اکونومیست در تازهترین سرمقاله خود به بررسی صنعت بانکداری پرداخت
سه تریلیون دلار بعد...
شادی آذری- آیا دوران بهتری برای بانکها از راه رسیده است؟ اگر سرمایه و تهور داشته باشید بازارها مملو از فرصت هستند.
هیچ درمانی به تنهایی برای مشکل بانکها کارساز نیست. اما قوانین بهتر و سرمایه بیشتر میتواند کمک کند
شادی آذری- آیا دوران بهتری برای بانکها از راه رسیده است؟ اگر سرمایه و تهور داشته باشید بازارها مملو از فرصت هستند. موسسه گلدمن ساکس مثال خوبی است چون بار دیگر رونق خود را با خطر همراه ساخته است. دولتها سطح بالایی از اهرمها را ارائه و بخش عظیمی از نظام مالی را تضمین کردهاند بنابراین شما میتوانید سود خود را دریافت کنید و ضررها را برعهده مالیاتدهندگان گذارید.
تهدید ملیشدن از میان رفته و موجب تقویت ارزش سهام بانکها شده است. پول ارزان است، سپردهها فراوان و وامگیرندگان ناامید شدهاند. بنابراین وامدهیهای جدید با حاشیه سود خوبی همراه خواهد بود. پیش از بحران، سود بانکها تنها به ظاهر زیاد به نظر میرسید، اما امروز ممکن است این امر واقعا حقیقت داشته باشد.
وجود این درآمد بزرگ عمدی است. دولتها میخواهند بانکها طوری سود بدست آورند که سلامت خود را سریعتر از جبران سه تریلیون دلار ضرر در ارزش داراییهایشان بازیابند. این تنها بخشی از نتایج چانهزنیهای بانکها با دولتها است. مالیاتدهندگان تریلیونها دلار به موسسات تزریق کردند البته اغلب آنها نمیدانند که در تضمین فعالیت این موسسات دخالت دارند.
در یک جهان ایدهآل هر دولتی باید بگوید که بار دیگر نخواهد گذاشت مشکل پیش آید. اما واقعیت این است که شرایط پدید آورنده مشکل مالی فردا، در نجاتهای مالی گسترده امروز نهفته است.
چون بازار شاهد آن بودهاست که در شرایط سخت دولت قدم جلو میگذارد و بار دیگر به فعالان بخش مالی اجازه خواهد داد که خطرات زیادی را بپذیرند زیرا مالیات دهندگان هزینه خطر آنها را چون یارانه پرداخت خواهند کرد به علاوه آنها افت ارزش سهام سهامداران بانکها را جبران میکنند و پاداش کارکنان بانکها را هم خواهند پرداخت.
تاکنون باید روشن شده باشد که در امور بانکداری و مالی دو اهریمن به نامهای خطر کردن بیش از حد و پاداش بیش از حد میتوانند کاپیتالیسم را مسموم سازند و به اقتصاد حمله کنند. اما بهای نجات بخش مالی خلق نظامی بوده است که آسیبپذیرتر و بیش از هر زمان دیگری خطرناک است. در چنین شرایطی است که قانونگذاران باهوشتر و قوانین بهتر میتوانند کمک کنند. اما متاسفانه همانطور که بحران نشان داد قانونگذاران جایزالخطا هستند.
در زمان کنونی فعالان بخش مالی از مزیتهایی نسبت به ناظران خود برخوردارند. آنها نسبت به قانونگذاران دستمزد بهتری میگیرند، بیشتر واجد شرایطاند و تاثیرگذاری بیشتری دارند.
قانونگذاران به راحتی توسط رونق یا لابیها اغوا میشوند. رایدهندگان از قانونگذاران خسته شدهاند و آنان را نادیده میگیرند. هر چه یک بخش مالی بیشتر به عقلانیت قانونگذاران وابسته باشد به همان اندازه بیشتر احتمال دارد که آن بخش مالی به طرز اسفباری سقوط کند. از سوی دیگر فعالان بخش مالی هم به تنهایی موفق نخواهند بود. بالغ بر سه تریلیون دلیل هم میتوان آورد که قانونگذاری به تنهایی نمیتواند از بحران پیشگیری کند.
ارسال نظر