یک دموکرات  چگونه به سیاست خارجی نگاه می‌کند؟

جان اف کندی در پی انتقادهای صورت گرفته به سیاست خارجی باراک اوباما از طرف احزاب رقیب، سایت «فارن افرز»، دست به انتشار یکی از مقالات جان اف کندی زده است که در پی ترسیم نقشه راهی در سیاست خارجی برای دموکرات‌ها است. این مقاله در اوج دوران جنگ سرد نوشته شده است که کشورهایی با دولت‌هایی تازه به روی کار می‌‌آیند که بی‌توجه به غرب و شرق هستند. در زیر این نوشته جان‌اف‌کندی را می‌خوانید: ما پیش از اینکه نقشه سیاست خارجی خود را ترسیم کنیم باید تفاوت‌ها و تغییراتی را که در دنیا در شرف وقوع است، لحاظ کنیم. چون که در این تغییرات ما تفاوت‌های اساسی با گذشته مشاهده خواهیم کرد. این مسائل احتمالا با مواردی که در چند دهه گذشته، در مورد آنها مطالعه کردیم، متفاوت است. در سایه این تغییرات سایه‌هایی تازه ترسیم شده است. در این بین پروژه‌هایی تازه، خطوط و ابعاد تازه‌ای به وجود آمده است.

رویدادهای اخیر بین‌المللی در تصویر سریعی که رخ داده هنوز درک نشده است. این موضوع به رهبری ما، ملت ما و این سیاست خارجی ماشین‌وار ایالات متحده باز می‌گردد. از نظر اپوزیسیون موجود، دموکرات‌ها دو ضعف عمده دارند که ما را ضعیف جلوه می‌دهد: نخست، شکست در درک ملی‌گرایانی که در حال تغییر جغرافیای سیاسی هستند.

این مورد به‌ویژه در آفریقای شمالی، اروپای جنوبی، اروپای شرقی و خاورمیانه به نوعی در حال رخ دادن است. دوم، عدم تصمیم قطعی و نبود عقیده راسخ در رهبری ایالات متحده که مدام در برابر کنگره عقب‌نشینی می‌کند. در حالی که به جای ارائه راه حل، شعار می‌دهد و این مورد اخیر هم از غرور ما نشأت می‌گیرد.

حوادث بین‌المللی امروزه کشش اصلی مباحث است. یک تحقیق در مورد هویت سیاسی دولت‌های تازه و اتحاد‌های تازه‌ای که در گوشه گوشه دنیا حال شکل‌گیری است، لازم است. اروپا خود را به سمت یک بازار مشترک سوق می‌دهد تا ائتلاف بزرگی برای رویکردهای سیاسی خود فراهم کند. آفریقا به‌وسیله کشورهای مستعمره سابق که در حال جدا شدن از کشورهایی هستند که روزی قیومیت آنها را به‌عهده داشتند، در پی تاسیس دولت‌هایی تازه هستند.

دنیای امروز چه به سمت شرق (اتحاد جماهیر شوروی) باشد و چه به سمت غرب، در حال جدا شدن از این دو هستند. بسیاری از آمریکایی‌ها این گرایش‌ها را با دیده برابرطلبی می‌نگرند و این موضوع را همچون روز انقلاب یا روز استقلال ایالات متحده می‌بینند. آنها این تغییرات را همچون کار روی قانون اساسی ما برای دولت فدرال می‌بینند. البته، در حقیقت ما به طرز خطرناکی این جنبش‌ها را بد تعبیر می‌کنیم چون که ما آنها را در چارچوب منشور خودمان ارزیابی می‌کنیم. ما این نهضت‌ها و جنبش‌ها را در تراز تجارب تاریخی خودمان می‌سنجیم. البته آسان است با سیگنال‌های غلط که به صورت موازی وجود دارد اشتباه ملی را نجات ملی قلمداد

کنیم.