یادداشت
بلریسم و تحول احزاب چپ
در تاریخ دویست ساله احزاب سیاسی انگلیس، تونی بلر تنها رهبر حزب کارگر است که توانسته است زمامداری خود را ۱۰ سال به درازا بکشاند. از اولین اقدامات تونی بلر، حذف بند چهار اساسنامه حزب بود که اعضای حزب کارگر را به سیاستهای سوسیالیستی ملتزم میکرد.
سیدعباس عاملی
در تاریخ دویست ساله احزاب سیاسی انگلیس، تونی بلر تنها رهبر حزب کارگر است که توانسته است زمامداری خود را ۱۰ سال به درازا بکشاند. از اولین اقدامات تونی بلر، حذف بند چهار اساسنامه حزب بود که اعضای حزب کارگر را به سیاستهای سوسیالیستی ملتزم میکرد. دهمین و آخرین سالگرد نخستوزیری بلر
روز چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت، تونی بلر دهمین و آخرین سالگرد نخستوزیری خود را جشن گرفت. در تاریخ دویست ساله احزاب سیاسی انگلیس، تونی بلر تنها رهبر حزب کارگر است که توانسته است زمامداری خود را ۱۰ سال به درازا بکشاند.
پس از هجده سال تکیه زدن بر سکوهای اپوزسیون پارلمان، حزب کارگر به رهبری تونی بلر در سال ۱۹۹۷ با نام حزب «کارگر جدید» وارد عرصه انتخاباتی شد تا بدین وسیله خود را از عقاید چپگرایانه کارگر قدیم تمیز دهد. در این راستا، از اولین اقدامات تونی بلر پس از به دست آوردن ریاست حزب کارگر در سال ۱۹۹۴، حذف بند چهار اساسنامه حزب بود که اعضای حزب کارگر را به سیاستهای سوسیالیستی ملتزم میکرد. پس از این تونی بلر موفق شد به کمک همفکرانش، به ویژه گوردون براون، عقاید چپگرایانه را رها کرده و مرکز طیف سیاسی - اقتصادی را به اشغال حزب خود درآورد. حزب کارگر به راستی حزبی متحول شده بود. کافی است مقایسه کوچکی داشته باشید بین مانیفست سال ۱۹۸۳ و مانیفست سال ۱۹۹۷ حزب کارگر. در سال ۱۹۸۳ مانیفست حزب کارگر محصول عوامل چپ افراطی این حزب بود. در این مانیفست حزب کارگر سیاستهای خود را بر پایه خروج از اتحادیه اروپا و خروج از ناتو، برابری بین همه شهروندان انگلستان و ملی سازی گسترده در سراسر کشور استوار کرده بود. این مانیفست به حدی نامحبوب بود که بعدها توسط خود اعضای حزب کارگر به عنوان «بلندترین یادداشت خودکشی تاریخ» شناخته شد. به دنبال انتخابات سال ۱۹۸۳ حزب محافظه کار با اکثریت قاطع ۱۴۳ کرسی پیروز انتخابات شد و مارگارت تاچر برای دومین دور پیاپی نخستوزیر انگلستان شد.
مانیفست سال ۱۹۹۷ کوچکترین شباهتی با مانیفست ۱۹۸۳ نداشت. به جای ایجاد برابری، تونی بلر مبلغ «برابری فرصتها» بود. به جای ترک اتحادیه اروپا، تونی بلر بر این باور بود که انگلیس باید به عنوان یکی از رهبران اروپا شناخته شود. و مهمتر از همه، به جای ملیسازی، تونی بلر بر ادامه سیاستهای خصوصی سازی حزب محافظه کار تاکید میکرد. وی اقرار کرد که برخی سیاستهای اعمال شده توسط حزب محافظه کار در ۱۸ سال زمامداری آن مناسب بوده و حزب کارگر بر تغییر آنها نخواهد کوشید. یکی از این سیاستها از میان بردن قدرت اتحادیههای کارگری بود. این اتحادیهها در تاریخ سیاسی انگلیس، بزرگترین حامیان حزب کارگر بودند و تصمیم تونی بلر برای در انزوا نگاه داشتن این اتحادیهها مهر تاییدی بود بر فاصله گرفتن حزب کارگر از گرایشهای چپگرا. به دنبال این انتخابات حزب کارگر با اکثریت ۱۷۹ کرسی زمام قدرت را بر دست گرفت و تونی بلر جوانترین نخستوزیر تاریخ انگلستان شد. پس از سال ۱۹۹۷، حزب کارگر در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۵ نیز با اکثریت قاطع و به رهبری تونی بلر زمامداری خود را در پارلمان انگلیس تمدید کرد.
در این مدت، انتقال حزب کارگر به مرکز طیف سیاسی - اقتصادی انگلیس قابل چشم پوشی نبوده است. برخی حتی بر این باورند که حزب کارگر به دنبال آغاز رهبری تونی بلر رفتهرفته از مرکز طیف سیاسی- اقتصادی نیز آن طرفتر رفته و خود را در جریان «راست مرکزی» قرار داده است. بهاین ترتیب طی سالیان گذشته تفاوتهای ایدئولوژیک بین حزب کارگر و حزب راستگرای محافظهکار کمتر و کمتر شده اند، به طوری که تونی بلر بارها متهم به ربودن سیاستهای حزب محافظه کار و مطرح کردن آنان به عنوان سیاستهای حزب کارگر شده است. در رابطه با مسائلی چون اصلاحات آموزش و پرورش، اصلاحات نظام رفاهی، شهریه دانشگاهها و حتی سیاست خارجه، دولت کارگر به راستی مسیری را طی کرده است که بیش از هر چیز دیگری از یک دولت محافظه کار انتظار میرفته است. اکنون میتوان ادعا کرد که تونی بلر و همفکرانش در حزب کارگر از نظر ایدولوژیک به بسیاری از اعضای حزب محافظه کار نزدیکتر هستند تا به اعضای چپگرای حزب کارگر. طی سالیان اخیر، تصویب بسیاری از قوانین پیشنهادی دولت تونی بلر تنها با رای آری اعضای حزب محافظهکار امکانپذیر بوده است. در غیر اینصورت مخالفت اعضای چپگرای حزب کارگر به قدری افزایش یافته که تصویب بسیاری از قوانین برای دولت تونی بلر ممکن نمیبود.
در زمینه سیاستهای اقتصادی، دولت تونی بلر مسیر جدیدی را اتخاذ کرده است. این جهتگیری، موضعی است بین آنچه در انگلیس به عنوان تاچریسم شناخته میشود، و سوسیالیسمی که حزب کارگر سابقا طرفدار آن بود. آنتونی گیدنز، از متفکران برجسته انگلیس، این مسیر را «راه سوم» نامیده است. البته، بلر در دهه گذشته آنچنان نقش گستردهای در مسیر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی انگلیس ایفا کرده است که بسیاری از ناظران سیاسی به جای «راه سوم» از ایدئولوژی جدید حزب کارگر به عنوان «بلریسم» یاد میکنند.
مانند مارگارت تاچر، طرفدار پر و پا قرص اقتصاد آزاد و همفکر اقتصادی رونالد ریگان (رییسجمهور آمریکا در سالهای ۱۹۸۰-۱۹۸۸) که توانست تاچریسم را از خود به جای بگذارد، به نظر میرسد بلر نیز توانسته است برای خود جایگاه محکمی را در تاریخ انگلیس به ثبت برساند.
ولی آنچه برای همیشه در کنار اسم بلر به آن اشاره خواهد شد، جنگ عراق است. جنگ عراق در انگلیس به شدت نامحبوب است و تصمیم بلر برای رفتن بهاین جنگ و اصرار او بر پا به پای آمریکا ایستادن، برای او بسیار گران تمام شده است. بلر به دنبال کاهش محبوبیت شدید خود در زمان انتخابات سال ۲۰۰۵ اعلام داشت که این آخرین انتخاباتی است که در آن به عنوان رییس حزب کارگر شرکت خواهد کرد و در دوره سوم از سمت ریاست حزب و در نتیجه نخستوزیری انگلستان خداحافظی خواهد کرد. پس از انتخابات ۲۰۰۵، علی رغم پیروزی، اکثریت حزب محافظه کار به ۶۶ کرسی کاهش یافت و به دنبال آن شکافهای داخلی در حزب کارگر رفتهرفته بروز یافتند. انتقادها از تونی بلر به اوج خود رسیدند، و اعضای حزبش خواستار اعلام تاریخ دقیق خداحافظی بلر شدند. بلر به ناچار اعلام کرد که پیش از اجلاس سالانه حزبش در ماه سپتامبر سال ۲۰۰۷ از سمت خود کنارهگیری خواهد کرد. بدین ترتیب، تونی بلر روز چهارشنبه به طور حتم آخرین سالگرد نخستوزیری خود را جشن خواهد گرفت. این احتمال وجود دارد که خداحافظی بلر به چند ماه نکشد و این اتفاق در هفتههای آتی به وقوع بپیوندد. روز پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت، انتخابات شورای شهر انگلیس و انتخابات پارلمان اسکاتلند و ولز برگزار میشود. اگر طبق آنچه پیشبینی میشود، حزب کارگز دچار شکستهای سنگین و گستردهای شود، ممکن است طی یکی دو هفته آینده شاهد کنارهگیری یکی از قدرتمندترین نخستوزیران تاریخ استعمارگر پیر که در دوره پسا استعماری حضور داشته است باشیم.
ارسال نظر