتا از وضعیت زندگی خود احساس سرخوردگی میکنند و این در حالی است که بیش از هر زمان دیگری به موفقیتهای حرفهای دست مییابند و کمتر از هر زمان دیگری کمبود اقتصادی دارند.
گراهام میگوید: «رشد سریع اقتصاد چین، با نابرابری همراه است. آنجا اگر کارتان را درست انجام دهید، افراد بسیار زیادی در اطراف شما هستند که همان کار را میتوانند بهتر انجام دهند و این موجب سرخوردگی میشود.»
وقتی که چین شروع به توسعه اقتصادی کرد، یعنی طی دهه 1990 که در آن کارخانهها و آسمانخراشهای پکن و شانگهای ساخته شد، افراد بیشتری با امید دستیابی به فرصتهای اقتصادی از شالیزارهای برنج به این شهرها مهاجرت کردند. آنها از زندگی روستایی به زندگی تحصیلکردگان شهری جهش کردند و با همه ناامنیهایی که عصر مدرن در پی دارد، مواجه شدند.
آمار خودکشی افزایش یافت و اختلالات روحی روز به روز بیشتر شد. در دهه ۱۹۹۰ کشور چین یکی از بالاترین نرخهای خودکشی را در سطح جهان به خود اختصاص داد. آمار موسسه بروکینگز نشان میدهد که بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۹ میلادی از هر صدهزار نفر چینی در هر سال ۲۳ نفر اقدام به خودکشی کردند. این رقم در سال ۱۹۹۵ در آمریکا ۱۲ نفر بود. ۱۰ سال بعد از آن، تعداد افرادی که از اختلالات روحی در چین رنج میبردند نیز به شدت افزایش یافت. در سال ۲۰۱۱ در حدود ۲۷ میلیون نفر بهعنوان بیمار، خواهان درمان مشکلات روحی خود در بیمارستانهای این کشور شدند.
این آمار از روندی وسیع تر در سطح جهان حکایت دارد. نویسندگان تحقیق بروکینگز به نامهای گراهام، شاجویی ژو و جونیی ژانگ در این تحقیق نوشته اند: «شمار روزافزونی از مردم اقتصادهای در حال توسعه در پاسخ به نظرسنجی از طریق تلفن همراه سطح رضایتمندی کمتری را نسبت به افرادی گزارش کردهاند که بسیار فقیرند و سطح درآمدشان تغییری ندارد.»
این روندها عکس ایدهای را نشان میدهد که اکثر مردم در مورد توسعه اقتصادی به آن اعتقاد دارند: هر چه ثروت و انتظارات از زندگی بالاتر رود، سطح خوشحالی فرد نیز بالاتر میرود. گراهام میگوید ممکن است که این موضوع در دراز مدت درست باشد، اما توسعه اقتصادی در گامهای نخستش میتواند نتایج بسیار متفاوتی بدهد. تحصیلکردگان معمولا در مورد توانایی خود برای همگام شدن با اقتصادی که بهسرعت در حال تغییر است، حس ناامنی میکنند. آنها همچنین با نابرابری اقتصادی روزافزونی که در جامعه مشاهده میکنند و با نظام اقتصادی که در آن افراد به ناگهان برنده یا بازنده میشوند، احساس مشکل میکنند. گراهام میگوید: «این به نوعی یک داستان کلاسیک توسعه اقتصادی محسوب میشود، داستانی که در آن مردم از فقر رهایی مییابند و میفهمند که چه چیزهایی را میتوانند بهدست آورند و چه چیزهایی را نمیتوانند.»
عمر این داستان کهن به قدمت تاریخ بشر است. لئو تولستوی، رمان نویس روس در کتاب «آنا کارنینا» درباره خدمتکاران خوشحالی نوشته است که در قرن نوزدهم خدمت میکردند و در روستا به خرمنکوبی گندم مشغول بودند و همزمان، طبقه اشراف ساکن شهرهای بزرگ روسیه از زندگی خود ناراضی بودند و احساس شادی نمیکردند.
بهنظر میرسد با صنعتی شدن چین، این داستان بار دیگر در این کشور تکرار میشود، البته گراهام بر این باور است که با خو گرفتن چین به این تغییرات اقتصادی، این روند فرو خواهد نشست.
به گفته او هم اکنون مردم نسبت به 20 سال پیش از سطح بیشتری از شادی در زندگی خود برخوردارند، اما وی میافزاید که هنوز مشکلاتی جدی در چین وجود دارد: «کیفیت زندگی اسفبار است. آلودگی هوا وحشتناک است. چین شلوغ است و افراد ساعتهای زیادی کار میکنند. حتی اینترنت هم کاملا آزادانه در دسترس نیست. برای جوانانی که میدانند سایر نقاط جهان چگونه است، این یک عامل افسردهکننده است.»
ارسال نظر