همه چیز به پوتین بستگی دارد
نویسنده: جوزف نای استاد دانشگاه هاروارد مترجم: شادی آذری در شرایطی که در اروپا بحث بر سر ادامه یا توقف تحریمها علیه روسیه در جریان است، سیاست روسیه در قبال اوکراین تغییری نکرده است. گر چه روسیه در روند نزولی دراز مدتی گرفتار شده است، اما هنوز تهدیدی جدی برای نظم بینالمللی اروپا و ورای آن محسوب میشود. به همین دلیل افول روسیه میتواند آن را خطرناکتر از پیش کند. ولادیمیر پوتین ادعا میکند نیروهای نظامی روسیه در جنگ اوکراین مداخله ندارند اما یکی از نیروهای روس در دونتسک به خبرگزاری بیبیسی گفت که در پیشرفت مواضع جداییطلبان ایفای نقش میکنند.
نویسنده: جوزف نای استاد دانشگاه هاروارد مترجم: شادی آذری در شرایطی که در اروپا بحث بر سر ادامه یا توقف تحریمها علیه روسیه در جریان است، سیاست روسیه در قبال اوکراین تغییری نکرده است. گر چه روسیه در روند نزولی دراز مدتی گرفتار شده است، اما هنوز تهدیدی جدی برای نظم بینالمللی اروپا و ورای آن محسوب میشود. به همین دلیل افول روسیه میتواند آن را خطرناکتر از پیش کند. ولادیمیر پوتین ادعا میکند نیروهای نظامی روسیه در جنگ اوکراین مداخله ندارند اما یکی از نیروهای روس در دونتسک به خبرگزاری بیبیسی گفت که در پیشرفت مواضع جداییطلبان ایفای نقش میکنند. براساس این گزارش، افسران روس بهطور مستقیم فرماندهی عملیات گسترده نظامی در شرق اوکراین را بر عهده دارند که از جمله آنها میتوان به حمله و اشغال مرکز مهم حملونقل دبالتسیو در ماه فوریه اشاره کرد. اما تهدید روسیه ورای موضوع اوکراین است. روسیه تنها کشوری است که از موشکها و کلاهکهای هستهای کافی برای نابودی آمریکا برخوردار است. با رنگ باختن نفوذ اقتصادی و ژئوپلیتیک این کشور، اشتیاق آن برای یادآوری جایگاه هستهایاش افزایش مییابد. به همین دلیل است که روسیه تاکتیک دوران جنگ سرد خود را در پیش گرفته و بدون اعلام قبلی ناوگان نظامی خود را به مرز هوایی کشورهای بالتیک و دریای شمال اعزام کرده و علاوه بر آن تهدیدهای غیرمستقیم هستهای خود را متوجه کشورهایی همچون دانمارک کرده است.
البته تسلیحات تنها نقطه قوت روسیه نیستند. این کشور از مساحت زیاد، منابع طبیعی و افراد تحصیلکرده از جمله دانشمندان و مهندسان ماهر خود نیز بهره میبرد.
اما روسیه با چالشهایی جدی نیز مواجه است. این کشور همچنان اقتصادی تک محصولی دارد و انرژی، دو سوم صادرات آن را تشکیل میدهد. از سوی دیگر جمعیت این کشور در حال کاهش است و علت عمده آن این است که میانگین سن مرگ و میر روسها ۶۵ سالگی است که نسبت به سایر کشورهای در حال توسعه یک دهه کمتر است.
البته اصلاحات سخت لیبرال میتواند مرهم دردهای روسیه باشد اما وقوع چنین تحولی در کشور غرق فسادی که رهبری غیرلیبرال دارد دور از ذهن است. گذشته از همه اینها پوتین هویتی نئو- اسلاووفیل دارد یعنی بیش از هر تندرویی به تعلیق فرهنگ غرب و نفوذ روشنفکران اعتقاد دارد. او به جای تدوین یک استراتژی برای احیای درازمدت روسیه، رویکردی واکنشی و فرصتطلبانه را که گاهی هم برای کوتاه مدت جواب میدهد، در پیش گرفته است تا با نا آرامیهای داخلی، تهدیدهای خارجی و ضعف همسایگان مقابله کند.
اما مشکل روسیه فقط پوتین نیست. تیموتی کولتون از دانشگاه هاروارد در سخنرانی اخیر خود گفته است که پوتین بذر ملیگرایی را در روسیه کاشته و خود را «بزرگترین ملیگرا» معرفی کرده است. او در واقع توانسته است زمینی حاصلخیز را برای شخم زدن پیدا کند. پوتین لیبرال نیست و ترور بوریس نمتسوف، معاون پیشین نخستوزیر و رهبر اپوزیسیون مهر تاییدی است بر این فرضیه.
بنابراین روسیه همچنان سیر نزولی خود را ادامه میدهد. البته دلیلی برای غرب وجود ندارد که این موضوع را جشن بگیرد چون روسیه در حال شکوفایی در دراز مدت منافع بیشتری برای جامعه بینالملل در بر خواهد داشت. از سوی دیگر آمریکا و اروپا با یک تردید در سیاستگذاریها مواجهند. از یکسو باید با چالش روسیه مقابله و تاکید کنند که حکومتها نباید از نیروهای نظامی خود برای خشونت علیه سایر کشورها استفاده کنند. اما بهنظر نمیرسد تحریمهای سخت غرب علیه روسیه وضعیت کریمه را تغییر دهد یا موجب عقبنشینی سربازان روس از اوکراین شود.
از سوی دیگر این موضوع نیز اهمیت دارد که روسیه بهطور کامل از جامعه بینالملل طرد نشود چون منافع مشترکی با آمریکا و اروپا در زمینه امنیت هستهای و معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای، تروریسم، هوافضا، قطب، ایران و افغانستان دارد. هیچکس از یک جنگ سرد جدید نفعی نمیبرد.
حل و فصل همه این موضوعات کار آسانی نیست بهویژه آنکه بحران اوکراین تداوم دارد. در کنفرانس امنیتی مونیخ که در ماه فوریه برگزار شد، بسیاری از سناتورهای آمریکایی خواستار کمک تسلیحاتی به اوکراین بودند، اقدامی که شرایط را وخیمتر خواهد کرد چون پوتین در منطقه سلطه نظامی دارد. اما رهبران آلمان از جمله آنگلا مرکل مخالف این رویکرد بودند و اعلام کردند که این اقدام موجب شکاف در غرب خواهد شد و پوتین را بیش از پیش قدرتمند خواهد ساخت.
برخی دیگر از کشورهای شرکتکننده در این کنفرانس بر این اعتقاد بودند که غرب باید با طرد روسیه از تعاملات بانکی سوئیفت بازی را تغییر دهد. اما منتقدان به این نکته اشاره کردند که این اقدام موجب وارد آمدن لطمه بر سوئیفت و غرب خواهد شد چون بانکهای غربی صدها میلیارد دلاری را که هم اکنون روسیه به آنها بدهکار است از دست خواهند داد. روسها هم به نوبه خود بهطور غیرمستقیم و غیررسمی هشدار دادند که این اقدام «گزینه هستهای واقعی» خواهد بود.
بنابراین طراحی و اعمال یک استراتژی که رفتار پوتین را تغییر دهد و در عین حال ضامن بقای درازمدت روسیه در جامعه بینالملل باشد، یکی از مهمترین چالشهایی است که ایالاتمتحده آمریکا امروز با آن مواجه است. فعلا بهنظر میرسد خردجمعی مبنی بر تداوم تحریمها، کمک اقتصادی به اوکراین و تداوم تقویت ناتو است. اما مابقی به پوتین بستگی خواهد داشت.
ارسال نظر