بخش شصتوچهارم
نه «صلح آمریکایی» نه«صلح چینی» - ۳ مرداد ۹۶
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
برای برقراری یک توازن قدرت در آسیا وجود دو عنصر سیاسی و امنیتی لازم است. به این معنا که آمریکا از غیرنظامی کردن دریای چین جنوبی و ایجاد یک سلوک رفتاری پایدار و شفافسازی ادعاهای حاکمیتی طرفها حمایت کند و از سوی دیگر بپذیرد که مشکلات میان خود و چین را با توافق حلوفصل کند. همچنین آمریکا و چین نیز باید محدودیتهایی برای آرایش نظامی خود قائل شوند تا بحران در منطقه فروکش کند. با این حال، این دو قدرت بزرگ نگرانیهایی دارند که مانع از این میشود که به یک درک مشترک برسند.
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
برای برقراری یک توازن قدرت در آسیا وجود دو عنصر سیاسی و امنیتی لازم است. به این معنا که آمریکا از غیرنظامی کردن دریای چین جنوبی و ایجاد یک سلوک رفتاری پایدار و شفافسازی ادعاهای حاکمیتی طرفها حمایت کند و از سوی دیگر بپذیرد که مشکلات میان خود و چین را با توافق حلوفصل کند. همچنین آمریکا و چین نیز باید محدودیتهایی برای آرایش نظامی خود قائل شوند تا بحران در منطقه فروکش کند. با این حال، این دو قدرت بزرگ نگرانیهایی دارند که مانع از این میشود که به یک درک مشترک برسند.
مشاوره با متحدان و دوستان آمریکا
به محض اینکه پذیرش داخلی در آمریکا مبنی بر ضرورت حرکت بهسوی یک توازن باثبات و عناصر کلی چنین توازنی، محقق شد- هرچند مشروط- گام بعدی برای واشنگتن باز کردن در گفتوگو با شرکا و متحدان امنیتی در آسیا - براساس آن پذیرش- برای کسب دیدگاه آنها از آینده و پاسخ مناسب است. در میان این قدرتها، گفتوگو با ژاپن و کرهجنوبی باید یک اولویت اصلی باشد. چنین گفتوگویی میتواند در ابتدا میان روسای جمهور سه قدرت و سپس در چارچوب بحثهای اتحاد «2 + 2» دو یا سهجانبه در میان مقامهای وزارت خارجه و دفاع در آمریکا، ژاپن و کرهجنوبی بر سر محیط امنیتی بلندمدت در آسیا- پاسیفیک و پس از آن تعمیم به متحدان دیگر برگزار شود. هدف نهایی چنین مذاکراتی همانا دستیابی به (1) روندها و ویژگیهای مهم امنیتی است که هم اکنون و به احتمال زیاد در آینده (با استفاده از همین رویکردی که دولت آمریکا در داخل این کشور بهکار گرفته است) رخ میدهد و (2) ضرورت انطباق با آن مولفهها از طریق تعدیلاتی در استراتژی موجود. به محض اینکه ضرورت انطباق با این استراتژی تایید شد، بحثها باید بر نوع کلی انطباق مورد نیاز و بهترین راه برای حرکت رو به جلو متمرکز شود.
به لحاظ ایدهآل، بررسیها و مشورتها در مورد اتحاد باید بر «مناسب بودن» و «امکانپذیر بودن» اجرای آن 7 نوع عنصر حداکثرگرایانه و حداقل گرایانه متمرکز باشد که برای ایجاد یک توازن باثبات در طول زمان طراحی شده است. این مساله، بهعنوان یک اولویت، در ابتدا شامل قصدگذار به «وضعیت» و «دکترین نیروی بازدارنده» و اجرای مجموعه گستردهتر اقدامات اعتماد ساز (CBMs) و سازوکارهای مدیریت بحران (CMMs) از همان نوعی میشود که پیشتر ذکر آن به میان آمد. بر این مبنا، دگرگونی مجموعه ویژگیهای باقیمانده سیاسی- نظامی باید مدنظر قرار گیرد. در این بررسیها و مشورتها، شاید در این مرحله دستیابی به توافق بر سر تمام این ویژگیهای بازمانده غیرممکن باشد. در میان آنها، محتمل ترین ویژگی که باید روی آن توافق شود اتحاد تقویت شده آمریکا- ژاپن بهعنوان بخشی از گذار به «وضعیت نیروی بازدارنده» است.
ژاپن میتواند نقش مهمی در اجرای این «وضعیت نیروی بازدارنده» ایفا کند. در واقع، به دست آوردن تایید توکیو برای استراتژی مورد نیاز توازن آینده برای ایجاد موازنه در رقابت امنیتی چین- آمریکا الزام اساسی موفقیت این «وضعیت» است. اگرچه «ساختار نیروی بازدارنده» که رویای آن در ذهن میرود به احتمال زیاد اتکای متحدان به ناوها و تسلیحات پیشرفته را کاهش خواهد داد اما تقویت مجموعهای از قابلیتهای دفاعی فعال و غیرفعال در سراسر ژاپن، زیردریاییهای واقع در خط مقدم و قابلیت همکاری بیشتر میان نیروهای دفاعی ژاپن و آمریکا را الزامی میسازد. افزون بر این، پکن و توکیو در نهایت باید موازنه بلندمدت «وضع موجود» فعلی را با توجه به جزایر مورد مناقشه سنکاکو/ دیائو از طریق تصریح آشکار بر محدودیت متقابل در مورد استفاده از نیروهای نظامی یا شبه نظامی در منطقه و قرار دادن پرسنل یا امکانات در جزایر بپذیرند. تمام این ویژگیها باید در خدمت اطمینان قوی به توکیو باشد که استراتژی توازن قدرت، امنیت این کشور را به هیچرو به مخاطره نمیاندازد.
وارد کردن کرهجنوبی به این بحث مستلزم ظرافت قابلتوجهی است. ایجاد یک شبهجزیره واحد و عمدتا غیرمتعهد کرهشاید دشوارترین و مشکلسازترین عنصر استراتژی توازن قدرتی باشد که در اینجا مطرح شد. موفقیت این استراتژی تا حد زیادی به اقدامات جدیدی که از سوی پکن اتخاذ میشود و گامهای مضاعفی که پیونگیانگ برمیدارد بستگی دارد. طی این مرحله اولیه مشاوره داخلی آمریکا با متحدانش، چین آشکارا در موقعیتی نخواهد بود که اقدامات جدیدی اتخاذ کند.
با این وجود، در این مرحله از این فرآیند، گفتوگوهای آمریکا و ژاپن با سئول باید بر سه هدف متمرکز باشد: 1- کسب تایید در مورد ضرورت گذار به محیط توازن قدرتی که بر «وضعیت» و «دکترین نظامی نیروی بازدارنده متقابل» متمرکز است، 2- پذیرش اتحاد تقویت شده اما محدود آمریکا- ژاپن بهعنوان پایه سیاسی این استراتژی، 3- دستیابی به توافق بر سر وضعیت مطلوب بلندمدت برای شبهجزیره کره که با محیط توازن قدرت سازگار باشد یا در غیر این صورت، دستیابی به توافق بر ضرورت رسیدن به توافقات و برداشتهایی مشخص با پکن - با در نظر گرفتن احتمالات آینده- در کنار سایر CBMها (نسخهای حداقلگرایانه از این جزء توازن باثبات).
هدف اصلی در ایجاد یک کره واحد و عمدتا غیرمتعهد همانا خنثیکردن نقش آن منطقه بیثبات تاریخی و همواره ستیزهگر بهعنوان منبعی از رقابت پایدار امنیتی میان پکن و واشنگتن است. این مستلزم از میان رفتن دو چیز است: یکی، رژیم کرهشمالی بهعنوان منبع بالقوه جدی درگیری که هر دو قدرت را دخیل میکند و دوم، عاریسازی شبهجزیره از نیروهای خارجی که میتواند تهدیدکننده چین یا ژاپن باشد. با وجود مزایای این وضعیت برای کره اما تا زمانی که کرهشمالی همچنان «مسلح» و «ستیزهجو» باقی بماند، سئول به احتمال زیاد ترجیح میدهد که روابط امنیتی نزدیکی با واشنگتن داشته باشد که شامل حضور نیروهای آمریکایی در شبهجزیره میشود.
ارسال نظر