زورآزمایی بزرگ قرن

عکس: اکونومیست

شادی آذری

صد سال پیش می‌شد پیش‌بینی کرد قدرت‌های رو به رشد جهان که تعاملات و رقابت‌هایشان قرن بیستم را شکل می‌دهند، کدامند. در آن زمان خورشید تابناکی که بر امپراتوری بریتانیا تابیده بود، نیمروز خود را پشت‌سر گذاشته و رو به افول بود. قدرت‌های شرزه و نوظهوری چون آمریکا، ژاپن و آلمان بر سکوی نمایش جهان قدرت‌نمایی می‌کردند. ظهور آنان چنان رونق اقتصادی را به‌دنبال داشت که حتی رویای آن هم دور از ذهن می‌نمود. ولی در عین حال چنان خونریزی و کشتاری را در پی داشت که تا آن زمان حتی تصور آن هم ممکن نبود.

اما امروز باید رویدادی تاریخی را بپذیریم که در هفته گذشته شاهد آن بودیم: اقتصاد چین با پشت سر گذاشتن ژاپن به‌طور رسمی دومین اقتصاد بزرگ جهان شناخته شد.

این خبر در غرب جرقه نگرانی‌هایی را زد مبنی بر اینکه اقتصاد چین زودتر از آنچه پیش از این تصور می‌شد، اقتصاد آمریکا را پشت سر خواهد گذارد. اما اگر کمی عقب‌تر بایستیم و چشم‌انداز وسیع‌تری از آسیا را مدنظر قرار دهیم، متوجه حضور یک قدرت اقتصادی عظیم در همه چالش‌های بلندمدت چین خواهیم شد:هندوستان.

این دو غول آسیایی که تا سال ۱۸۰۰ میلادی نصف اقتصاد جهان را شکل می‌دادند، مانند ژاپن و آلمان صرفا یک دولت-ملت نیستند. به لحاظ وسعت و جمعیت هر کدام یک قاره محسوب می‌شوند و البته به‌رغم نرخ رشد اقتصادی درخشانشان، فقیرند.

نامحتمل اما بسیار با اهمیت

حقیقت کشف نشده این سرزمین‌ها را باید در خلال دهه‌های متمادی جست‌وجو کرد و نه در سال‌های اخیر. جمعیت عظیم آنها برایشان شانس خوبی را به‌بار نمی‌آورد. به همین دلیل هم هست که بانک‌های سرمایه‌گذاری پیش‌بینی‌های اقتصادی بلند مدتی را برای آنها ارائه نمی‌دهند. دو دهه پیش ژاپن به عنوان رقیب اصلی آمریکا محسوب می‌شد. ممکن است کشورهایی به عظمت و پیچیدگی چین به‌خاطر تناقضاتشان به دستاوردهای کافی نایل نشوند یا حتی دچار فروپاشی گردند. در کوتاه‌مدت سایر روابط خارجی چین، حتی در آسیا، می‌تواند اهمیت بیشتری بیابد. به عنوان مثال احتمال وجود درگیری بین چین نوظهور و ژاپن پیر اما هنوز قدرتمند، وجود دارد. قدرت‌های غربی هم هنوز از نفوذ قابل توجهی برخوردارند.

بنابراین خطرات بسیارند. همین‌طور که سال‌ها در پی هم می‌آیند، این احتمال که دو غول آسیایی بار دیگر بر سر یک مرز مشترک مورد مناقشه در برابر هم قرار گیرند، افزایش خواهد یافت. اینکه چین و هندوستان روابط خود را چگونه مدیریت خواهند کرد، تعیین می‌کند که آیا اشتباهاتی شبیه به آنچه که در قرن بیستم مرتکب شدند، بر آن مناقشه نیز سایه خواهد افکند یا نه.

در ظاهر ساده به‌نظر نمی‌‌رسد. رهبران چین می‌خواهند درشت‌نمایی غرب از خیز اقتصادی‌شان را یک توطئه قلمداد کنند. به عنوان شاهد هم اتحاد آمریکا با ژاپن و کره جنوبی، تعهد آن به کمک به تایوان در دفاع از خود و گسترش روابط دوستانه با رقبای چین به‌خصوص هندوستان و اکنون ویتنام را ذکر می‌کنند.

این جنون به بالاترین حد خود رسیده است. چینی‌ها می‌گویند چرا غربی‌ها از سرزمینی که پرجمعیت‌ترین کشور جهان است، بزرگ‌ترین صادرکننده آن به‌شمار می‌رود، بزرگ‌ترین بازار خودروی دنیا را در اختیار دارد، بزرگ‌ترین کاهش‌دهنده آلاینده‌ها در جهان است و بیشترین مصرف انرژی در دنیا را به خود اختصاص داده است، بیشتر نمی‌خواهند؟ همزمان با تغییر موازنه قدرت در جهان، ارتش آزادی‌بخش خلق چین ظرفیت‌ فناوری‌هایش، ساختار ناوگان دریایی خود و مهارت‌هایش را در هوافضا و فضای مجازی ارتقا می‌دهد. اگرچه در گزارش اخیر پنتاگون از عدم شفافیت اطلاعات درباره هواپیماهای ارتش آزادی‌بخش خلق چین ابراز نگرانی شده است، اما هنوز اینها تهدیدی برای آمریکا تلقی نمی‌شوند. در هفته‌های اخیر شاهد مشاجرات چین با کره جنوبی (و غرب) بر سر مواجهه با مساله غرق شدن کشتی کره جنوبی در ماه مارس بودیم. از سوی دیگر حکومت پکن به‌خاطر ادعایش بر همه جنوب دریای چین با کشورهای آسیای جنوب شرقی به اختلاف رسیده است.

هندوستان هم قدرتی عصبی است. تحقیری که نزدیک به ۵۰ سال پیش در جنگی کوتاه با چین به آن تحمیل شد، هنوز عذابش می‌دهد. سنت بدگمانی استراتژیک چین، تسری یافته است. هندوستان به چین به عنوان رقیبی می‌نگرد که در همه سطوح سعی به عقب راندن آن دارد: چین با پیشدستی عرضه انرژی‌هایی را که خود این دو کشور باید وارد کننده آن باشند، از هند می‌رباید. هند همچنین به این نکته توجه دارد که پس از گذشت دهه‌ها از کنار گذاشتن مناقشات مرزی به‌خاطر منافع وسیع‌تر در روابط، چین در منازعات تبت و کشمیر که در سال ۱۹۶۲ منجر به جنگ شده بود، موقعیت خود را تقویت کرده است. این ناراحتی هندوستان را برآن داشته است که به لحاظ استراتژیک به آمریکا نزدیک شود، به‌ویژه طی قرارداد بحث‌برانگیز همکاری‌های هسته‌ای.

تبعات جنگی دوباره بین هندوستان و چین فعلا تنها موضوعی است که خواب را از سر ملی‌گرایان کینه‌جوی فعال در مطبوعات چین و سرهنگ‌های بازنشسته فعال در اتاق‌های فکر هندوستان خواهد پراند، اما خوش‌بین‌ها ترجیح می‌دهند به ۶۰ میلیارد دلار تجارتی فکر کنند که قرار است دو کشور طی سال میلادی جاری با هم داشته باشند (۲۳۰ برابر مجموع تجارت دو کشور در سال ۱۹۹۰). درعین‌حال قرن بیست‌ویکم با خود جهانی را به ارمغان آورد که در آن منازعات قابل پیش‌بینی و پر سروصدا بر سر منافع می‌توانند به جنگ‌هایی قابل پیش‌بینی با تبعات مرگبار غیرقابل پیش‌بینی تبدیل شوند.ولی نظام قانونمندی که در نیمه دوم قرن بیستم بر جهان حاکم شد، منافع عظیمی را برای قدرت‌های نوظهور به ارمغان آورد، اما اکنون منعکس کننده یک نظام جهانی کهنه‌ برای موازنه کنونی قدرت در جهان است، چه رسد به موازنه قدرت در دنیای آینده. چین و هند باید نقشی پررنگ‌تر در شکل‌دهی به قوانینی که قرن بیست و یکم را شکل می‌دهند، ایفا کنند. لازمه آن نه تنها کنارکشیدن غرب است، بلکه التزام به نظم بین‌المللی قانون محور از سوی چین و هندوستان است. تلاشی جدی برای حل اختلافات بین این دو کشور می‌تواند نقطه شروع خوبی برای این مهم باشد.