حیات وحش داعش

توماس فریدمن‌/‌تحلیلگر نیویورک‌تایمز مترجم: شادی آذری یک مقام عراقی به تازگی این داستان را برایم تعریف کرد: وقتی داعش درِ تابستان موصل را گرفت، ‌داعشی‌ها که بسیاری از آنان خارجی بودند، خانه به خانه می‌رفتند. آنها درِ خانه مسیحیان علامت می‌زدند و روی آن می‌نوشتند «نصرانی»؛ یک عبارت قدیمی عربی به جای واژه «مسیحی». اما آنها در خانه شیعیان می‌نوشتند «رافضه» به معنای «افرادی که منکر»‌ خط حکومت و خلیفه‌گری آنها به عنوان رهبری جامعه اسلامی هستند. این مقام عراقی می‌گوید اما جالب این بود که کلمه «رافضه» برای توصیف شیعیان در عراق واژه‌ای ناشناخته بود. این واژه‌ای بود که توسط بنیادگرایان وهابی در عربستان سعودی مورد استفاده قرار می‌گرفت. او به من گفت: «ما این کلمه را نمی‌شناختیم. این کلمه عراقی نیست.»

من تحت تاثیر این داستان قرار گرفتم چون نشان‌دهنده عمق عملیاتی بود که یک «گونه مهاجم» در جهان گیاهان و حیوانات از خود بروز می‌داد. این نحوه عملکرد، بومی اکوسیستم عراق یا سوریه نیست. هرگز در حیات آنها چنین چیزی رشد نکرده است.

به‌نظرم گاهی مفید خواهد بود اگر جریان‌های ژئوپلیتیک و جهانی‌سازی را با حیات وحش مقایسه کنیم و این یکی از همان موارد است. در وب‌سایت کشاورزی ایالات متحده چنین آمده است: «گونه‌های مهاجم گیاهی در جایی رشد می‌کنند که تداوم یک اکوسیستم طبیعی خدشه دار می‌شود و این در مناطقی بروز می‌کند که بافت گیاهی آسیب دیده است مانند مناطقی که زیر ساخت و ساز قرار می‌گیرند یا جاده‌سازی در آنها صورت می‌گیرد... در برخی از موقعیت‌ها این‌ گونه‌های غیربومی موجب اختلال‌های اکولوژیک جدی می‌شوند. در بدترین حالت‌ها، گیاهان مهاجم زندگی گیاهی را نابود می‌کنند. این فشاری شدید را بر گیاهان و حیوانات بومی وارد می‌سازد و گونه‌های مورد تهدید تسلیم این وضع می‌شوند. در نهایت گیاهان مهاجم محل سکونت خود را تغییر می‌دهند و بدین ترتیب از تنوع گونه‌های زیستی می‌کاهند.» به‌نظر من هیچ چیزی نمی‌تواند بهتر از این داعش را توصیف کند. داعش یک ائتلاف است. بخشی از آن شامل افرادی از سرتاسر جهان است: چچنی‌ها، بریتانیایی‌ها، فرانسوی‌ها، استرالیایی‌ها و به‌ویژه عرب‌های سعودی. آنها به‌رغم تعداد نسبتا کمشان، تاکنون بسیار سریع گسترش یافته‌اند. چون جوامع آزاردیده عراقی و سوری برای این پیکارجویان خارجی امکان آن را فراهم آوردند که ائتلاف‌هایی را با اقوام بومی و سکولار عراق و سوریه و مقامات سابق بعث که کمتر مذهبی بودند، ایجاد کنند. امروز داعش، شامل خارجی‌ها و بومی‌ها، بر همه اقوام بومی عراق و سوریه فشار وارد آورده‌اند و هدف آنها از بین بردن تنوع در این جوامع چندفرهنگی است تا آنها به سمت بنیادگرایی تک‌فرهنگی پیکارجویانه سوق داده شوند. پیدا کردن روش گسترش داعش آسان است. کافی است درباره زندگی یک مرد ۵۰ ساله عراقی در موصل فکر کنید. ابتدا تحت تاثیر جنگ ایران و عراق که در سال ۱۹۸۸ میلادی پایان یافت، جوانی خود را از دست داد. سپس مجبور شد در جنگ خلیج فارس پس از حمله صدام حسین به کویت شرکت کند. بعد از آن یک دهه تحریم‌های سازمان ملل را تحمل کرد که قشر متوسط جامعه عراق را تحت فشار شدید قرار داد. سپس با کابوس حمله آمریکایی‌ها مواجه شد. این اکوسیستم سیاسی آسیب دیده‌ای است که در آن داعش توانست رشد و نمو کند.

با گونه‌های مهاجم چگونه باید برخورد شود؟

وب‌سایت ملی کشاورزی آمریکا می‌گوید: «با دقت از مواد آفت‌کش سیستمیک استفاده کنید (حملات هوایی اوباما) و در عین حال دائما به تقویت گونه‌های گیاهی سالم و بومی بپردازید (تلاش اوباما برای تشکیل یک دولت وفاق ملی شامل شیعیان، سنی‌ها و کردها در کنار هم).» در کل باید گفت گر چه طی سال‌ها در عراق و افغانستان ما از مواد دفع آفات (اسلحه و آموزش نظامی) بیش از حد استفاده کردیم، اما باید از دولت عراق که ثروتمند است بخواهیم تا ۲۴ ساعت در روز برق، اشتغال، مدارس بهتر، امنیت فردی بیشتر برای هر عراقی تامین کنند و این حس در مردم عراق ایجاد شود که گذشته از اینکه اهل چه قوم و فرقه‌ای هستند، دولت علیه آنان نخواهد بود و رای آنان مهم خواهد بود. این روشی است که با آن می‌توان یک اکوسیستم را در برابر گونه‌های مهاجم تقویت کرد.

یک مقام ارشد موسسه کارنگی که مامور سابق نیروهای آمریکایی در افغانستان بود، می‌گوید: «سوء حکومت‌داری موجب شد عراقی‌ها به ارتباط با داعش فکر کنند با این ذهنیت که آنها نسبت به دولت شیعه‌ خود کمتر تعیین‌کننده هستند.» هدف داعش اکنون این است که آمریکا را هدایت کند تا شهرهای سنی‌ها را بمباران کند و سنی‌هایی که عضو داعش نیستند را از آمریکا اخراج کند و به داعش نزدیک‌تر سازد. چون داعش می‌داند بدون حمایت آنها قادر به ادامه حیات خود نخواهد بود. ما همیشه بیش از حد بر آموزش‌های نظامی و نیروهای نظامی تکیه می‌کنیم و به خواسته‌های عرب‌ها و افغان‌ها چندان توجه نمی‌کنیم. در حالی که بدون این خواسته‌ها راهی برای تقویت شهروندان حقیقی و عزم آنها برای مبارزه وجود نخواهد داشت و بدون عزم و اراده، آموزش‌ها هیچ ارزشی نخواهند داشت.