بخش هشتاد و پنجم
نه «صلح آمریکایی» نه «صلح چینی» - ۲۸ مرداد ۹۶
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل به محیط امنیتی چین و نقش تسلیحات هستهای پرداخته و گفته شد استراتژی هستهای چین ماهیتا «جامع» است و به این مسائل میپردازد که چه زمان و تحت چه محیط استراتژیک بینالمللیای تفکر چین در مورد استراتژی هستهای شکل گرفت؛ چه مفاهیم اساسیای این استراتژی را شکل میدهد؛ چرا جمهوری خلق چین پس از تاسیس، تسلیحات هستهای را توسعه داد و چین چه دیدگاهی در مورد تسلیحات هستهای دارد.
مطالعه تفکر چین در مورد استراتژی هستهای باید در وهله اول مبتنی باشد بر اندیشه و عقاید رهبران چین.
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل به محیط امنیتی چین و نقش تسلیحات هستهای پرداخته و گفته شد استراتژی هستهای چین ماهیتا «جامع» است و به این مسائل میپردازد که چه زمان و تحت چه محیط استراتژیک بینالمللیای تفکر چین در مورد استراتژی هستهای شکل گرفت؛ چه مفاهیم اساسیای این استراتژی را شکل میدهد؛ چرا جمهوری خلق چین پس از تاسیس، تسلیحات هستهای را توسعه داد و چین چه دیدگاهی در مورد تسلیحات هستهای دارد.
مطالعه تفکر چین در مورد استراتژی هستهای باید در وهله اول مبتنی باشد بر اندیشه و عقاید رهبران چین. از اینرو، منابع اصلی این فصل سخنرانیهای مربوطه رهبران این کشور و مواضع سیاسی رسمی، گزارشهای مربوطه، اسناد و سوابق و مقالات دانشگاهی است. از آنجاکه استراتژی هستهای ماهیتا تخصصی و فنی است، فقط تیمهای کوچک و معدودی در چین استراتژی هستهای و کنترل تسلیحات هستهای را مورد مطالعه قرار میدهند. تحقیقات دانشگاهی در مورد سیاستهای چین در قرن 21 شکلی بسیار فعالانه به خود گرفته است و برخی از اندیشمندان بینالمللی که تحصیلکرده علوم سیاسی هستند به صفوف کسانی که در مورد استراتژی هستهای چین تحقیق میکنند ،پیوستهاند. با این حال، در مقایسه با کشورهای دیگری که دارای تسلیحات هستهای هستند، تعداد متخصصان در چین که استراتژی هستهای را مورد مطالعه قرار میدهند، همچنان اندک است.
خطوط اصلی تفکر چینی در مورد استراتژی هستهای
اگرچه چین «کتاب سفید» یا «بازنگری در استراتژی امنیت ملی» را به سیاق کشورهای غربی منتشر و تولید نمیکند اما این به آن معنا نیست که این کشور فاقد استراتژی امنیت ملی است. در واقع، گزارشهای سیاسی جلسات منظم کنگره ملی حزب کمونیست چین فرمولبندی این کشور از استراتژی کلان ملی را تشکیل میدهد. بخشهایی از این گزارشها که به دیپلماسی و دفاع ملی میپردازد بهعنوان مبنایی اساسی برای استراتژی امنیتی این کشور تلقی میشود و این استراتژی با بخشهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و بخشهای دیگر این گزارشهای سیاسی کنگره ملی عجین میشود. رهبران چین همواره بر اهمیت مشاهده چیزها فراسوی آنچه دیده میشوند تاکید دارند و به ماهیت ذاتی امور و درک قوانین عینیای مینگرند که بر نحوه توسعه و تحول امور حاکم است.
مائو تسه دونگ، دنگ شیائوپینگ و رهبران دیگر استراتژی هستهای چین را در متن نقش کلی جهانی تسلیحات هستهای در دوران جنگ و صلح و نیز در جنگهای آینده مورد مطالعه و بررسی قرار دادهاند. افزون بر این، آنها این مسائل را در چارچوب بزرگتر توسعه ملی و امنیت نظامی مورد تحلیل قرار داده و به آن پرداختهاند. آنها در مورد نقش این تسلیحات اغراق نکردهاند. تفکر چینی در مورد استراتژی هستهای نتیجه تفکر رهبرانی است که چارچوب یک تفکر استراتژیک جامع را در نظر گرفتهاند تا به مساله استراتژی هستهای بپردازند. از اینرو، از استراتژی هستهای با ویژگیهای متمایز چینی استقبال میکنند.
استراتژی هستهای چین در پرتو سالهای طولانی جنگ انقلابی
جنگ انقلابی طولانیمدت در چین شکلدهنده دیدگاه رهبرانی مانند مائو، چوئن لای و دنگ شیائوپینگ از جنگ بود؛ یعنی آنها معتقد به تکیه بر مردم بودند نه پرستش سلاح. اگرچه ظهور تسلیحات هستهای تغییرات شگرفی در روشهای نبرد بهوجود آورد اما مائو اعتقاد داشت که آنها قواعد اساسی جنگ را تغییر نمیدهند. او معتقد بود که ربودن دلها و قلبها و نه در اختیار گرفتن یک یا چند سلاح جدید همان چیزی است که تعیینکننده نتیجه جنگ است. او تصور نمیکرد که تسلیحات هستهای به نابودی بشریت منجر میشود. او اساسا معتقد بود که جنگ در عصر هستهای همانا تداوم سیاست خواهد بود. تز معروف او که «بمب اتم فقط یک ببر کاغذی است» به روشهای مهمی به سالها تجربه او در مورد آغاز جنگ و اندیشیدن در مورد جنگ مربوط است.
استراتژی هستهای ریشه دوانده در ماتریالیسم دیالکتیک
از لحاظ تفکر استراتژیک، نسل اول و دوم رهبران چین بهشدت بر تئوری مارکسیستی «ماتریالیسم دیالکتیک» در تحلیل طیفی از مسائل مهمی که با آن مواجه بودند تاکید میکردند مثل مسائلی که به استراتژی هستهای مربوط بود. آنها تسلیحات هستهای را هم «ببر کاغذی» مینامیدند و هم «ببر واقعی». این همراه با درک آنها از ارتباط میان تسلیحات هستهای و تسلیحات متعارف- مانند اندیشهشان در ارتباط میان تسلیحات هستهای و جنگهای آینده- نشان میدهد درک رهبران چین از تسلیحات هستهای سادهانگارانه، یکجانبه یا خشک نیست. آنها جوانب مثبت و منفی تسلیحات هستهای و نیز تاثیرات بالقوه دگرگونکننده ارتباط آن با مسائل دیگر را میبینند. یک رویکرد دیالکتیک در تفکر چینی در مورد استراتژی هستهای کاملا مشخص است. مفهوم چینی کنترل تسلیحات هستهای نه این است که معیاری باشد برای اجبار این کشور بر خلاف ارادهاش در مواجهه با توازن وحشت. بلکه، گامی است پیشگیرانه، کنشگرایانه و آگاهانه که این کشور براساس درک خود از قوانین اساسی ملازم با تسلیحات هستهای اتخاذ میکند؛ نمونهای از استراتژی حرفهای اتخاذ شده براساس خویشتنداری. قادر بودن به دستیابی به امنیت از طریق خویشتنداری استراتژیک بیتردید نمونهای پیشرفته و ایدهآل از هنر استراتژی و برنامهریزی تاکتیکی است.
چگونه استراتژی هستهای محدود چین، ضعف را با قدرت تلافی میکند
تحول تفکر چین در مورد استراتژی هستهای را میتوان به دو دوره گسترده تقسیم کرد. اولین دوره از 1949 تا 1989 که مصادف است با محیط بینالمللی جنگ سرد؛ از نظر داخلی چین، این دورهای بود که طی آن چین به واسطه نسلی از رهبران و ذیل رهبری «مائو» و «دنگ» اداره میشد. در این دوره، چین بهطور موفقیتآمیزی حصر و معیارهای کنترلی قدرتهای مهم هستهای را شکست و به تسلیحات هستهای دست یافت. در همین دوره، چین نظام کامل و جامع اندیشهای در مورد استراتژی هستهای را بسط داد که هم بازتاب قوانین عینی حاکم بر رقابت نظامی هستهای بود و هم مطابق بود با شرایط ملی چین.
ارسال نظر