موفقیت فاجعه بار
کنث پولاک محقق ارشد در موسسه بروکینگز در عراق همواره اخبار خوب آمیخته با خبرهای بد است. خبر خوب، بیشتر در جبهه نظامی است. به نظر میرسد نیروهای عراقی، کرد و آمریکایی دستبالا نسبت به داعش داشته و در حال عقب راندن آنها هستند. عملیاتهای هوایی آمریکا ضربان سنگینی بر این گروه وارد کرده است: نیروهای داعش را کشته، تجهیزاتشان را نابود کرده، در نحوه فرماندهی این گروه اختلال ایجاد کرده و مانع پیشروی این گروه شده است. در نتیجه، خلافت خودخوانده اسلامی بیشتر و بیشتر در لاک دفاعی فرو رفته است. این گروه از تابستان به بعد پیشرفت چشمگیری نداشته است.
کنث پولاک محقق ارشد در موسسه بروکینگز در عراق همواره اخبار خوب آمیخته با خبرهای بد است. خبر خوب، بیشتر در جبهه نظامی است. به نظر میرسد نیروهای عراقی، کرد و آمریکایی دستبالا نسبت به داعش داشته و در حال عقب راندن آنها هستند. عملیاتهای هوایی آمریکا ضربان سنگینی بر این گروه وارد کرده است: نیروهای داعش را کشته، تجهیزاتشان را نابود کرده، در نحوه فرماندهی این گروه اختلال ایجاد کرده و مانع پیشروی این گروه شده است. در نتیجه، خلافت خودخوانده اسلامی بیشتر و بیشتر در لاک دفاعی فرو رفته است. این گروه از تابستان به بعد پیشرفت چشمگیری نداشته است. در ماه گذشته، این گروه در غرب استان انبار یک عملیات تهاجمی انجام داد، اما پیشرفت اندکی داشت. مقامهای آمریکایی در عراق به من میگویند مطمئن هستند که یک ارتش بازسازی شده و جان گرفته عراقی قادر خواهد بود طی ۴ تا ۸ ماه آینده عملیات بزرگی برای بازپس گرفتن عراق از دست داعش انجام دهد. نیروهای کرد و عراقی که بغداد و پیرامون آن را امن نگه داشتهاند؛ در شهرهای «باجی» و «سامره» پیشرفتهایی به دست آوردند و جادهای را که به واسطه آن داعش از پادگان خود در موصل (از طریق پایگاههایش در سوریه) حمایت میکرد، قطع کردهاند. ظاهرا داعش فقط بر موصل مسلط است. طی ۶ تا ۱۸ ماه آینده داعش کاملا از عراق بیرون رانده خواهد شد.
به نظر میرسد این خبر خوبی باشد؛ یک تغییر و تبدیل شگفتانگیز از ۶ ماه پیش به اینسو یعنی از زمانی که داعش همچون یک نیروی عظیم تخریبگر شمال عراق را در نوردید. مشکل اما اینجا است که پیشرفت سیاسی همپای پیشرفت نظامی به پیش نرفته است. در واقع، آشتی میان اجتماعات شیعی- سنی هنوز کامل نشده است. یک پیروزی نظامی در چنین وضعیتی میتواند به «موفقیتفاجعه بار» تبدیل شود. اجتماعات شیعی- سنی همچنان دچار بیاعتمادی ناشی از جنگ داخلی ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ هستند که محرک آن رفتارهای نوری المالکی در فاصله سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ بود. نیروهای امنیتی دولتی- هم ارتش و هم پلیس- به میزان زیادی شیعی هستند. کاری که حیدر العبادی انجام داد کاری شجاعانه بود: وی بسیاری از افسران با صلاحیت و کارآمد از میان اهل سنت و شیعیان را جانشین آنهایی کرد که حلقه اتصال آنها با دولت نه کارآمدی سیاسی یا فرماندهی با کفایت نظامی، بلکه پارتی بازی و وفاداریهایی بود که به این وسیله در رأس هرم فرماندهی نظامی و سیاسی قرار گرفته بودند.
مهمتر از همه، این است که بخشی از پیروزیهای اخیر عراق از سوی شبهنظامیان شیعی کسب شد. همین شبهنظامیان هستند که عملیاتهای نظامی عراق را رهبری کرده و ستون فقرات دفاعی آنها را تشکیل میدهند. در این شرایط، عملیات تهاجمی به قلب مراکز سنی نشین - الانبار، نینوا و صلاحالدین- دشوار خواهد بود. تا زمانی که تقسیم قدرت صورت نگیرد، اهل سنت، شیعیان را نه بهعنوان نیرویی «آزادیبخش/ ناجی» بلکه بهعنوان «ارتش غالب شیعی» مینگرد.
اگر چنین تصوری حاکم باشد، اهل سنت با نیروهای شیعی همکاری نخواهد کرد و پیروزی نظامی، اختلافات فرسایشی در عراق را پایان نخواهد داد. متاسفانه، چشمانداز اندکی وجود دارد که عراقیها برای واژگون کردن خطر «موفقیت فاجعه بار» به توافق و مصالحهای برسند. عبادی در مواقع دشوار، مرد خوبی است. او اهمیت توافق سیاسی را درک میکند، اما توانایی برای رسیدن به این هدف بسیار محدود است. برخی به دنبال این هستند که هر کاری را که عبادی انجام میدهد، با مانع مواجه ساخته و او را تضعیف کرده و جای وی را بگیرند. عبادی محدودیتهایی هم در برابر برخی همسایگانش دارد. رهبری اهل سنت هم در نتیجه رویکردهای مالکی، متفرق و پراکنده هستند. با این حال، دولت هم کار چندانی برای کمک به اتحاد آنها انجام نمیدهد. با وجودی که بغداد ادعاهایی برخلاف این دارد، اما کمکرسانی اندکی به قبایل سنی صورت میگیرد. اما آمریکا هنوز در عراق دارای اعتبار است؛ چرا که در سال ۲۰۰۸ هم در برابر ضربات مقاومت کردیم و عراق را به لحاظ نظامی آرام و مسیر را برای ثبات سیاسی هموار کردیم (البته بعد با اشتباه فاجعهبارمان باعث شدیم عراق به جنگ داخلی در غلتد). کاخ سفید باید یک نماینده سطح بالا برای برخورد با این چالش تعیین کند، مانند سفیر ایالاتمتحده در عراق
«استوارت.ای. جونز»، یا دیپلمات دیگری که تجربه حضور در عراق را داشته باشد مانند «برت.اچ. مک گورک» که اکنون نماینده ما در ائتلاف جهانی علیه داعش است. این نماینده باید بهعنوان میانجی خدمت کند، اهل سنت و شیعیان را برای رسیدن به یک توافق قدرت کنار هم بنشاند. با این حال، به دلیل تفرق رهبری اهل سنت، نمایندگان آمریکا احتمالا بهعنوان جایگزین آنها در مذاکرات عمل خواهند کرد. این همان کاری است که رایان کراکر در سال ۲۰۰۷ - ۲۰۰۸ در بغداد انجام داد. در نهایت، نمایندگان آمریکا احتمالا به اهرمهای مضاعفی برای تضمین این معامله نیاز خواهند داشت. اگر واشنگتن مشتاق باشد تا آموزش نظامی مضاعف، کمکهای سخت افزار و نیروهای حمایتی در کنار کمکهای دیپلماتیک، تکنیکی، مالی و اقتصادی هدفمند ارائه دهد، میتواند اهل سنت و شیعیان عراقی را تشویق کند تا خواستههای کمتری از یکدیگر داشته باشند. میل اوباما برای تعهد دوباره به عراق نتایج مهمی داشته است اما پیروزیهای نظامی که به دست آمده نتیجه معکوسی خواهد داشت مگر اینکه پیشرفت نظامی با پیشرفت سیاسی همراه شود. انجام این کار دشوار خواهد بود، اما غیرممکن نیست. اگر بخواهیم دستاوردهای جنگی علیه داعش را به دستاورد سیاسی پایدار تبدیل کنیم انجام این کار لازم است.
ارسال نظر