اکونومیست در تازهترین سرمقاله خود تحلیل کرد
صورتحسابی که میتواند اروپا را از هم بپاشد
شادی آذری- نرخ ارز کاهش یافته، افزایش کسری حسابهای جاری، استقراضهای وحشتناک از ارزهای خارجی و رکود اقتصادی نحس... .
اگر اروپای شرقی سقوط کند، اتحادیه اروپا را نیز با خود دچار افول خواهد کرد
شادی آذری- نرخ ارز کاهش یافته، افزایش کسری حسابهای جاری، استقراضهای وحشتناک از ارزهای خارجی و رکود اقتصادی نحس... . این طور به نظر میرسد که اینها اجزای بحران اقتصادی جهان سوم از دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی باشند. اما در اروپا این شرایط بسیار نزدیکتر احساس میشود، یعنی درست در کشورهای اروپای شرقی اتفاق افتاده است. بسیاری از این کشورها هماکنون عضو اتحادیه اروپا هستند. یکی از تبعات این وضعیت این است که کشورهایی از اتحادیه اروپا که قدمت بیشتری در عضویت این اتحادیه دارند، در شرایطی قرار گرفتهاند که مجبورند به صورتحسابهای موجود برای بهبود این وضعیت سامان بخشند.
بسیاری از ساکنان اروپای غربی که با رکود اقتصادی داخلی شدیدی مواجهند، این اوضاع را بسیار ناعادلانه میدانند. کشورهای اروپای شرقی به مدد سرمایهگذاریهای خارجی سودای دستیابی به استانداردهای زندگی اروپای غربی را در سر میپروراندند و بر این امید بودند که به زودی قادر خواهند بود از پول واحد اتحادیه اروپا، یورو، استفاده کنند. اما منتقدان بر این باورند که برخی از کشورهای اروپای شرقی برای عضویت در اتحادیه اروپا به درستی آماده نشدند. و اصلاحات لازم را یا سرهمبندی کردند و یا از آن شانه خالی کردند. و این که آنها میلیاردها دلاری را که برای رونق ساخت و ساز و مصرف وام گرفتند، به هدر دادند. آیا آنها باید تنها خود تاوان اشتباهاتشان را بدهند؟ بیشک. اما واقعیت این است که وقتی کشوری چون مجارستان یا یکی از سه کشور حوزه بالتیک دچار مشکل میشوند، کشورهای اروپای غربی در زمره اولین کشورهایی خواهند بود که از این وضع ضرر میبینند. بانکهای اتریش، ایتالیا و سوئد که سرمایهگذاریها و وامهای سنگینی را به اروپای شرقی اختصاص دادند، در صورت کاهش ارزش داراییهایشان ضررهای فاجعهانگیزی را متحمل خواهند شد. این شرایط در کنار سیاستهای حمایت از صنایع داخلی در سرتاسر اروپا، قادر خواهد بود به آسانی بزرگترین دستاورد اتحادیه اروپا یعنی بازار واحد آن را بر باد دهد. بنابراین فروپاشی در شرق به سرعت پرسشهایی را درباره آینده خود اتحادیه اروپا مطرح میسازد. این مساله خواهد توانست ثبات یورو را برای برخی از اعضای حوزه یورو مانند ایرلند و یونان به خطر اندازد، چون آنها خود نیز از وضعیتی بهتر نسبت به اروپای شرقی برخوردار نیستند.
استفاده عجولانه و یک جانبه از یورو توسط کشورهایی چون جمهوری چک، مجارستان، لهستان و رومانی که نرخ ارز شناور دارند، توجیهی ندارد. چون هیچ یک از این کشورها از آمادگی لازم برای به کار بردن پول مشترک و قوانین جدی مربوط به آن برخوردار نیستند.اولین اولویت برای این چهار کشور میبایست این باشد که از فروپاشی بیشتر ارزش پول خود جلوگیری کنند. دومین اولویت آنها باید این باشد که مسوولیت بانکهایشان را در برابر وامهای خارجی اخذ شده که کم کم به وامهای معوقه بدل میشوند، افزایش دهند. نجات لهستانیهایی که مشاغل دیگران را ربودهاند، برای رهبران اروپا به وظیفهای دشوار بدل شده است. هم اکنون مالیاتدهندگان آلمانی نگران این موضوع هستند که سایرین چشم طمع به پول نقد سخت به دست آمده آنها دارند. بنابراین صورتحسابهایی که باید مورد رسیدگی قرار گیرند بسیار عظیم هستند. اما واقعیت این است که اروپای غربی استطاعت آن را ندارد که از پرداخت این صورتحسابها سر باز زند. فروپاشی هر کدام از کشورهای عضو اتحادیه اروپا در منطقه گذشته از آنکه موجب خواهد شد یورو یا بازار واحد اروپا آسیب بیند، برای کل اروپا فاجعه بار خواهد بود و در این زمینه کمک آمریکا، چین یا هر کشور دیگری بی اثر خواهد بود. بیشک برای نجات اروپای شرقی خیلی دیر نیست اما لازم است که سیاستمداران هماکنون بررسی موضوع را آغاز کنند.
ارسال نظر