بخش پایانی
پدیده شوم قرن جدید - ۱۴ اردیبهشت ۹۶
حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش قبل به شرایط و بستر ظهور داعش در منطقه قفقاز شمالی اشاره شد. نگاه غالب بر این است که روسها از قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی با زور به دنبال تسخیر این منطقه بودند. اوج کشتار مردم قفقاز برای الحاق آنها به قلمرو تزارها در سال ۱۹۴۴ بود که مردم این منطقه در جستوجوی استقلال برآمده بودند. زمانی که اتحاد شوروی در اکتبر ۱۹۹۱ در مسیر فروپاشی قرار گرفته بود، ژنرال سابق نیروی هوایی شوروی «جوهر دودایف» استقلال چچن از روسیه را اعلام کرد.
حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش قبل به شرایط و بستر ظهور داعش در منطقه قفقاز شمالی اشاره شد. نگاه غالب بر این است که روسها از قرن 18 و 19 میلادی با زور به دنبال تسخیر این منطقه بودند. اوج کشتار مردم قفقاز برای الحاق آنها به قلمرو تزارها در سال 1944 بود که مردم این منطقه در جستوجوی استقلال برآمده بودند. زمانی که اتحاد شوروی در اکتبر 1991 در مسیر فروپاشی قرار گرفته بود، ژنرال سابق نیروی هوایی شوروی «جوهر دودایف» استقلال چچن از روسیه را اعلام کرد. در سالهای بعد، مسکو وارد دو جنگ خونین در چچن شد: اولی در سالهای 1994 تا 1996 در دوران یلتسین و دومی از 1999 تا 2000 طی دوره ولادیمیر پوتین و او یک لشکرکشی نظامی تمام عیار انجام داد که در سال 2009 خاتمه یافت. این برداشت وجود دارد که رویکرد سرکوبگرانه مقامهای روسیه علت اصلی پیوستن مردم قفقاز به داعش و عضوگیریهای داعش در این منطقه بوده است. تا زمانی که سیاستهای سرکوبگرانه مسکو تغییر نیابد، اوضاع قفقاز به آرامش نخواهد رسید.
داعش برخلاف امارت قفقاز نوعی «پروژه سیاسی» است- درست همان طور که «گروه بینالمللی بحران» در گزارش خود اعلام کرد - که مسلمانان میتوانند به آن احساس تعلق کنند. امارت قفقاز زیرزمینی بود اما داعش به دنبال تاسیس دولت بود. در روسیه، مسلمانان منزوی هستند و با آنها بهعنوان شهروندان درجه دو رفتار میشود. آنها چشم انداز شغلی اندک، فقیرانه و سواد اندکی دارند- حتی سواد اسلامی- و در معرض اذیت و آزار، اتهامات دروغین و تحقیر هستند (اگر نخواهیم بگوییم که مورد شکنجه مقامهای روس قرار میگیرند). در سپتامبر 2015، وقتی پوتین در سوریه مداخله کرد، دولت روسیه هزاران مسلمان در منطقه را «افراطی» نامید و نام آنها را در «فهرست دیده بان تروریسم» قرار داد. به گفته برخی متخصصان که تحولات منطقه را دنبال میکنند، این به این خاطر بود که قفقاز شمالی- به ویژه داغستان- تقریبا آرام بوده و مقامهای امنیتی محلی به دنبال ایجاد درک و برداشتی از مشکلات هستند تا با ممنوع کردن اقدامات احتمالی تروریستی اعتباری بیابند.
تعریف افراطگرایی بر اساس قانون روسیه مبهم است. برای مثال، صِرفِ «دوست داشتن» چیزی در فیس بوک میتواند شما را در زمره افراط گرایان قرار دهد. نیروهای امنیتی روسیه میتوانند در هر زمانی هر کسی را در فهرست افراطیون بگنجانند. آن فرد ممکن است در معرض تفتیش خانهاش قرار بگیرد، ممکن است بازجویی شود یا مجبور به دادن آزمایش DNA شود. مقامها همچنین میتوانند همه را «سلفیِ افراطی» تلقی کنند هرچند آنها دست به اقدامات خشن نزنند. آنها حتی محافظهکاران مسلمان را هم از این قاعده مستثنی نمیسازند. در واقع گزارشهای شخصی نشان میدهد مقامها مایلند افرادی را تحت پیگرد قرار دهند که منبع اعتدال هستند نه افراط. یکی از نمونههای این کار دستگیری «محمد نبی مقومدوف»، یک واعظ سلفی بود که آشکارا علیه داعش سخن میگفت و به نوشته «اکونومیست» و «نوایا گازتا» مورد تهدید افراطگرایان نیز قرار گرفته بود. مقامهای روسی دائما مساجد را هدف گرفته و آنها را تعطیل میکنند اما برخی تحلیلگران معتقدند آموزشهای اسلامی مانع از پیوستن جوانان به داعش شده است. بیشتر عضوگیریها در خارج از روسیه است. بنابراین، هدف گرفتن مساجد در داخل روسیه بی معنی است. حتی اگر در داخل این کشور هم عضوگیری باشد، تعطیلی مسجد باعث بیگانه شدن بسیاری از میانهروها میشود.
حمایت مردمی و چشمانداز آینده
اگرچه امکان پذیر نیست که در منطقه قفقاز شمالی به نظرسنجی بپردازیم اما برخی روایتهای شخصی نشان میدهد که حمایت مردمی از داعش قابل توجه است. دلیل اصلی پیوستن بسیاری از مردم به داعش - بدون اینکه به استخدام درآیند- شاهدی بر این ادعاست. برای مثال، در چچن براساس برخی آمارها، مردم فکر میکنند که «دولت اسلامی» بهتر از قدیروف است که مسلمانان محلی وی را خائن میشمارند. مردم احساس میکنند که قدیروف نتوانسته یک دولت اسلامی واقعی بسازد و در عوض یک دولت اساسا فاسد و سوء استفادهگر خلق کرده و این واقعا هم درست است. مردم قفقاز از ترس حکومت «بد» به وضعیتی «بدتر» [داعش] پناه بردهاند. احساس انتقام از مقامهای روسی در منطقه واقعا قوی است. مردم میخواهند به نیرویی قوی پناه ببرند تا در سایه او بتوانند با روسها مقابله کنند. شاید به همین دلیل داعش همان «نیروی قوی» یا «پناه» برای آنها به حساب میآید. از آنجا که مردم دسترسی اندکی به اطلاعات دارند، به راحتی به این باور میرسند که داعش آلترناتیوی واقعی بهعنوان «دولت» به آنها میدهد. بر اساس گزارش فارنپالیسی، همان طور که یک افسر گشتی پلیس روسیه در داغستان میگفت، «میتوانید ببینید که مردم از ما خسته شدهاند. اگر به روستاها بروید خواهید دید که بیوههای خشمگین بدون همسر و پسران خشمگین بدون پدر هستند. زمان زیادی طول نمیکشد که این پسر به یک مبارز تبدیل میشود.»
تا زمانی که دولت روسیه تغییرات بنیادین در رویکرد خود نسبت به شهروندانش و گروههای رادیکال دیگری که از پس آنها میآیند به وجود نیاورد، از محبوبیت و حمایت مردمی برخوردار نخواهد شد و دریای عضوگیری داعش همچنان از میان آنها نیرو خواهد گرفت. اقدامات سخت روسیه - بیش از تلاشهای عضوگیری داعش- مشکل واقعی تروریسم در روسیه است. شدت یافتن بحران در سوریه و خزیدن نیروهای داعش به درون روسیه و انجام برخی حملات در درون این کشور باعث میشود مردم بیشتر به سوی گروههای رادیکال به ویژه داعش بروند زیرا این احساس در آنها بهوجود میآید که «سرانجام کسی پیدا شد تا انتقام ما را از روسها بگیرد.» اقدامات سرکوبگرانه دولتی، حقارت اجتماعی جامعه مسلمان قفقاز که از سوی کرملین نشینان تحمیل میشود، نگاه به آنها بهعنوان شهروندان درجه دو یا مسلمانان افراطی، وارد آوردن فشارهای روانی و نظامی به آنها همگی باعث میشود که مسلمانان قفقاز شمالی خود را بیشتر و بیشتر «غیرروسی» انگاشته، از مسکو بیشتر و بیشتر ببرند، بیشتر حس «دیگرانگاری» به آنها دست دهد و از کلیت جامعه روسی بیگانه شوند و در نهایت گرایش بیشتری به سوی افراطیگری در آنها به وجود آید. این باعث میشود تاکید بر هویت اسلامی بیشتر شود، هویت روسی انکار و در نهایت بستر لازم برای درگیریهای آینده فراهم شود. تا زمانی که تغییری بنیادین در نگاه مقامهای روسی به وجود نیاید، چشم انداز آینده روسیه در برابر تروریسم تیرهتر میشود.
ارسال نظر