راهپیمایی مسالمتآمیز مخالفان دولت بهشدت سرکوب شد
مشت آهنین مادورو
دنیای اقتصاد: ونزوئلا تا گردن در بحران فرو رفته است. غیرممکن است این کشور بتواند از این بحران خارج شود. مگر اینکه معجزهای رخ دهد. این کشور نفتخیز به چنان وضعی دچار شده که از تامین قوت روزمره مردم خویش عاجز است. نتیجه این شده که خیابانهای ونزوئلا شاهد تظاهرات هر روز موافقان و مخالفان حکومت شود. به گزارش سیانان، هزاران معترض روز شنبه و یکشنبه (دیروز) به خیابانها ریختند و با نیروهای امنیتی درگیر شدند. مردم گرسنه که شعار «آزادی، آزادی» سر میدادند با نیروهای سیاهپوش ضدشورش درگیر شدند.
دنیای اقتصاد: ونزوئلا تا گردن در بحران فرو رفته است. غیرممکن است این کشور بتواند از این بحران خارج شود. مگر اینکه معجزهای رخ دهد. این کشور نفتخیز به چنان وضعی دچار شده که از تامین قوت روزمره مردم خویش عاجز است. نتیجه این شده که خیابانهای ونزوئلا شاهد تظاهرات هر روز موافقان و مخالفان حکومت شود. به گزارش سیانان، هزاران معترض روز شنبه و یکشنبه (دیروز) به خیابانها ریختند و با نیروهای امنیتی درگیر شدند. مردم گرسنه که شعار «آزادی، آزادی» سر میدادند با نیروهای سیاهپوش ضدشورش درگیر شدند.
پرتاب سنگ به سوی آنها با شلیک گاز اشکآور پاسخ داده شد. گارد ملی ونزوئلا نیز از تانکهای آب پاش علیه معترضان استفاده میکرد؛ زیرا آنها در حال حرکت به سوی شرق کاراکاس بودند که پایگاه اپوزیسیون مدافع دولت است. بخشی دیگر از معترضان هم به سوی مرکز کاراکاس میرفتند که نهادهای دولتی در آنجا واقع است. معترضان خواستار برکناری هفت قاضی دادگاه عالی ونزوئلا بودند. دادگاه در ۲۹ مارس حکمی داد که مخالفان سیاسی دولت را خشمگین کرد. دادگاه عالی در حکم خود تمام قدرت را از پارلمان سلب کرد و تمام قدرت پارلمان را در دست قضات دادگاه عالی قرار داد.
همزمان در این دادگاه هم تسویههایی صورت گرفت و تمام قضاتی که احتمال میرفت مخالف دولت باشند از سمت خود برکنار شدند. برخی آن را «کودتای قضایی» مادورو علیه مخالفان و در راستای تثبیت قدرت او ارزیابی کردند. استدلال مخالفان این است که دولت ونزوئلا در مسیر اقتدارگرایی مطلق قرار گرفته؛ زیرا تمام شاخههای حکومتی عملا در اختیار مادورو، رئیسجمهوری، قرار گرفته و تمام مخالفان یکی پس از دیگری سرکوب یا تار و مار میشوند. محدودیتهای دولتی بر «هنریکه کاپریلس» رهبر اپوزیسیون، که او را ۱۵ روز از انجام کارهای سیاسی بازمی داشت ادعای اپوزیسیون را تقویت کرد.
کاپریلس، ۴۴ ساله، فرماندار ایالت میراندا است و دو بار نامزد ریاستجمهوری شده و جدیترین منتقد دولت سوسیالیست است. او روز شنبه اعلام کرد که دولت همچون یک دیکتاتوری فعالیت میکند و در برابر مخالفان به استفاده غیرضروری از زور متوسل میشود. کاپریلس گفت: «این سرکوب است. این جرم است. آنها در حال ارتکاب جرم هستند و از حقوق بشر و حقوق مردم تخطی کردهاند. دولت کودتایی خودخواسته ترتیب داده و آنچه آنها علیه من انجام میدهند بخشی از این کودتای خودخواسته است.» او میگوید دفتر کار من تخریب شده و گاز اشکآور از طریق پنجرهها به داخل شلیک شده است.
رئیسجمهوری ونزوئلا، نیکولاس مادورو، معترضان را «تروریست و ولگرد» نامید. اگرچه رئیسجمهوری میگوید ۳۰ نفر دستگیر شدهاند؛ اما گروههای حقوق بشری ونزوئلا میگویند بیش از ۱۱۵ نفر دستگیر و زندانی شدهاند. «خوزهگرا» نماینده اپوزیسیون در پارلمان، میگوید این تظاهرات مسالمتآمیز بود و معترضان به آرامی در خیابان «فرانسسکو دو میراندار» به حرکت در آمدند. او میگوید: «مردم متفرق شدند. سرکوب وحشتناک بود. مردم به سوی فروشگاهها میدویدند، ماموران بهدنبال آنها بودند و این زمانی است که هرج و مرج شروع شد. دولت مسوول تمام این خشونتها است. تظاهرات مسالمتآمیز بود تا اینکه پلیس ملی مداخله کرد و با رفتارهای خود سرکوب را شروع کرد.»
بحران اقتصادی و خشکسالی مالی
بهدلیل بحران اقتصادی، ونزوئلا وارد یک بحران بشردوستانه عمیق نیز شده است. کمبود کالاهای اساسی و دارو امری شایع است. تورم احتمالا از ۱۶۶۰ درصد در سال جاری به ۲۸۸۰ درصد در سال ۲۰۱۸ افزایش خواهد یافت. این چیزی است که صندوق بینالمللی پول اعلام کرد. در اوایل مارس، آمار بانک مرکزی ونزوئلا نشان داد که ذخایر خارجی این کشور به ۵/ ۱۰ میلیارد دلار رسیده است. این در حالی است که این کشور بدهی ۲/ ۷میلیاردی دارد. این به این معناست که پول موجود در دست مردم ونزوئلا به زودی به پایان میرسد.
پوپولیسم؛ منشأ ویرانی
موفقیتهای انتخاباتی احزاب پوپولیست چپگرا مانند سیریزا در یونان و پودموس در اسپانیا انگیزه تازهای به بحث در مورد پوپولیسم در اروپا بخشیده است. «کاس مود» دانشمند سیاسی هلندی، در تحلیلی برای گاردین مینویسد پوپولیسم ایدئولوژیای است که جامعه را در نهایت به دو بخش ضد هم تقسیم میکند: «تودههای ناب» و «نخبگان فاسد.» او استدلال میکند که سیاست باید ابراز «اراده عمومی» مردم باشد. در عمل، سیاستمداران پوپولیست همواره آن را با ایدئولوژیهای دیگر مانند بومیگرایی (در جناح راست) و سوسیالیسم (در جناح چپ) ترکیب کردهاند. تا همین چند سال پیش اجماع در میان نخبگان اروپایی - در چپ و راست- این بود که پوپولیسم ذاتا بد است. این نگاه بهعنوان «آسیبشناسی دموکراسی» رد شد یا چنانکه مورخ آمریکایی ریچارد هوفستادتر در دهه ۶۰ نوشت بهعنوان «سبکی پارانویید از سیاست» رد شد. ظهور جنبشها و احزاب چپگرای پوپولیست باعث تغییر در مباحث عمومی شده است.
برخی مانند ارنستو لاکلو و همسرش شناتال موفه (پایهگذاران نظریه گفتمان) بر این باورند که پوپولیسم در واقع، جوهره سیاستهای دموکراتیک را تشکیل میدهد. در نگاه آنها، پوپولیسم برای دموکراسی خوب است. این لیبرالیسم است که مشکل واقعی است. در واقع، هر دو هم درست میگویند و هم غلط. «کاس مود» میافزاید: «ارتباط میان پوپولیسم و دموکراسی لیبرال پیچیده است و شامل ارتباطات خوب، بد و زشت میشود.» مهمترین «خوب» این است که پوپولیسم مسائلی را به سطح میآورد که بخشهای بزرگی از مردم به آن توجه دارند اما نخبگان سیاسی خواهان اجتناب از بحث در مورد آن هستند؛ مهاجرت برای راست پوپولیست یا ریاضت اقتصادی برای چپ پوپولیست را در نظر بگیرید.
«مود» معتقد است در مواردی نخبگان سیاسی دست در دست نخبگان اقتصادی و فرهنگی به پیش رفتهاندو فضایی برای مخالفت دموکراتیک باقی نگذاشتهاند. به قول نظریهپرداز سیاسی مکزیکی، بنیامین آردیتی، در مواردی پوپولیسم همچون میهمانی مست در سر میز ناهار رفتار میکند که به قواعد اعتراض عمومی احترام نمیگذارد؛ اما مشکلات دردناک و واقعی جامعه را نشان میدهد.
مهمترین «بد» این است که پوپولیسم یک ایدئولوژی یگانه انگار و اخلاقگرا است که وجود شکاف منافع و ایدهها در میان «مردم» را منکر شده و مشروعیت مخالفان سیاسی را رد میکند. از آنجا که پوپولیستها صدای مردم هستند، هرکس با دیدگاه متفاوتی در حمایت از «منافع خاص» - مثلا نخبگان- سخن میگوید. با توجه به اینکه تمایز کلیدی میان «تودههای ناب» و «نخبگان فاسد» است، هرگونه مصالحهای منجر به فساد مردم شده و بنابراین رد میشود. این عدم مصالحه به فرهنگ سیاسی قطبی شده میانجامد که در آن غیرپوپولیستها به سوی ضدپوپولیستها میچرخند. پوپولیسم «زشت» میشود زمانی که به قدرت دست مییابد. اگر به تقسیم قدرت با غیرپوپولیستها روی آورد، تاثیرات آن- مثبت یا منفی- اندک است. حتی زمانی که پوپولیستها بر حکومت مسلط شوند- مثل مورد یونان- تاثیرات منفیاش غالبا محدود است.
پوپولیستهایی مانند سیلویو برلوسکونی در ایتالیا، کاچینسکی در لهستان، ولادیمیر مسیار در اسلواکی، مادورو در ونزوئلا تلاش کردهاند تا قدرت نیروهای مخالف مانند قضات مستقل و مخالفان سیاسی را کم کرده یا از میان ببرند. در بیشتر موارد، بخش زیادی از ساختار سیاسی با آنها به شکل موفقیتآمیزی مخالفت میکند. در این راستا، نفوذ خارجی عمدتا از سوی اتحادیه اروپا به یاری آنها میآید.
با این حال، وضعیت فعلی در مجارستان و ونزوئلا به ما نشان میدهد که پوپولیسم وقتی کل قدرت را از آن خود کرد چه میتواند بکند. رهبران پوپولیستی مانند ویکتور اوربان و نیکولاس مادورو درست در همین مسیر حرکت کردهاند: آنها با تغییر قانون اساسی، از میان بردن استقلال نیروهای مخالف مانند قضات و ... نظارت و کنترل دموکراسی لیبرال را از میان میبرند. وفاداران به آنها در مناصب کلیدی مانند دادگاهها، کمیتههای نظارتی و ... قرار میگیرند و اغلب پس از انقضای مدت مسوولیتشان باز هم بر سر کار میمانند. اپوزیسیون هم با ترکیب معیارهای فراقانونی و فرا قضایی (از فشارهای مالیاتی گرفته تا عدم ارائه مجوز برای فعالیت رسانهای و ...) زیر فشار قرار میگیرند. مصداق عینی چنین رویکردی ونزوئلا است که چند ماهی است درست در همین مسیر قرار گرفته است.
ارسال نظر