اصلاحات در صندوق بینالمللی پول؛ ریسک یا ضرورت؟
وقتی نوبت به تصمیمگیری در مورد وام به کشورهای در حال توسعه و نیز ثبات اقتصاد جهان میرسد، کدام یک از این کشورها نفوذ و تاثیر بیشتری در سیاستهای صندوق بینالمللی پول دارند، هند یا بلژیک؟ رودریگو راتو رییس صندوق بینالمللی پول
با اینکه اقتصاد هند دو برابر بزرگتر از اقتصاد بلژیک است و نیز جمعیت یکمیلیاردی هند قابل مقایسه با ۱۰میلیون نفر جمعیت بلژیک نیست، کشورهای اروپایی نفوذ و تاثیر بیشتری در صندوق بینالمللی پول دارند و به همین دلیل است که بسیاری فکر میکنند وقت اصلاحات در صندوق بینالمللی پول فرا رسیده است.
کسری دموکراتیک
روسای بانکهای مرکزی مهم و نیز وزیران اقتصاد و دارایی جهان که جمعا به ۲هزار نفر میرسند، ماه آینده در سنگاپور گرد هم میآیند تا در این باره که چگونه وامهای صندوق بینالمللی را به کشورهای در حال توسعه و آسیا نزدیک کنند، گفتوگو کنند. اما باز وقتی نوبت به رای دادن میرسد کرهجنوبی، چین، هندوستان و ژاپن فقط ۱۲درصد آرا، آمریکا ۱۷درصد و اروپا بیش از یکسوم آرا را در اختیار دارند. رودریگو راتو، رییس صندوق بینالمللی پول مخصوصا میخواهد درباره این کسری و نقش دموکراتیک بحث و گفتوگو کند زیرا به نظر وی اهمیت اقتصادی کشورهایی مانند کرهجنوبی و چین رو به رشد است.
اما اروپاییها چندان تمایلی به این تغییرات نشان نمیدهند، تحلیلگران و صاحبنظران میگویند، اروپاییها علاقهمند به حفظ وضع موجود در صندوق بینالمللی پول هستند، اما به هر حال این استراتژی خوبی نیست، بلکه این وضعیت نشان دهنده فقدان یک استراتژی مناسب است.
تغییرات همه جانبه
وقتی رودریگو راتو در سال ۲۰۰۴ به ریاست صندوق بینالمللی پول انتخاب شد، تمایل خود را به انجام اصلاحات در نحوه اداره سازمان صندوق بینالمللی پول ابراز کرد. به هر حال کشورهایی مانند سنگاپور امیدوارهستند تا سهم آرای اقتصادی نوظهور در صندوق بینالمللی پول افزایش یابد. آخرین کشوری که سهم آرای آن افزایش پیدا کرد، چین بود که پنج سال قبل موفق به این کار شد. حالا مساله مهم این است که آیا صندوق با اصلاحات اساسی و بنیادین در سازمان خود و نیز در انداختن سیستم جدید رایگیری موافقت خواهد کرد یا خیر. در هر جایی از جهان یک چشم ناظر و منتقد عملکرد و نقش صندوق بینالمللی را مینگرد و اینکه آیا این سازمان با توجه به تغییراتی که در اقتصاد جهان رخ داده است، حاضر است خود را با تغییرات هماهنگ کند یا خیر. اقتصاد جهان در دهه اخیر تغییرات بسیار زیادی کرده است که یکی از مهمترین نتایج آن تغییرات کاهش تقاضا برای وام از صندوق بینالمللی است. بهرغم افزایش قیمت نفت و نرخ بهره در ایالات متحده، مصرفکنندگان این کشور هنوز خوب خرج میکنند که این خود به رشد اقتصادی در آسیا که مقصد کالاهای تولیدی آن آمریکا است، کمک میکند. رشد اقتصادی در اروپا و ژاپن هم در وضع خوبی است.دومین پیامد تغییرات اخیر در جهان این است که کشورهای آسیایی ذخایر ارزی خود را تقویت کردهاند تا خود را در مقابل بحرانهای احتمالی آینده تجهیز کنند و این موضوع اتکای آنها را به صندوق بینالملل پول کمتر کرده است. صندوق بینالمللی پول با احیا و درآمدن از بحران ناآشنا نیست. این سازمان شوکهای نفتی دهه ۷۰، بحران دیون دهه ۸۰ و بحران بازارهای نو ظهور در دهه ۹۰ را تاب آورده است.
حال که اقتصاد جهان در وضعیت ثبات قرار دارد، صندوق بینالمللی پول تمایل دارد تا بر نقش نظارتی خود تاکید کند. یکی از مهمترین موضوعاتی که صندوق در هیات ناظر باید به آن بپردازد، مشکلات بیسابقه عدم توازن جهانی و چالشهایی که برخی از کشورها با آن مواجهند، است. عدم موازنه میان اقتصاد ایالات متحده و سایر کشورهای جهان یکی از مهمترین مشکلاتی است که صندوق در حال حاضر با آن مواجه است. مصرفکنندگان آمریکایی رکن اصلی اقتصاد جهان به شمار میروند. واردات ارزان آسیایی به آمریکا، مصرفکنندگان این کشور را ترغیب به خرید بیشتر کرده است. البته این برای رشد اقتصادی و اشتغال در کشورهای آسیایی که به صادرات متکی هستند، بسیار خوب است. اما در عین حال این حجم واردات به افزایش کسری بودجه آمریکا دامن زده است. در سال ۲۰۰۵ کسری بودجه آمریکا رکورد ۷۱۷میلیارد دلار (حدود ۶درصد اقتصاد آمریکا) از خود به جای گذاشت.
از طرف دیگر افت ارزش دلار میتواند تاثیر مخربی بر صادرات کشورهای آسیایی داشته باشد و هزینه صادرات آنها را به آمریکا افزایش دهد. به هر حال این از آن نوع سناریوهایی است که صندوق بینالمللی پول میخواهد از آنها اجتناب کند. در حال حاضر اختلافاتی هم میان چین و ایالات متحده درباره نحوه تعیین ارزش یوآن وجود دارد. البته این تنها مشکل نیست. صندوق بینالمللی پول بارها به اصلاحات ساختاری دست زده است اما اصلاحات در این برهه از زمان مانند یک قمار به نظر میرسد و ممکن است به از دست رفتن نفوذ آن منتهی شود. اما اگر صندوق بینالمللی پول در انجام اصلاحات موفق شود، مجددا موقعیت کانونی و مرکزی خود در مباحث اقتصادی به دست خواهد آورد و اگر شکست بخورد، یک شکست چشمگیر خواهد بود.
بی.بی.سی
ترجمه: امیر کوچک سرابندی
ارسال نظر