جاهطلبانهترین طرح اطلاعاتی آمریکا در تاریخ «سیآی ای» کلید خورد
انقلاب جاسوسی در «سیا»
حسین موسوی: ۴۰ سال از زمانی که فعالیتهای اطلاعاتی در آمریکا توسط «کمیته چرچ» (Church Committee) تهیه و تنظیم شده است میگذرد. کمیته چرچ برای این تاسیس شده بود تا جلوی فعالیتهای غیرقانونی نیروهای اطلاعاتی را بگیرد. سرمنشا این حرکت نیز رسوایی واترگیت بوده است. ۱۰ سال نیز از زمانی که قوانین تازه، به دلیل حملات ۱۱ سپتامبر، موجب سازماندهی مجدد آژانسهای جاسوسی شد، گذشته است. هر دوی این موارد به یکسری اصلاحاتی منجر شد که مهمترین آنها تاسیس کمیتههای اطلاعاتی در سنا و مجلس نمایندگان، قانون پایش نیروهای اطلاعاتی خارجی (FISA) و قانون تطبیق اصلاحات اطلاعاتی برای جلوگیری از موارد تروریستی بوده است.
حسین موسوی: ۴۰ سال از زمانی که فعالیتهای اطلاعاتی در آمریکا توسط «کمیته چرچ» (Church Committee) تهیه و تنظیم شده است میگذرد. کمیته چرچ برای این تاسیس شده بود تا جلوی فعالیتهای غیرقانونی نیروهای اطلاعاتی را بگیرد. سرمنشا این حرکت نیز رسوایی واترگیت بوده است. ۱۰ سال نیز از زمانی که قوانین تازه، به دلیل حملات ۱۱ سپتامبر، موجب سازماندهی مجدد آژانسهای جاسوسی شد، گذشته است. هر دوی این موارد به یکسری اصلاحاتی منجر شد که مهمترین آنها تاسیس کمیتههای اطلاعاتی در سنا و مجلس نمایندگان، قانون پایش نیروهای اطلاعاتی خارجی (FISA) و قانون تطبیق اصلاحات اطلاعاتی برای جلوگیری از موارد تروریستی بوده است. چالشهای جدید اما لزوم سریع تغییرات دوباره را گوشزد میکند. ایالاتمتحده در سالهای اخیر با چالشهای تازهتری مواجه شده است: برنامه حملات هواپیماهای بدون سرنشین، نشت اطلاعاتی توسط مقاطعهکار آمریکایی، ادوارد اسنودن در مورد پایشهای اطلاعاتی نیروهای امنیتی آمریکا و افشای شکنجهها و بازجوییهای سازمان «سیآیای» که موجب خشم عمومی شده است. در عین حال از تحولات شگفتانگیزی هم که در دنیا در حال رخ دادن است، نباید غافل شد. هرج و مرج در سوریه، بمبگذاری در مسابقات دو و میدانی بوستون، گسترده شدن بیمحابای داعش، هک کردن نظاممند شبکههای کامپیوتری ایالاتمتحده که باید اذعان کرد، همگی واشنگتن را گرفتار کرده است. در ماه نوامبر گذشته، واشنگتنپست گزارش داد که جان برنان، رئیس سازمان «سیآیای» قصد دارد آژانس اطلاعاتی آمریکا را سازماندهی مجدد کند. وی به دنبال اجرای طرحی است که در آن قرار است واحد تجزیه و تحلیل با واحدهای عملیاتی ترکیب شود. وی نام این واحدها را «واحدهای پیوندی»
(Hybrid Units) گذاشته است. این واحدها قرار است فعالیت خود را روی مناطق ویژه و تهدیدات موجود متمرکز کنند. منابع متعددی میگویند که این طرح، یکی از جاهطلبانهترین طرحهایی است که در تاریخ «سیآیای» کلید خورده است. با وجود این، تغییر آرایش میزها و صندلیها برای روبهرو شدن با چالشهای پیشرو کافی به نظر نمیرسد. در عوض، واشنگتن باید با هوشمندی فراتر از حد متعارف، روی یک چشمانداز قابل توجه در آینده سرمایهگذاری کند. تصور کنید: از همکنون تا ۱۰ سال بعد، ماموریت اصلی سازمان «سیآیای» عملیاتها و اقدامات پنهانی (Covert Actions) باشد، عرصهای که در آن آژانس میتواند سهم منحصر به فردی در امنیت ملی داشته باشد. سازمان «NSA» هم به نوبه خود از کار جمعآوری اطلاعات شخصی احتراز خواهد کرد، زیرا سازمانهای مشابه چنین کاری را انجام میدهند و شیوه جاسوسی سنتی که استفاده از هوش انسانی را برتر میشمرد در برابر جاسوسی نوین-یعنی استفاده از منابع باز اطلاعاتی- کمارزشتر خواهد شد. بهویژه استفاده از رویکرد اخیر در رسانههای اجتماعی نمود بیشتری خواهد داشت.
جوازی برای حملات پهپادها
از زمانی که «جورج بوش»، در سال ۲۰۰۱، «جنگ علیه ترور» را اعلام کرد، سازمان «سیآیای» در کشتن تروریستها قدمهای بزرگی برداشت. استعداد نیروهای سیا برای کشتار هدفمند در داخل و خارج روشن شده بود. چنانچه «الیوت آکرمن»، افسر نظامی «سیا» در ماه نوامبر در نیویورکر نوشت: «ناراحتی همکارانم به خاطر این نیست که خودشان را هدف کشتن قرار میدهند، بلکه به این دلیل است که ما در حال انجام دادن کاری در یک مقیاس بزرگ هستیم، اما دست و پایمان بسته است. این موضوع نقض آشکار فرمان اجرایی ۱۲۳۳۳ است.»
فرمان اجرایی ۱۲۳۳۳ در زمان رونالد ریگان اجرا شد. وی اختیار عمل بالایی به سازمان سیا داده بود و دستورات این سازمان را لازمالاجرا اعلام کرده بود.
این فرمان اجرایی که رونالد ریگان آن را لازم میدانست پاسخی به کمیته چرچ بوده که از فعالیتهای غیرقانونی سازمان سیا در کشتن رهبران خارجی، شیوههای امنیتی غیرقانونی در داخل جلوگیری به عمل میآورد. در دورهای از تاریخ سیا، این سازمان در طراحی یا ترور رهبران خارجی حضور فعالی داشته است. به نظر برخی وکلای دولتی کلمه «کشتار یا ترور» مترادف با «کشتار هدفمند» نیست، بهویژه در زمانی که پای تروریسم مطرح است. این موضوع حتی پیش از اینکه القاعده ظهور پیدا کند مطرح شده است. نگرانیهای مشابهی در سال ۱۹۸۳ در زمینه کشتار هدفمند مطرح شده بود. زمانی که سفارت آمریکا در سال ۱۹۸۳ در لبنان بمبگذاری شده بود، موضوعاتی از این دست دوباره بر سر زبانها افتاده بود. درخصوص این پرونده، در آن زمان والتر پینکس در روزنامه واشنگتنپست گزارش داد که سازمان سیا با اعضای کنگره در مورد کشتار هدفمند به یک توافق غیررسمی رسیده است. در این خصوص توافق شده است اگر نیروهای سیا در عملیات مخفی، متوجه شوند که تروریستی قصد دارد در ساختمانی بمبگذاری کند وی را دستگیر کنند، اما اگر در شرایط اضطراری عملیات دستگیری لو رفت، یا تنها یک راه برای متوقف کردن وی وجود داشت، میتوانند وی را به قصد کشت مورد هدف قرار بدهند. آنچنان که فرمان اجرایی میگوید جامعه اطلاعاتی مسوول «فعالیتهای ویژه» برای حفاظت از امنیت ملی است. از این فرمان هماینک برای توجیه حملات هواپیماهای بدون سرنشین استفاده شده است. با وجود این، مقامات رده بالا، هنوز از افزایش عملیات نظامی سیا نگران هستند. در حالی که برنان در سال ۲۰۱۳ این موضوع را یک کج فهمی از کار آژانس در مورد شیوههای سنتی در جاسوسی دانسته بود. در حقیقت، در زمانی که برنان سکان هدایت سیا را بر عهده گرفت، کاخ سفید مسوولیت جنگ با هواپیماهای بدون سرنشین را به پنتاگون واگذار کرد، در حالی که سیا برنامه حملات هوایی از طریق پهپادها را در دستور کار خود قرار داد. در این شرایط میتوان گفت این جابهجایی هرگز اتفاق نیفتاده است، زیرا ژنرالها در عمل برای به عهده گرفتن این حملات جا زدند و کنگره نیز نمیخواست کمیته اطلاعاتیاش را دور بزند. در هر حال مهمترین عامل، موفقیتهای سیا بوده است. «مایکل هرش» در سال ۲۰۱۴ در «نشنال ژورنال» خاطرنشان کرده بود که کارشناسان اعتقاد دارند افراد سیا در کشتار هدفمند دقیقتر و موفقتر هستند و افزون بر همه اینها باید گفت که برای شکار آدم بدها، باید آدم بدها را به دنبالشان فرستاد. هنوز هیچ آماری در مورد میزان موفقیت حملات پهپادهای پنتاگون و سیا در دست نیست؛ اما سیا توانسته است در میان سیاستگذاران ارشد، امتیاز بالایی به دست آورد. ماهها پیش، در زمانی که گزارش شد یکی از پهپادهای پنتاگون اشتباهی یک مراسم عروسی را در یمن هدف قرار داده است، سناتور «دایان فاینستاین» یکی از اعضای دموکرات در کمیته اطلاعات سنا از صبوری و بصیرت سیا در کشتار هدفمند ستایش کرد و نگرانیاش را در مورد اینکه برنامههای نظامی خوب و دقیق پیش نمیرود، ابراز کرد. این نگرانی در حال حاضر در محافل آمریکایی در حال افزایش است. این در حالی است که انتقادها علیه عملیات نظامی سیا مربوط به این تئوری است که اعتقاد دارد عملیات سازمانی مانند سیا باید بر جاسوسی استوار باشد نه اقدامات مخفیانه نظامی. در مبحث مطرح شده، هیچ دلیلی ارائه نشده که وزارت دفاع هنوز نتوانسته تخصص خود را در زمینه عملیاتهای مخفیانه پهپادها افزایش دهد. تفویض حملات از سیا به پنتاگون میتواند کاملا بهصورت قانونی صورت بگیرد، کافی است که اوباما از «قلم جادویی» خود استفاده کند و این عملیات تفویض را اجرایی کند. مشکل اصلی اما برای عملیات مرکزی سازمان سیا به توسعه هوش انسانی برمیگردد که به نظر کاری سخت و ناشدنی شده است. تا حدودی این مشکل نیز به آرایش کاری آژانس بازمیگردد که برنان برای آن تدارک دیده است. سیا در حال حاضر در استخری وسیعتر برای شنا کردن دست و پا میزند؛ اما همه قصورات را نباید متوجه وسعت کاری سیا دانست. هنوز برای توسعه هوش انسانی موارد دست و پاگیری وجود دارد. اگر شخصی صلاحیتهای لازم را برای ورود به سیا داشته باشد؛ اما به دلایل پیش پا افتادهای، مثل این مورد که آن فرد پدربزرگی در بغداد دارد یا عمویی در تونس، مردود میشود. این مشکل در شرایطی حادتر میشود که بنا به دلایل گفته شده، سازمان سیا نمیتواند شخصی با صلاحیت لازم را پیدا کند که بتواند در مورد کشورهای خاورمیانه تخصص لازم را داشته باشد یا اینکه بتواند یک گفتوگوی منطقی با آنها داشته باشد. نبود این متخصصان عرب زبان، موجب شده که خطرات در خاورمیانه روزبهروز افزایش یابد. معضل دیگری که در این راه وجود دارد، به فرهنگ سیاسی آمریکا باز میگردد. صرف نظر از اینکه افسران اطلاعاتی شجاعت یا میل به خدمت دارند، ریسک سیاسی یک عمل میتواند مانع عملیات آنها شود؛ زیرا جامعه سیاسی آمریکا به اخباری از این دست واکنشهای سنگینی نشان میدهد. در سال ۲۰۱۲ و زمانی که یک حمله به کنسولگری آمریکا در بنغازی صورت گرفت، تقریبا حضور نیروهای امنیتی سیا در زمینه اجرای عملیات نظامی ضروری به نظر میرسید. شاید به همین دلیل هماینک عمده سیاستگذاران آمریکایی با حضور نظامی آمریکا در عراق موافق هستند و خواستار اعزام نیروی زمینی برای مبارزه با دولت خودخوانده اسلامی هستند. اما طنز ماجرا اینجا است که برای حمله هوایی موثر باید در زمین یک نیروی اطلاعاتی قابل هم وجود داشته باشد تا ریسک خطرات احتمالی را برای ایالاتمتحده کاهش دهد. برای نبود این نیروهاست که نیروهای نظامی آمریکا کمتر تمایل دارند تا حملات هوایی آمریکا پیگیری شود. از طرف دیگر، مجادلات عمومی درخصوص بازجوییهای سازمان سیا یکی دیگر از مواردی بوده است که منابع هوش انسانی را در مضیقه قرار میدهد. سنا، در این دوره به بازجوییهای صورت گرفته در زمان بوش ایرادهای جدی گرفت و از موثر نبودن راهکارها، بهرغم تمام خشونتهایی که در آن موج میزد، سخن گفت. این کار در واقع بنزین ریختن روی آتش بود. در حال حاضر نیز اوباما قصد دارد تا گوانتانامو را تعطیل کند و باقی زندانیان را در داخل خاک آمریکا نگهداری کند. گفته میشود دلیل این کار کم شدن متهمان بازداشتی گوانتانامو است که از ۶۰۰ نفر به ۱۲۷ نفر تقلیل پیدا کرده است. تمامی چشمها هماینک به روی این موضوع دوخته شده است. وزارت دفاع تا پیش از پایان دوره اوباما قصد دارد این موضوع را فیصله دهد. اگر این رویهها ادامه داشته باشد، کار برای سازمان سیا برای گردهمآوری نیروهای هوشمند انسانی سختتر از پیش خواهد شد. پرسشی که مطرح میشود این است که جامعه اطلاعاتی چه باید بکند تا بتواند این کمبودها را با کمترین هزینه رفع و رجوع کند. این سازمان باید با سازمانهای اطلاعات خارجی روابط دوستانهای برقرار کند. سازمانهای اطلاعاتی اردن، (رژیم) اسرائیل و بریتانیا میتوانند در این زمینه کمک حال آمریکا باشند. سیا نیز میتواند با خیال آسودهتری روی مشکلات دیگر متمرکز شود و بهطور مستقیم، مسوولیت عملیاتهای مخفی را به عهده بگیرد. این کار به شفافسازی برنامههای عملیاتی این سازمان کمک موثری است و از پراکنده کاری سیا نیز ممانعت به عمل میآورد.
ارسال نظر