اکونومیست: خوابگردها بیدار شوند

سرمقاله این هفته اکونومیست به بحران یورو اختصاص یافت سرمقاله این هفته اکونومیست به بحران یورو اختصاص یافت خوابگردها شادی آذری شاید به این خبر توجه نشده باشد اما در هفته گذشته اجلاس اتحادیه اروپا برگزار شد. نخست‌وزیرها، رییس‌جمهوری‌ها و صدراعظم‌های اروپایی ضمن صرف نهار نیمی از روز چهارشنبه را برای بررسی موضوعات مربوط به انرژی و مالیات گذراندند. از دیگر جلسات پر از تنش سال گذشته که در آنها از فروپاشی قریب‌الوقوع یورو سخن به میان می‌آمد، خبری نیست. امروز رهبران اروپا به این نکته اشاره می‌کنند که در بخش اعظم حوزه یورو اصلاحات در جریان است و برخی کشورهای جنوب اروپا در حال بازیابی قوای رقابت‌پذیری خود هستند. بازار اوراق قرضه دولتی آنها دوباره به جایگاهی که به آن تعلق دارد، بازگشته است و طی یک سال گذشته قیمت سهام تا یک چهارم افزایش یافته است. البته هیچکس نمی‌تواند وانمود کند که زندگی آسان است، اروپایی‌ها این موضوع را درک می‌کنند که سختکوشی و فداکاری لازم است. اما زمان مواجهه با بدترین بخش بحران که در گذشته نمایان نشده بود، اکنون فرا رسیده است. آیا می‌توان به پایان این داستان اطمینان داشت؟ آن دسته از افرادی که از حماسه یورو خسته شده‌اند دوست دارند فکر کنند که این داستان پایان خوشی دارد. بدبختانه این ایده که بحران یورو، مشکل دیروز است، توهمی است خطرناک. در واقعیت، رهبران اروپایی در سرزمین بایر اقتصادی به خوابگردی مشغولند. اقتصاد حوزه یورو به تازگی به ششمین فصل متوالی کاهش تولید ناخالص داخلی خود وارد شده است. بحران به اقتصادهای مرکزی منطقه از جمله فنلاند و هلند نیز رسیده است و هر دوی این اقتصادها در فصل نخست کوچک شدند. خرده فروشی رو به کاهش است. بیکاری که به بیش از ۱۲ درصد رسیده است، در حد بالاترین رکورد قرار دارد و در اسپانیا از هر چهار نفر بیش از یک نفر بیکار وجود دارد. به رغم کاهش شدید هزینه‌ها، کسری بودجه دولت‌ها در سطح بالایی قرار دارد. مجموع بدهی‌های دولت، خانوارها و شرکت‌ها هنوز بیش از حد زیاد است. بانک‌ها از سرمایه کافی برخوردار نیستند و رهبران جهان بابت ضررهایشان که هنوز ابعاد آن مشخص نیست، نگرانند. اگر چه نرخ رسمی بهره پایین است، شرکت‌های جنوب اروپا از فروپاشی شدید اعتبارات در رنجند. همه این‌ها امروز باعث بروز دشواری‌های اقتصادی شده است و چشم‌انداز رشد اقتصادی فردا را تیره و تار می‌کند. شاید حوزه یورو دچار فروپاشی نشود اما خونسردی و آرامشی را که بر بروکسل حکمفرماست نمی‌توان چندان به عنوان دوره نقاهت پس از ناخوشی تلقی کرد. برای همه بهتر است که رهبران اروپا خود را از خواب‌زدگی برهانند. آنها باید بدانند که اگر فعالیتی از خود نشان ندهند، حوزه یورو با رکود یا فروپاشی مواجه خواهد شد و شاید هر دو را تجربه کند. پس از سال‌ها بحران، فهرست کارهایی که باید انجام شود مشخص است. وظیفه فوری این است که اتحاد بیش از پیش بین بانک‌ها و دولت‌ها تقویت شود تا آنها را مورد حمایت قرار دهد. این هدف اتحادیه بانکی بود که سال گذشته مورد توافق قرار گرفت. اما با کاهش فشارها، این اتحادیه بانکی در بحث‌های فنی و پایه‌ای مربوط به میزان بدهی‌بانک‌ها غوطه‌ور شد. این وقفه به شدت مخرب است. بانک‌های اروپایی به هر قیمتی نیازمند تامین بودجه‌اند. آمریکا موفق شد پیش از اروپا احیا شود. این نه فقط به دلیل برنامه‌های ریاضتی کمترش بود بلکه بخاطر آن بود که به سرعت به بانک‌هایش نظم بخشید تا بتوانند دوباره اقدام به وام‌دهی کنند. علاوه بر این، حوزه یورو نیازمند اصلاحاتی است که به رشد اقتصادی رونق دهد. اتحادیه اروپا می‌بایست به جای کشیدن خط قرمزها، در راستای موافقتنامه تجارت آزاد با ایالات متحده، بزرگ‌ترین شریک تجاری‌اش، گام‌ بردارد. اتحادیه اروپا همچنین باید از طریق کند کردن روند کاهش بودجه و استفاده از نقدینگی اقتصادهای مرکزی برای افزایش اشتغال جوانان و سرمایه‌گذاری در شرکت‌های کوچک و متوسط، برنامه‌های ریاضت اقتصادی را کاهش دهد. واضح است که دلیل بی‌تحرکی امروز، کمبود کارهایی که می‌توان انجام داد نیست بلکه دلیل آن کمبود عزم لازم برای انجام آنها است. این وقفه تا حدودی به علت انتخاباتی است که قرار است در ماه سپتامبر در آلمان برگزار شود. آلمانی که در تقریبا همه سیاست‌های اروپا گام نخست را بر می‌دارد. البته دلیل عمیق‌تری هم برای این وقفه در اقدامات وجود دارد. در سرتاسر اروپا رای‌دهندگان نسبت به سیاستمداران خود و سیاستمداران کل اتحادیه اروپا بی‌علاقه شده‌اند. در فرانسه محبوبیت فرانسوا اولاند به ۲۴ درصد رسیده است که پایین‌ترین رکورد محسوب می‌شود. ایتالیا که در رکود فرو رفته است، هنوز نتوانسته است یه یک الگوی منسجم سیاسی برای تغییر دست یابد. در چنین شرایطی اما رای‌دهندگان اروپایی هنوز می‌خواهند از پول واحد اروپا استفاده کنند: ۷۰ درصد از رای‌دهندگان در یونان، ایرلند، پرتغال، اسپانیا و هلند از یورو حمایت می‌کنند و بارها خواستار ماندن در حوزه یورو شده‌اند. اما اگر رهبران اروپایی شکست بخورند چه خواهد شد؟ اروپا نیز به مانند ژاپن سال‌های پیش رو را در سایه خواهد ماند. هزینه‌های آن چون بیدار شدن از خواب و پژمردن و هدر رفتن زندگی‌ها خواهد بود. البته حوزه یورو بر خلاف ژاپن از یکپارچگی برخوردار نیست. به دلیل آنکه رکود، دموکراسی حوزه یورو را تکه تکه می‌کند، این حوزه با خطر طرد شدن توسط مردم روبه‌رو است. اگر خوابگردها نگران پول واحد و مردم خود هستند، لازم است که دیگر از خواب بیدار شوند.

اکونومیست: خوابگردها بیدار شوند