تسخیر وال استریت پیش به سوی دموکراسی واقعی
نوشته: آنتونیو نگری
ترجمه: ایرج جودت
تظاهرات و اعتراضاتی که تحت لوای تسخیر وال استریت سراسر ایالات متحده را در بر گرفته است نه تنها بازتاب بیعدالتی اقتصادی گسترده در میان بسیاری از مردم است، بلکه شاید از آن مهمتر طنین نارضایتی از سیستم سیاسی و بیان آمال و آرزوهای آمریکاییهاست.
عکس: AFP
نوشته: آنتونیو نگری
ترجمه: ایرج جودت
تظاهرات و اعتراضاتی که تحت لوای تسخیر وال استریت سراسر ایالات متحده را در بر گرفته است نه تنها بازتاب بیعدالتی اقتصادی گسترده در میان بسیاری از مردم است، بلکه شاید از آن مهمتر طنین نارضایتی از سیستم سیاسی و بیان آمال و آرزوهای آمریکاییهاست. گسترده شدن اعتراضات از منهتن جنوبی به بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ آمریکا نشان از نفرت و انزجار عمیق از نابرابری اقتصادی و حرص و طمع موسسات و شرکتهای نظام سرمایهداری دارد و همچنین اعتراض علیه فقدان یا شکست مشروعیت سیاسی این نظام برای مردم است. اکنون سوال بسیاری از مردم این نیست که آیا این یا آن سیاستمدار یا حزب فاسدند یا ناکارآمد - که البته در صحت آن نیز تردیدی وجود ندارد - بلکه مساله بر سر این است که سیستم سیاسی که باید نماینده ملت باشد دیگر اساسا فاقد صلاحیت است.
این جنبش میتواند و باید روند را به سمت نظام مردم سالارانهای صادق و سازنده دگرگون و متحول کند.
فضای سیاسی جنبش تسخیر والاستریت زمانی بهتر نمایان میشود که ما آن را در کنار جنبشهای اعتراضی مشابه در سال گذشته در نظر بگیریم و این نکته که جملگی آنها مجموعهای از در گیریها و کشمکشهایی را شکل میدهند که در پارهای موارد تاثیر آنها بسیار واضح و آشکار است.
جنبش وال استریت از حرکتهای اعتراضی در ۱۵ ماه مه امسال در اسپانیا و اشغال میدانهای مرکزی شهرهای این کشور شروع شد و به دنبال آن با الهام گرفتن از اشغال میدان التحریر قاهره در اوایل بهار گذشته و نیز با یکسری تظاهرات پیوسته و متوالی و حوادث مشابهی نظیر تظاهرات وسیع در ویسکانسین، اشغال میدان سینتاگما آتن و برپا کردن چادر در خیابانهای اسرائیل برای عدالت اقتصادی پیوند خورد.پیش زمینه این اعتراضات تفاوتهای عمدهای با یکدیگر دارند و نیز نمیتوان بهراحتی آنها را شبیه به همدیگر در نظر گرفت.البته تا حدودی هر کدام از این جنبشها به سمت ابراز چند مولفه مشترک حرکت وهدایت شدهاند که بطور مثال در میدان التحریر ماهیت سیاسی اعتراضات و طرد رژیم به هر شکل و مفهومیبدیهی وآشکار بود و در خواست محکم و قاطع «مبارک باید برود» کاملا بر دیگر موضوعات سایه انداختهبود.در اعتراضات مادرید و بارسلون در اسپانیا نقد سیستم سیاسی از پیچیدگی بیشتری برخوردار بود. معترضین اسپانیایی مجموعه وسیعی از مواردی نظیر نارضایتی از وضع اقتصادی، توجه به مساله مسکن، بحران بدهیها و موضوع آموزش را مطرح میکردند و در یک کلام آنطور که مطبوعات اسپانیایی تعریف دقیقی از آن ارائه دادند اعتراضات آشکارا متوجه ناتوانی سیستم سیاسی کشور در حل این معضلات بود. بر خلاف آنچه که سیستمهای دموکراتیک از خود بروز میدهند و آن را نظام پارلمانی مبتنی بر انتخاب نمایندگان مردم مینامند، معترضین در اصلیترین خواستههایشان شعار «دموکراسی واقعی حالا» را مطرح میکردند.بنابراین جنبش تسخیر وال استریت باید بعنوان شکل پیشرفتهتر چنین تقاضاهای سیاسی فهمیده شود.
پیام صریح جنبش وال استریت این است: صنعت بانکداری و صاحبان موسسات مالی نماینده ملت نیستند و آنچه برای وال استریت خوب است الزاما برای همه کشور و جهان خوب نیست. با این وجود شکل معنادار و جدیتر شکست متوجه سیاستمداران و احزاب سیاسی است که بر حسب ظاهر حافظ منافع مردم و در حقیقت نماینده اهداف سودجویانه بانکها و موسسات اعتباری گردیدهاند.تشخیص چنین واقعیتی پرسش اساسیتری را پیش میکشد که اگر دموکراسی الزاما حکومت مردم نباشد آیا میتوان زندگی در چنین نظامیرا حیاتی اقتصادی و اجتماعی نامید؟
در وضعیت کنونی به نظر میرسد همه سیاستها خدمتگزار منافع مالی و اجتماعی گروهی خاص شدهاند. تاکید بر ماهیت سیاسی جنبش وال استریت به معنای قراردادن آن در روند مشاجرات رایج میان دموکراتها و جمهوریخواهان و یا کامیابیهای دولت اوباما نیست. البته بدیهی است در صورت تداوم جنبش و گسترش آن کنگره و کاخ سفید وادار به واکنشهایی جدید در برابر آن خواهند شد و شاید اعتراضات کنونی بدل به نقطه کانونی در روند رقابت برای دور بعدی انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا گردد.دولتهای بوش و اوباما هر دو از طراحان بستههای کمک مالی به بانکها بودند و اعتراضات کنونی بیمسوولیتی و بیکفایتی برنامههای اجرایی هر دو حزب را برجستهتر کرد. در چنین اوضاع و احوالی بهنظر میرسد شعار «دموکراسی واقعی حالا» از جانب اسپانیاییها طنینی چالش برانگیز و جدی دارد. اگر اعتراضات از قاهره و تل آویو تا آتن و مادرید و در حال حاضر در نیویورک بیان نارضایتی از ساختار سیاسی موجود است، معترضین چه شیوهای را بهعنوان جانشین پیشنهاد میکنند؟
پاسخ روشن در سازماندهی درونی خود این جنبشها قرار دارد، بهخصوص تجربه نوعی مردمسالاری نوین که در این اعتراضات مشاهده شده است. همه این جنبشها بر اساس آنچه که میتوانیم آن را «فرم تودهوار» بنامیم همهگیر و گسترش یافتهاند و با ساختاری شورایی و مشارکتی تصمیمسازی میکنند.
جنبش تسخیر وال استریت و بسیاری دیگر از تظاهرات و ناآرامیهای سال گذشته عمیقا ریشه دراعتراضات علیه جهانیسازی که در سال ۱۹۹۹ از سیاتل آمریکا شروع و به جنوا در ایتالیا در ۲۰۰۱ کشیده شد، شباهت دارند. اغلب این حرکتها شیوههای اطلاع رسانی و رسانههایی نظیر فیس بوک و توییتر را به خدمت گرفتهاند. با آنکه این رسانهها علت بروز جنبشها نیستند، اما ابزارهای مطمئنی به شمار میروند زیرا به یک تعبیر ساختار افقی شبکه و تجربه دموکراتیک خود جنبشها با هم همخوانی دارند. به عبارت دیگر توییتر نه تنها برای اعلام یک حادثه یا پیشامد مفید است بلکه برای نظرسنجی در مورد دیدگاههای یک جمعیت بزرگ در اتخاذ یک تصمیم خاص و در یک زمان مشخص نیز کاربرد دارد. بنابراین نباید منتظر به وجودآمدن رهبر یا نمایندگان سیاسی برای جنبش بود. هیچ مارتین لوترکینگی برای جنبش تسخیر وال استریت و یا حتی فراتر از آن ظهور نخواهد کرد. بهتر یا بدتر روند ظهور و پیدایی خود این حرکتها بر ساختار افقی مبتنی بر مشارکت افراد و بدون نمایندگان مشخص مبتنی است. تجربیات کوچک اینچنینی در سازماندهی دموکراتیک میتواند بسیار پیشرفتهتر هم باشد. با آنکه آنها میتوانند پیشاپیش مدلهای کار آمد دیگری برای آلترناتیوهای اجتماعی را ارائه نمایند اما این جنبشها تاکنون قاطعترین درخواست برای یک دموکراسی واقعی بودهاند.
جوانان شرکتکننده در این حرکتهای اعتراضی با بلوغ سیاسی غیرمنتظره این پرسش چالش بر انگیز را مطرح کردهاند که اگر دموکراسی به شکلی که اکنون وجود دارد بطور متناوب در گیر شوک حاصل از بحرانهای اقتصادی و ناتوان از پافشاری بر منافع و خواست مردم است شاید اکنون دیگر زمان آن به پایان رسیده و سیستمیمنسوخ و رو به زوال شده است ؟! اگر قدرت پول و سرمایه بر قانونهای اساسی دموکراتیک مسلط شده است -از جمله قانون اساسی آمریکا - آیا ضروری و قابل قبول نیست که قانونهای دیگری طرحریزی و پیگیری شود تا راه برای طرحهایی که سعادت همگانی را دنبال میکنند باز شود؟ با چنین تقاضا و استدلالی است که تاکنون اکثر جنبشهای اروپایی بسیار سازنده و نیز گسترش اعتراضات از وال استریت به سرتاسر ایالاتمتحده نیاز به یک روند دموکراتیک کارآمد و نوین را مطرح کرده است.
* منبع: فارین افیرز اکتبر ۲۰۱۱
ارسال نظر