دنیای اقتصاد: با پیروزی ناپلئونی رجب طیب اردوغان، اکنون دست او برای تغییر نظام سیاسی در این کشور از سیستم پارلمانی به ریاستی فراهم شده و همزمان نگرانی از تغییر مسیر این کشور هم افزایش یافته است. این تغییر قانون اساسی به اردوغان- به‌عنوان پیروز ۲۰۱۹- اجازه می‌دهد تا مسیر خود را تا سال ۲۰۲۹ باز کند.

به گزارش نیویورک‌تایمز، بسیاری از تحلیلگران از نتیجه این همه‌پرسی متعجب شده‌اند و می‌گویند انتظار داشتند اردوغان با اکثریت مطلقی پیروز شود زیرا همه‌پرسی را در فضایی آکنده از ترس و وحشت برگزار کرده بود. از کودتای ناکام تابستان گذشته، ترکیه در «وضعیت فوق‌العاده» به سر می‌برد. کودتای ناکام ۲۰۱۵ باعث شد بیش از ۱۳۰ هزار نفر از کسانی که به شکلی ظن ارتباط‌شان با این کودتا می‌رفت با اخراج، تعلیق و تبعید مواجه شوند و ۴۵ هزار نفر دیگر نیز دستگیر شدند. اما سیستم جدیدی که اردوغان در سر دارد واجد چه مختصاتی است که چنین همگان را دچار سرخوردگی کرده است. به گزارش نیویورک‌تایمز، از جمله این تغییرات عبارت است از:

* حذف پست نخست‌وزیری و انتقال قدرت اجرایی به رئیس‌جمهوری.

* اجازه به رئیس‌جمهوری برای صدور احکام و فرامین و انتخاب بسیاری از قضات و مقامات.

* محدود کردن رئیس‌جمهوری به دو دوره ۵ساله اما اختیار انتخاب برای بار سوم را می‌دهد در صورتی که پارلمان با مانع‌تراشی در دور دوم خواستار انتخابات زودهنگام شود.

* اجازه به رئیس‌جمهوری برای صدور دستورات انضباطی برای ۵/ ۳ میلیون کارمند دولتی.

آکادمیسین‌ها و برخی از اپوزیسیون از این نگرانند که نظام جدید تفکیک قوا را از میان خواهد برد و عملا مبانی لیبرال دموکراسی در این کشور دچار چالش خواهد شد. پروفسور «هوارد آیزنشتات»، متخصص ترکیه در یک گروه مطالعاتی در واشنگتن، می‌گوید: «چنین تغییری ضربه‌ای مرگبار خواهد بود به کنترل و توازن در کشور. استقلال قضایی که از قبل در معرض یورش قرار داشت با این تغییر کاملا از میان می‌رود.»

حامیان اردوغان و کسانی که رای مثبت دادند استدلال می‌کنند که یک دولت مرکزی و قوی باعث می‌شود ترکیه بتواند از پس چالش‌های بسیاری که در داخل و خارج با آن مواجه است، برآید.

آنها معتقدند این مشکلات طیف گسترده‌ای دارند، از اقتصاد دچار بحران گرفته تا تحولات سوریه و بحث آوارگان سوری، درگیری با کردها و مقابله با داعش و عملیات تروریستی. از جمله این حامیان و موافقان «بینالی ییلدریم» است که می‌گوید: «فصل جدیدی از تاریخ دموکراسی در کشور ما گشوده شده است.» «اوزگور اونلاسارکیلچی»، یکی دیگر از کارشناسان ترک در مرکز مطالعات آنکارا در آمریکا، می‌گوید: «پیروزی اردوغان ثبات دولت را افزایش خواهد داد اما موجب کاهش ثبات اجتماعی خواهد شد.» او می‌افزاید: «قرارداد اجتماعی جدیدی که در ترکیه در حال ساخت است بر مبانی بسیار ضعیفی بنا می‌شود.» در این رابطه دو دیدگاه مطرح شده است. برخی می‌گویند ترکیه در مسیر اقتدارگرایی قرار دارد و برخی دیگر می‌گویند این همه‌پرسی ممکن است موجب تقویت دموکراسی در این کشور شود.

الف) در مسیر اقتدارگرایی: حامیان این دیدگاه که طیف گسترده‌ای را تشکیل می‌دهند بر این باورند که اردوغان با این همه‌پرسی مسیر اقتدارگرایی را در پیش گرفته است. حامیان این دیدگاه بر این باورند که مقصر اصلی در غلتیدن ترکیه به آغوش اقتدارگرایی جهان سومی «اتحادیه اروپا» است که همواره وعده عضویت داده اما با مانع تراشی‌های پی در پی در مسیر عضویت ترکیه اختلال ایجاد کرد. گاردین در همین رابطه می‌نویسد نتیجه این همه‌پرسی مرحله‌ای از شکاف میان ترکیه و متحدان اروپایی‌اش است که معتقدند ترکیه به سوی تخریب مبانی دموکراسی در حرکت است. امریکن اینترست در تحلیلی می‌نویسد آمریکا باید دست به‌کار شود و نگذارد ترکیه از دموکراسی لیبرال فاصله بگیرد. این مقاله می‌افزاید ترکیه یک دارایی استراتژیک برای مجموعه غرب در شرایط فعلی خاورمیانه است. ترکیه یک بار دیگر در دوران وزارت خارجه احمد داوود اوغلو- بر خلاف سنت مالوف در ترکیه- از اروپا دور شد تا جای پایی در خاورمیانه بیابد. او معتقد بود فعال شدن در خاورمیانه و تبدیل شدن به قدرتی منطقه‌ای باعث می‌شود اروپا به‌دنبال ما بیاید.

او معتقد بود اگر حرفی برای گفتن در خاورمیانه داشته باشیم دیگر نیازی به «ناز و عشوه اروپا نداریم.» اما این بار ظاهرا بریدن از غرب به‌ویژه اروپا به سیاست عملی ترکیه تبدیل شده است. با این حال، در مورد این «بریدن از اروپا» نیز سخن فراوان است. حداقل این است که در وهله اول، مواضع و جهت‌گیری‌های ترکیه چنین نشان می‌دهد. سونر چاغاپتای، کارشناس ترک در موسسه واشنگتن برای خاور نزدیک، می‌گوید ترکیه دو پاره و دوقطبی شده است و دیگر امیدی به بازگرداندن این کشور به ریل دموکراسی نیست.

ب) در مسیر دموکراسی: با این حال هستند عده‌ای که می‌گویند اختیار دادن به دولت مرکزی می‌تواند باعث تقویت دموکراسی در این کشور شود. با توجه به پیچیدگی‌های روابط ترکیه با غرب، سُر خوردن به سوی اقتدارگرایی آسان نخواهد بود. اساسا، غرب اجازه نمی‌دهد ترکیه در این مسیر حرکت کند. گاردین به نقل از برخی کارشناسان می‌نویسد مولفه «غرب» در جهت‌گیری‌های ترکیه نقشی اساسی بازی می‌کند. برخی از شهروندان ترکیه نیز همین باور را دارند. به‌طور مثال، «عرفان اولو» و «اوگوز هان» شهروندان ترکیه می‌گویند: «وقتی ترکیه پیروز می‌شود یعنی جهان پیروز می‌شود. ما صدای سرکوب‌شدگان و مظلومان جهان خواهیم بود.» آنها بر این باورند که دموکراسی در ترکیه با این همه‌پرسی استوارتر خواهد شد و ترکیه نقش «مدافع مظلومان در خاورمیانه و جهان» را بر عهده خواهد داشت. برخی دیگر از شهروندان نیز بر این باور بودند که «این همه‌پرسی جنگی بدون سلاح است.» آنها رای مثبت خود را ضامن دموکراسی و بقای ترکیه می‌دانند.

در هر حال، یک دیدگاه سومی نیز هست. با توجه به فضای اجتماعی و روانی در ترکیه طی دو سال اخیر، وقوع حملات متعدد داعش به این کشور، بحران سوریه و سرازیر شدن سیل آوارگان سوری، فشار اروپا، بحران اقتصادی، درگیری با کردها و کودتای ناکام سال گذشته همه و همه جامعه و دولت ترکیه را به تکاپو انداخته تا در شرایط فعلی، به «حفظ وضع موجود» بپردازند.

حامیان این دیدگاه معتقدند که فضای روانی و اجتماعی حاکم بر ترکیه به‌گونه‌ای است که بخشی از جامعه متقاعد شده که تغییر دولت اردوغان یا عدم تغییر نظام سیاسی موجب می‌شود کشور بیش از این به سوی بحران و بی‌ثباتی برود. بنابراین، ترجیح این بخش از جامعه حفظ وضع موجود برای مدیریت اوضاع در این کشور است. در نهایت، رسانه‌هایی مانند سی.ان.ان و اکونومیست از «اقتدارگرایی اردوغانی» و «مرگ دموکراسی در ترکیه» سخن به میان آورده‌اند. با توجه به رویکردهای دولت ترکیه طی سال‌های اخیر، بسیاری از رسانه‌های بین‌المللی از «تخریب مبانی دموکراسی» یا «پشت پا زدن به میراث سکولاریستی آتاتورک» سخن به میان آورده‌اند. سی.ان.ان می‌نویسد اردوغان چنان مراتب ترقی را پیمود که از یک بازیکن فوتبال به یک رهبر تمام عیار در تاریخ معاصر ترکیه تبدیل شد. این خبرگزاری آمریکایی به نقل از منتقدان می‌نویسد: «ترکیه، دیکتاتوری خواهد شد.»

صف‌آرایی حاشیه و متن در تـرکـیـه