رییس احتمالی صندوق ذخایر ارزی آمریکا پاسخ میدهد
بانکهای دولتی یا خصوصی؟
مونا مشهدی رجبی- وال استریت ژورنال مصاحبهای با گری بکر برنده نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۲ میلادی و استاد رشته اقتصاد انجام داد، ولی به دلیل احتمال حضور وی به عنوان رییس خزانه داری آمریکا بعد از برنانکی مصاحبه وی در حضور دانشجویان رشته اقتصاد در دانشگاهی در نیویورک انجام شد. صندوق ذخایر ارزی آمریکا یکی از مهمترین ارگانهای اقتصادیاین کشور است و تصمیمات رییس وی که با همکاری یک گروه کارشناسی دقیق اتخاذ میشود، زندگی تکتک ساکنان آمریکا را تحت تاثیرقرار میدهد. گری بکرکه بیشتر از پنج دهه از عمرش را در توجیه جامعه در مورد مفید بودن بازار آزاد برای رشد علمیو اقتصادی و شغلی و حتی اجتماعی انسانها صرف کرد معتقد است :«حال که دست دولت در تمامی بخشهای اقتصاد دیده میشود اقتصاددانان لیبرال وظیفه بزرگتری بر دوش دارند . آنها باید به مباحثات و مناظرات خود ادامه دهند تا مردم در مورد تبعاتاین مداخلات پیدرپی دولت آگاهی داشته باشند.»
وی در مورد دلیلایجاد بحران در بازار مسکن آمریکا گفت:
«اولین دلیل بحران مسکن در آمریکا سیاستهای نادرست صندوق ذخایر ارزی آمریکا بود.این مرکز در فاصله سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴ میلادی نرخ بهره بانکی را پایین نگه داشت واین مساله سبب شد تا اولین جرقه های بحران فعلی در بازار مسکن زده شود. زمانی که نرخ بهره بانکی در کشوری پایین است، قیمت تمامیکالاهای سرمایهای با دوام افزایش پیدا میکند، چون مدت بازپرداخت طولانی است و مبلغ بازپرداخت هم با توجه به ارزش کالا در دراز مدت چندان زیاد نیست. دومین دلیل هم نرخ بالای پس انداز کشورهای مختلف دنیا به خصوص کشورهای در حال توسعه آسیایی در بانکهای آمریکا بود. در واقع پشتوانه پولی بانکهای آمریکایی نه ثروت ملی و پسانداز آمریکاییان بلکه پس انداز ساکنان کشورهای دیگر در بانکهای این کشور بود. سومین دلیلاین بحران را میتوان تصور مردم از آینده بازار دانست، اغلب مردم آمریکا بعد از بالا رفتن ناگهانی قیمتها دراین کشور تصور کردند روند افزایشی قیمت مسکن در آمریکا ادامه خواهد داشت، به همین دلیل سعی کردند از تمامیفرصتهای خود برای خرید ملک استفاده کنند. البتهاین تفکر بر فشار افزایشی قیمتها افزود، ولی این روند متوقف شد و میلیاردها دلار بدهی به دوش مردمیافتاد که اقدام به خرید ملک کرده بودند و حال نمیتوانستند آن ملک را با قیمتی کمتر از آنچه خریداری کرده بودند بفروشند. در مورد اینکه تاثیر کدام یک ازاین دلایل درایجاد و گسترش بحران بیشتر بود نمیتوان چیزی گفت، ولی آنچه مسلم است این است که بحران دنیا در نتیجه اشتباهات آغاز قرن جاری ایجاد شد و هم اکنون دامان جمعیت چند میلیاردی کره زمین را گرفته است.»
وی در مورد مداخله دولت در اقتصاد و نتیجه آن گفت: «از نظر من بزرگ شدن بیش از اندازه بانکها یا شرکتهای تولیدی که زمینهساز ایجاد انحصار در بخشهای مختلف را فراهم میآورد کار نادرستی است. همین مساله هم سبب شده است تا من با طرح تزریقهای مکرر اوباما به اقتصاد مخالف باشم. این تزریقها و ارائه کمکهای مالی سبب میشود تا در کوتاه مدت مشکل حل شود، ولی در میان مدت و بلند مدت مشکلات بزرگتری در اقتصاد ایجاد شود. اگر موسسات مالی بسیار بزرگ شوند ناتوانی آنها در ادامه فعالیت سالم اقتصادی دو مساله ایجاد میکند. در حالت اول شرکت مالی مجبور به ورشکستگی میشود که ورشکستگی یک موسسه بسیار بزرگ در یک کشور میتواند تبعات اقتصادی بسیار سنگینی داشته باشد یا حتی به فروپاشی بخش بزرگی از نظام اقتصادی بیانجامد. حالت دوماین است که آن موسسه مالی یا تولیدی توانایی خود را برای ادامه کار سالم از دست داده است، ولی مجبور است در بازار باقی بماند. در این شرایط میلیاردها دلار از بودجه دولت را مصرف میکند، ولی نمیتواند عملکردی سودمند داشته باشد .تاثیر منفی حضوراین موسسه مالی ناکار آمد در اقتصاد بسیار بیشتر از عدم حضور آن است. پاسخ صریح سوال شما این است که من با بزرگ شدن بیش از اندازه موسسات مالی مخالف هستم و معتقدم هر شرکت و موسسهای که توان رقابت در بازار را ندارد باید از عرصه خارج شود و فضا را برای رقبای دیگر باز کند.»
ارسال نظر