ورود آمریکا به دوره  رونق

حمیدرضا آریان‌پور: به قول رابرت ساموئلسون، نویسنده اقتصادی، «پشت هر رقم خوبی، داستان خوبی نهفته است». تردیدی نیست که داستان رشد ۵ درصدی بزرگ‌ترین اقتصاد جهان هم خواندنی است. رشد تولید ناخالص ملی ایالات‌متحده در سه ماه سوم سال ۲۰۱۴ به ۵ درصد رسیده است، نه فقط بسیار بهتر از پیش‌بینی‌ها، بلکه سریع‌ترین روند برای مدت زمان مشابه در ۱۱ سال اخیر. این واپسین آمار مهم سال ۲۰۱۴ را در کنار دیگر داده‌های خوب از اقتصاد آمریکا که در ماه‌های گذشته منتشر شده باید دید؛ مثلا آخرین آمار اشتغال‌زایی که بهترین وضعیت بازار اشتغال آمریکا را در ۳ دهه گذشته تثبیت کرد. اینها نه فقط به آن معنا است که آمریکا بحران مالی را پشت‌سر گذاشته و از احیا به رونق رسیده، بلکه به این معنا نیز هست که در روزهایی که تمام اقتصادهای مهم جهان گرفتار رکود یا در آستانه ورود به آن هستند، ایالات‌متحده با رقم زدن رشدهای پیش‌بحرانی تنها امید اقتصاد جهان در سال ۲۰۱۵ است؛ تنها بازیگر دیگر می‌تواند چین باشد که آن هم حدود دو سال است پیوسته با کاهش رشد روبه‌رو است.

بهتر از برآوردها

رشد ۵ درصدی سه ماه سوم سال جاری میلادی در حالی اعلام شد که کارشناسان اقتصادی انتظار رشد ۳/۴ درصدی را داشتند. نکته‌ای که باید به آن توجه داشت حجم اقتصاد ایالات‌متحده است که رشد ۵ درصدی آن برابر با جابه‌جایی مبالغی نجومی است. تولید ناخالص ملی در واقع ارزش تمام اجناس و خدمات تولید شده توسط آمریکا است که رقم نهایی رشد آن روز سه‌شنبه توسط وزارت تجارت این کشور ۵ درصد اعلام شده است. ارقام اولیه و ثانویه تخمینی، ۵/۳ و ۹/۳ درصد بودند. عجیب نیست که شاخص دلار که ارز ایالات‌متحده را با ۶ ارز عمده جهان مقایسه می‌کند، پس از اعلام این خبر همراه با شاخص‌های سهام آمریکا رو به رشد گذاشت، گرچه باید توجه داشت که تقویت شدید دلار خود می‌تواند روند رشد در سال ۲۰۱۵ را کند کند. آمریکا سال ۲۰۱۴ را با احیای اقتصادی آغاز کرد و حالا سال را با به ثبت رساندن آمار فوق‌العاده به پایان می‌برد. یکی از مهم‌ترین اثرات احیای پیوسته کشوری که خود آغازگر بحران جهانی سال ۲۰۰۸ بود، افزایش اعتماد مصرف‌کننده است که باعث تقویت شاخص‌هایی می‌شود که خود از آنها نفع برده است. مهم‌ترین دلایل ثبت رشد ۵ درصدی برای سومین فصل سال افزایش هزینه مصرف‌کننده و سرمایه‌گذاری در کسب و کارها عنوان می‌شود. رشد هزینه مصرف‌کننده از برآورد ۲/۲ به ۲/۳ درصد رسیده، اتفاقی که تحت تاثیر خرید کالاهای بادوام بوده است. هزینه کردن در سرمایه ثابت کسب و کارها هم از ۱/۵ به ۷/۷ درصد رسیده است. هزینه در ساخت‌هایی مانند ساختمان از ۱/۱ به ۸/۴ درصد و هزینه در ماشین‌آلات از ۷/۱۰ به ۱۱ درصد رسیده است. البته هنوز آمار بد مانند کاهش سفارش‌های کالاهای بادوام جلب توجه می‌کند. نرخ تورم هم هنوز ۲/۱ درصد است که با نرخ هدف ۲ درصدی فاصله معناداری دارد. با این همه رضایت مقام‌های مالی و اقتصادی آمریکا از روند احیا واضح است. این رضایت نخست در پایان دادن به سیاست‌های «تسهیل کمی» رخ نمود و حالا با جدی‌تر شدن بحث افزایش نرخ‌های بهره پس از چند سال به چشم می‌آید. کمیته بازار آزاد فدرال رزرو هنوز تصمیم قطعی در مورد زمان افزایش نرخ بهره نگرفته، اما این افزایش به احتمال زیاد در نیمه نخست سال ۲۰۱۵ میلادی اتفاق خواهد افتاد. انقباضی شدن سیاست‌های انبساطی برابر با گذار کامل آمریکا از بحران خواهد بود.

البته هنوز ابهام‌هایی در این باره وجود دارد. پل کروگمن، برنده نوبل اقتصاد در سال ۲۰۰۸ سه‌شنبه در نوشته‌ای کوتاه در نیوریورک تایمز با «تاثیرگذار» خواندن گزارش اخیر متذکر شد: «گزارش تولید ناخالص ملی لزوما به این معنا نیست که اکنون زمان انقباضی شدن سیاست‌ها است، همه چیز بستگی به این دارد که ما چه زمانی به نرخ‌های هدف بیکاری و تورم خواهیم رسید، نه به اینکه با چه سرعتی رشد می‌کنیم. به یاد داشته باشید که اقتصاد ایالات‌متحده در سال ۱۹۳۴، ۱۰ درصد رشد کرد به آن معنا نبود که رکود تمام شده است. با پایین ماندن نرخ تورم، گزارش روز

سه شنبه در بهترین حالت می‌تواند باعث زودتر از حد انتظار انقباضی شدن سیاست‌ها شود.»

محمد العریان، رئیس «شورای توسعه باراک اوباما» نیز سه‌شنبه در نوشته‌ای در بلومبرگ گزارش وزارت تجارت آمریکا را به ۴ دلیل مهم توصیف کرد: «اول اینکه جهش رشد تولید ناخالص نشانه پایان احیای کمرنگ است. رشد ۶/۴ درصدی تولید در سه ماه دوم به همراه آمار تاثیرگذار اشتغال‌زایی ماه نوامبر(۳۲۱ هزار شغل که رقم شگفت‌انگیز دیگری است) و در نهایت رشد تولید در سه ماه سوم نشان می‌دهد که احیایی قوی در جریان است؛ البته آمار بدی مانند میزان سفارش‌های کالاهای بادوام هم نشان‌دهنده این است که هنوز راه زیادی برای رفتن مانده است. دوم اینکه رقم رشد اخیر احتمال افزایش نرخ‌های بهره در میانه‌های سال ۲۰۱۵ را افزایش می‌دهد. با پایان سیاست‌های تسهیل کمی در ماه اکتبر، فدرال رزرو اکنون به نحوه و زمان افزایش نرخ‌های بهره می‌اندیشد. سوم اینکه رقم تولید ناخالص، واگرایی سیاست‌ها و رشد در جهان را برجسته می‌کند. قدرت اقتصاد آمریکا در تضاد کامل با آن چیزی است که در منطقه یورو و ژاپن در حال رخ دادن است. چهارم اینکه حالا خطراتی که رشد اقتصاد ایالات‌متحده در آینده را تهدید می‌کند آن خطراتی است که اقتصاددانان به آن خارجی و برون زاد می‌گویند. خطر اول مربوط به رشد ضعیف بقیه جهان است و خطر دوم مربوط به احتمال اتفاقات غیرمنتظره در بازار.»

از «برنانکه» تا «یلن»

احیای قوی اقتصاد آمریکا که در رسیدن نرخ بیکاری به زیر ۶ درصد هم نمود داشته با سیاست‌های بانک مرکزی این کشور ممکن شده که بسیار مستقل از دولت حمایت می‌کند، اما شکی نیست که بخشی از اعتبار این وضعیت به پای دولت باراک اوباما نوشته خواهد شد. اوباما با ابقای بن برنانکه، رئیس پیشین فدرال رزرو و بعد با تلاش برای به ریاست رساندن معاون او، رئیس فعلی بانک مرکزی آمریکا، توانست سیاست‌هایی را اجرایی کند که مخالفان پرشماری داشت. این برنانکه بود که با بازنگری کلی در سیاست‌های فدرال رزرو توانست بزرگ‌ترین اقتصاد جهان و آغازگر بحرانی کم‌سابقه از دهه ۱۹۳۰ میلادی را نجات دهد. جنت یلن نیز سیاست‌های او را دنبال کرد تا در یک سالی که ریاست مهم‌ترین نهاد مالی جهان را در اختیار داشته، کارنامه خوبی از خود بر جا گذاشته باشد. نکته مهم دوره ریاست یلن، تثبیت سیاست‌هایی است که برخی انتظار تغییر آنها را داشته اند. بانک مرکزی آمریکا تحت ریاست یلن به خوبی سیاست‌های انبساطی را ادامه داده و به‌رغم تصمیم به پایان تزریق محرک‌های پولی به اقتصاد، در بالا بردن نرخ‌های بهره شتاب نکرده است. سیاست‌گذاری با طمانینه او مورد ستایش بسیاری از اقتصاددانان قرار گرفته است. اینکه اوباما برای ریاست یلن با برخی جمهوری‌خواهان کنگره و سنا جنگید و حالا گذار کامل اقتصاد آمریکا از بحران می‌تواند به نفع دموکرات‌ها تمام شود.

جمهوری‌خواهان در انتخابات میان‌دوره‌ای سال ۲۰۱۰ به اقتصاد باختند، اما انتخابات میان دوره‌ای ۲۰۱۴ را با تمرکز بر سیاست خارجی بردند. حالا اقتصاد خوب آمریکا می‌تواند برگ برنده دموکرات‌ها در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۱۶ شود. چنان که کروگمن می‌نویسد: «به خاطر داشته باشید که ما بنا بود بدترین احیای ممکن را داشته باشیم، چراکه برخی می‌گفتند اوباما یک سوسیالیست کنزین است که فعالان اقتصادی را می‌ترساند. در واقع، احیای اوباما از آنچه ترقی جرج بوشی خوانده می‌شد بهتر بوده است. آنچه شگفت آور است این که سرمایه‌گذاری در بخش غیرمسکونی به‌ویژه در بخش کسب و کار چقدر قوی است.»