آیا او رییس جمهور است؟

ترجمه: شادی آذری

باراک اوباما لیاقت نامزدی حزب دموکرات‌ها را دارد، اما هنوز معلوم نیست آیا لیاقت ریاست‌جمهوری را هم دارد یا نه. در کارتون‌های کودکانه معمولا لحظه‌ای وجود دارد که در آن یک شخصیت بدبخت با سرعت روی یک پرتگاه به جلو می‌دود و در حالی که هنوز خبر ندارد، زیر پایش خالی است، چندثانیه‌ای در حالت معلق بر فراز دره باقی می‌ماند بعد از آنکه سعی می‌کند با پایش زمین را لمس کند، ناگهان واقعیت رخ می‌نمایاند، جاذبه زمین مداخله می‌کند و به قعر دره فرو می‌رود.

در هفته گذشته رقابت‌های انتخاباتی هیلاری کلینتون تا حدودی شبیه به این صحنه بود. پس از شکست سنگین او در کارولینای شمالی و پیروزی نه‌چندان چشمگیرش در ایندیانا، یعنی ایالتی که او احتیاج به یک پیروزی چشمگیر در آن داشت، بی‌شک رقابت‌های انتخاباتی خانم کلینتون به پایان خود نزدیک شده است.

البته هنوز کلینتون قصد دارد از حق جنگیدن خود در جلسه حزبی دنور استفاده کند. این حق برای او باقی خواهد بود، اما معلوم نیست که خودش حزبش یا کشورش چه چیزی از این نزاع به دست خواهد آورد.

تا حدود زیادی این موضوع به ریاضیات مربوط است. پس از برگزاری دو انتخابات مقدماتی در این هفته، هم‌اکنون باراک اوبا با ۱۶۶ رای هیات نمایندگان پیش‌افتاده است و اگر رای هیات نمایندگان سوپر هم محاسبه شود کاهش رای او تا ۱۵۲ رای خواهد بود که هنوز رقمی قابل‌ملاحظه است، اما تنها شش ایالت دیگر در این بازی شرکت خواهند داشت. کلینتون ممکن است در دو ایالت اول یعنی ویرجینیای غربی و کنتاکی شانس داشته باشد، اما به مدد نظام سهمیه‌بندی دموکرات‌ها همه ایالت‌ها هیات نمایندگان خود را به طور بسیار نزدیک به هم تقسیم می‌کنند، بنابراین کلینتون برای برنده شدن نیاز به حدود ۷۰‌درصد آرای بقیه هیات نمایندگان سوپر دارد.

حتی اگر کلینتون بتواند دور مقدماتی را در فلوریدا و میشیگان آن‌گونه که تاکنون پیش‌رفته، پیش ببرد، (که مسلما اگر چنین شود ناعادلانه خواهد بود، چون در یکی از این ایالت‌ها هیچ‌کس رقابت انتخاباتی انجام نداده و در دیگری اوباما در رای‌گیری نبوده است) به لحاظ آرای هیات نمایندگان و مطمئنا آرای مردمی خواهند باخت.

اگر کلینتون تا یک یا چند هفته آینده تن به شکست دهد، شهرت او به عنوان یک فرد سخت و جنگنده و کسی که کاملا شخصیتی متمایز از شوهر خود نشان داد، افزایش خواهد یافت، اما تنها مساله‌ای که تلاش او را برای ادامه مبارزه تایید می‌کند (با توجه به این‌که پول کافی برای این کار هم وجود می‌داشت) و احتمالا حزبش را به جنگی قانونی می‌کشاند این ایده خواهد بود که رقیبش لیاقت نمایندگی حزب را نداشت، به خصوص اگر در ماه نوامبر شکست بخورد یا معلوم شود که رییس‌جمهور ضعیفی برای آمریکا است.

تاکنون که هیچ اتهامی به او نمی‌چسبد، اما روزنامه‌ها کمتر از شیفتگی به اوباما حرف می‌زنند. چون هنوز نیاز دارند بیشتر در مورد این سناتور جوان بدانند. آنها با طرز تفکر ضدسرمایه‌داری او (مانند کلینتون) رقابت‌های انتخاباتی را دنبال کردند. آنها در مورد استراتژی‌اش در مورد ترک عراق شک دارند، اما واقعیت این است که اوباما از روی همه موانع موجود در فصل انتخابات اولیه پریده است.

درست است که کلینتون در میان سفیدپوستان شاغل و طبقه متوسط آمریکا محبوب‌تر است و همین موضوع به اوباما یک نقطه ضعف در مقابل مک‌کین نامزد جمهوری‌خواهان می‌دهد، اما تمایل اوباما به رای‌دهندگان سفید با بحث جدی‌تری در مورد نژاد داغ می‌شود: آیا آمریکا یک مرد سپاه‌پوست را انتخاب خواهد کرد؟ کاخ سفید هنوز مشکلات بزرگی با موضوع نژاد دارد، اما تاثیر آن در انتخابات عمومی ممکن است بزرگ‌نمایی شود.

مساله اوباما با رای‌دهندگان سفیدپوست بیش از آنکه یک مساله نژادی باشد، مساله‌ای مربوط به طبقه اجتماعی است. برای مردان و زنان سفیدپوست شاغل او بیشتر به عنوان یک نخبه‌گرای کناره‌گیر از عامه است که نمی‌تواند مشروبات الکلی بخورد و قیمت سالاد رستوران‌ها را نمی‌داند. اوباما فرزند یک مادر تنهاست که گاهی از کوپن‌های غذا استفاده می‌کرد، البته این تصویر بی‌شک تغییر کرده است.

از سوی دیگر اوباما سایر رای‌دهندگان را طوری به خود جذب کرده است که کلینتون هرگز نتوانست. برای هر سفیدپوستی که توانسته است از مساله رنگ‌پوست اوباما صرف‌نظر کند، حمایت از اوباما لذتبخش است.

آمار و ارقام نشان داده است که جوانان هم سفیدپوست و هم سیاه‌پوست، اوباما را ترجیح می‌دهند. در برابر کلینتون، مک‌کین می‌توانست همه رای‌دهندگان مستقل را به خود جلب کند. اما با اوباما مجبور خواهد بود این رای‌دهندگان را با اوباما تقسیم کند.

اوباما توانسته است از ۵/۱میلیون رای‌دهنده مستقل پول دریافت کند و این بالاترین رقمی است که تاکنون یک نامزد ریاست‌جمهوری توانسته است از افراد مستقل، دریافت کند.

این مساله می‌تواند او و حزبش را در نوامبر در شرایط خوبی قرار دهد. هر یک از این پول‌دهندگان به‌سختی خواهند کوشید تا مطمئن شوند که سرمایه‌گذاری‌شان به هدر نمی‌ر‌ود. گویی اوباما از حمایت یک لشکر پیاده‌نظام در مبارزه با جمهوری‌خواهان برخوردار است.

نکته دیگر نظام انتخابات مقدماتی این است که ببینیم هر یک از نامزدها تحت فشار چه واکنش‌هایی از خود نشان می‌دهند و بدین وسیله شخصیت ریاست‌جمهوری آنها مورد بررسی و برآورد قرار می‌گیرد. به عنوان مثال کلینتون تاکنون ویژگی برجسته‌اش این بوده است، که از کوتاه آمدن سر باز می‌زند. مشخصه برجسته مک کین امتناع از مصالحه و سازش است، چه در مورد عراق و چه در مورد تجارت آزاد. اوباما از نوع کم‌جنب‌و‌جوش‌تری است، اما توانسته است افتخارات عظیمی تحت فشار برای خود رقم زند. طی چند هفته اخیر، او نه تنها بر مشکلات زیادی که اظهارنظرات کشیش سابقش، جرمی رایت برایش به بار آورد، فایق آمد، بلکه توانست با کلینتون که اتهامات زیادی را به وی نسبت داد نیز به‌خوبی مبارزه کند.

امتناع اوباما از پیروی از کلینتون و مک کین در حمایت از بحث‌های عامه‌پسند و پوپولیستی در مورد مالیات بنزین و اقتصاد نفت بسیار شایان توجه بود.یک دلیل آخر برای این‌که چرا اوباما تقریبا در آنجایی است که باید باشد این است که او بیش از هر نامزد دیگری در سال‌جاری، درباره ایده آمریکای جدید صحبت کرده است. این تا حدودی مربوط به هویت اوباماست. وقتی والدین اوباما در سال ۱۹۶۰ ازدواج کردند، اتحادی از این دست، بین یک زن سفید و یک مرد سیاه در بیش از نیمی از ایالت‌های آمریکا ممنوع بود. اکنون پسر آنها در آستانه درب کاخ سفید است، اما هنوز کارهای زیادی در مورد آنچه می‌گوید باید انجام دهد. جزئیات زیادی وجود دارند که بی‌شک مک کین بیش از کلینتون او را در آنها به پیش می‌راند، اما روی دیگر سکه ریاست‌جمهوری اوباما خیلی بیشتر از ریاست‌جمهوری هر نامزد دیگر خواهد بود.بنا به همه این دلایل، به عقیده اکونومیست اوباما بیش از هر نامزد دیگری لیاقت نمایندگی حزب دموکرات را دارد. اکنون برای کلینتون وقت آن رسیده است که افتخارات خانواده کلینتون‌ها را فدای آرزوهای حزبش کند.