یادداشت
کاهش سلطه آمریکا بر اقتصاد جهانی
وقتی آمریکا عطسه میکند، سایر دنیا سرما میخورد! این مثل اقتصادی برای چندین دهه منعکس کننده اهمیت اقتصاد آمریکا در دنیا بوده است. در گذشته هرگاه رشد اقتصادی آمریکا کاهش مییافت، سایر اقتصادهای کلان دنیا با خطر رکود اقتصادی مواجه میشدند.
سیدعباس عاملی
وقتی آمریکا عطسه میکند، سایر دنیا سرما میخورد! این مثل اقتصادی برای چندین دهه منعکس کننده اهمیت اقتصاد آمریکا در دنیا بوده است. در گذشته هرگاه رشد اقتصادی آمریکا کاهش مییافت، سایر اقتصادهای کلان دنیا با خطر رکود اقتصادی مواجه میشدند. نگاه جهانی
کاهش سلطه آمریکا بر اقتصاد جهانی
سیدعباس عاملی
abbasameli@hotmail.com
وقتی آمریکا عطسه میکند، سایر دنیا سرما میخورد! این مثل اقتصادی برای چندین دهه منعکس کننده اهمیت اقتصاد آمریکا در دنیا بوده است. در گذشته هرگاه رشد اقتصادی آمریکا کاهش مییافت، سایر اقتصادهای بزرگ دنیا با خطر رکود اقتصادی مواجه میشدند.
مصرفکنندگان آمریکایی، در واقع مصرفکنندگان جهانی بودند ودرصد بالایی از صادرات بسیاری از کشورهای دنیا همواره در آمریکا مصرف میشده است. در حالی که مردم اروپا به طور میانگین حدود ۱۰درصد از درآمد خود را پسانداز میکردند، میانگین پس انداز مصرفکنندگان آمریکایی در حدود یکدرصد بوده است. به همین دلیل هرگاه اقتصاد آمریکا از اوج خود فاصله میگرفت و از قدرت خرید مصرفکنندگانش کاسته میشد، تبعات آن در بیشتر نقاط دنیا احساس میشد. چرا که مصرفکنندگان آمریکایی موتور اقتصاد جهانی بودهاند و تقاضای بالای این مصرفکنندگان، منبع درآمد بسیاری از تولیدکنندگان خرد و کلان در سراسر جهان بوده است. اکنون موازنه اقتصاد جهانی دستخوش تغییرات وسیعی شده و از حالت تک قطبی خارج شده است. مصرفکنندگان قاره آسیا با سرعت به عنوان یک رقیب جدی برای آمریکا در حال پدیدار شدن هستند و اهمیت اقتصادی قاره آسیا به ویژه در پنج سال گذشته روز به روز نمایانتر شده است. اگر معیار مقایسه را نرخ نسبی مبادله purchasing power parity قرار دهیم، از سال ۲۰۰۱ تاکنون سهم آسیا از تولید ناخالص داخلی جهان به بیش از ۵۰درصد افزایش یافته است. این در حالی است که سهم آمریکا از تولید ناخالص داخلی جهان در همین مدت زمانی تنها ۱۳درصد بوده است. از بزرگترین عوامل رشد اقتصادی آسیا در پنج سال گذشته بدون شک باید به چین و هند اشاره کرد که به ترتیب در سال ۲۰۰۶ شاهد رشد اقتصادی ۵/۱۰درصدی و ۵/۸درصدی بودند. شرکتهای بینالمللی کشورهای توسعه یافته در سالهال اخیر رفته رفته فعالیتهای خود را در آسیا، به ویژه در چین و هند افزایش دادهاند. برخی حتی دفاتر خدمات رسانی خود را به چین و هند منتقل کردهاند و بدین وسیله توانستهاند هزینههای خود را به طور قابل توجهی کاهش دهند. نازل بودن هزینه نیروی انسانی در قاره آسیا بدان معنا بوده است که صادرات این قاره با قیمتهای بسیار پایینی به بازار بینالمللی عرضه شدهاند. محصولات قاره آسیا به ویژه چین در دهه گذشته دنیای توسعه یافته را غافلگیر کرده است، به طوری که دولت آمریکا و برخی کشورهای اتحادیه اروپا که از مشوقان اصلی تجارت آزاد محسوب میشوند به استفاده از سیاستهای حمایتگرایانه روی آوردهاند.
پدیدار شدن آسیا به عنوان یک نیروی تعادلی در اقتصاد جهان چند مزیت به همراه داشته است. نخست نقش تولیدات این قاره در مهار تورم جهانی بوده است. محصولاتی که از قاره آسیا وارد کشورهای توسعه یافته میشوند، بخش وسیعی از کالاهای مصرفی خانوادهها را تشکیل میدهند. قیمت نازل این محصولات که روز به روز بر کیفیت آنان نیز افزوده میشود به مهار تورم در این کشورها کمک کرده است. به علاوه، تولیدکنندگان داخلی نیز مجبور به افزایش بهرهوری خود برای کاهش هزینههای تولید شدهاند تا بتوانند با قیمتهای نازل محصولات وارداتی رقابت کنند. در حقیقت پیدایش آسیا به عنوان یک ابرقدرت اقتصادی یکی از عواملی است که باعث شده کشورهای توسعه یافته در سالهای اخیر به همراه رشد اقتصادی مناسب از نرخ تورم پایین نیز بهرهمند شوند.
دوم، و مهمتر از نکته نخست، کاهش وابستگی اقتصاد جهانی به مصرفکنندگان آمریکایی است. تا چند سال پیش، کاهش مصرف خانوارهای آمریکایی به معنای رکود اقتصادی در دیگر مناطق جهان بود، چرا که بازار اصلی تولیدکنندگان سایر کشورها همواره آمریکا بوده است. ولی رشد اقتصادی آسیا در سالهای اخیر، به معنای ایجاد بازاری جایگزین بوده است. بر خلاف تصور مردم، رشد اقتصادی آسیا تنها مرهون صادراتش نیست. تقاضای داخلی نیز در آسیا، و به ویژه در چین از افزایش چشمگیری برخوردار بوده است. اگر روند کنونی ادامه پیدا کند، بازار مصرف چین به تنهایی بر اساس نرخ نسبی مبادله در سال ۲۰۲۰ از بازار مصرفی آمریکا نیز بزرگتر خواهد شد. اهمیت این مساله را میتوان در تحولات اخیر اقتصادی به خوبی مشاهده کرد. بهرغم کاهش اخیر رشد اقتصادی آمریکا به دنبال رکود بازار مسکن در این کشور، اقتصاد اروپا توانسته است شاهد افزایش رشد اقتصادی خود باشد. علت آن کاهش وابستگی قاره سبز به آمریکا و افزایش وابستگی آن به آسیا است. در پنج سال گذشته صادرات اروپا به آسیا به میزان ۴۴میلیارد دلار افزایش یافته و سال گذشته به ۲۴۴میلیارد دلار رسید. این در حالی است که صادرات اروپا به آمریکا در سال گذشته تنها ۱۸۵میلیارد دلار بود. پدیدار شدن اقتصادهایی همچون چین و هند به عنوان ابرقدرتهای اقتصادی رخدادی مثبت است که میتواند ثبات لازم را به اقتصاد جهانی عرضه کند. ثباتی که اقتصاد جهانی در حال حاضر در آن به سر میبرد، در قرن اخیر بیسابقه بوده است. عدم وابستگی اقتصاد جهانی به یک قطب لازمه این ثبات است. در دهههای گذشته، رکود آمریکا رکود اقتصاد جهانی بود. ولی اکنون دنیا بدون آمریکا نیز به پیش میرود.
ارسال نظر