هشدار فرید زکریا به دونالد ترامپ
ایالتهای کلینتونی ۴/ ۲ تریلیون دلار مالیات دادند
نویسنده: فرید زکریا
مترجم: کسرا اصفهانی
دنیای اقتصاد: پس از کشمکش با مکزیک و پس از ممنوعیت سفر شهروندان ۷ کشور، دونالد ترامپ کاری کرد که مرا متعجب ساخت. او سیاستی را بهکار گرفت که من با آن موافق بودم. او توازنی زیرکانه برای مقررات در حال تکثیر فدرال وضع کرد. فرمان اجرایی او تمام وزارتخانههایی که میخواهند چیزی بر مقررات بیفزایند را ملزم کرد که از شر دو قاعده یا مقرراتی که از قبل وجود داشت رها شوند. یعنی اگر میخواهند قاعده یا مقرراتی را بهکار گیرند باید قواعد یا مقررات مشابهی که از قبل وجود داشت را کنار بگذارند.
نویسنده: فرید زکریا
مترجم: کسرا اصفهانی
دنیای اقتصاد: پس از کشمکش با مکزیک و پس از ممنوعیت سفر شهروندان 7 کشور، دونالد ترامپ کاری کرد که مرا متعجب ساخت. او سیاستی را بهکار گرفت که من با آن موافق بودم. او توازنی زیرکانه برای مقررات در حال تکثیر فدرال وضع کرد. فرمان اجرایی او تمام وزارتخانههایی که میخواهند چیزی بر مقررات بیفزایند را ملزم کرد که از شر دو قاعده یا مقرراتی که از قبل وجود داشت رها شوند. یعنی اگر میخواهند قاعده یا مقرراتی را بهکار گیرند باید قواعد یا مقررات مشابهی که از قبل وجود داشت را کنار بگذارند. این ممکن است غلط انداز به نظر برسد، اما در سال 2013 در بریتانیا هم با عنوان «یکی بیاید، دو تا برود» بهکار گرفته شد که کارگر افتاد. در واقع، من بخش زیادی از جهانبینی ترامپ را هشدار دهنده مییابم و البته با بخش مهمی از برنامه او هم موافقم: اصلاحات مالیاتی، سرمایهگذاری در زیرساخت ها، مقررات زدایی و برخی اصلاحات در خدمات اجتماعی. اما سوال مهمی که از خودم میپرسم این است: آیا ترامپ فردی مانند مرا میخواهد تا با او موافقت کنم؟
استدلال کاخ سفید این است که هر گروه، نهاد یا فردی که در برابر رئیسجمهوری و اجرای تصمیماتش بایستد باید به شکلی بیپروایانه از او مشروعیتزدایی شود. این منجر به استراتژی خطرناکی شده که بر حمله به مطبوعات متکی است که رئیسجمهوری آنها را «حزب اپوزیسیون» مینامد. استراتژیست اصلی ترامپ یعنی «استفن. کی. بانن» از مطبوعات و رسانهها میخواهد تا «دهانشان را ببندند و فقط برای لحظاتی گوش کنند.» «شان هانیتی»، مجری فاکس نیوز که به سخنگوی غیررسمی کاخ سفید تبدیل شده، رسانهها را «مشتی میلیونر نجس، تنبل و مفت خور» مینامد «که هیچ کاری ندارند جز تحقیر مردمی که میخواهند این کشور را به شکوه برسانند.» در این مرحله، باید توجه داشت که اگر قرار است «گوش دهیم» تقریبا بیش از3 میلیون آمریکایی رای به هیلاری دادند نه ترامپ (که کمتر از آرای میت رامنی به دست آورد) در واقع، ترامپ بیش از هر بازنده دیگری در انتخابات اخیر ریاست جمهوری رای کم آورد). من هنوز متقاعد نشده ام که کدام یک از این گروهها میخواهند آمریکا را به شکوه برسانند و معیار آنها چیست. اگر منظور تولید ثروت و کمک به تولید ناخالص داخلی باشد، باز مساله مبهم است. به نوشته موسسه بروکینگز، کلینتون در 500شهرستانی (County) پیروز شد که تولیدکننده 64درصد از خروجی اقتصادی آمریکا هستند در حالی که ترامپ در 2600شهرستانی پیروز شد که تنها 36 درصد از تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهند.
بر اساس معیارهای اقتصادی- اشتغال، استارتآپها و نوآوری- مناطقی که تولید بیشتری داشتند به هیلاری رای دادند نه ترامپ.
نخبگان شهری بدنام ارتباطی با دیگر بخشهای کشور ندارند اما آنها سهم خود را دارند. چند سال پیش، اکونومیست مقایسهای انجام داد میان ایالتهایی که به خزانه فدرال کمک کردهاند در برابر ایالتهایی که از خزانه دریافتی داشتند. یافتهها جالب بود: این ایالتهای آبی بودند (که در سال 2016 علیه ترامپ رای دادند) که تامینکننده مالی ایالتهای قرمزی بودند که به ترامپ رای دادند. از سال 1990 تا 2009 ایالاتهای کلینتونی (همان ایالتهایی که به هیلاری کلینتون رای دادند) در مجموع 4/ 2 تریلیون دلار مالیاتهای فدرالی پرداختند و این بیش از دریافتی آنها از مخارج فدرالی بود در حالی که ایالتهای ترامپی (ایالتهایی که به ترامپ رای دادند) در مجموع 3/ 1 تریلیون دلار مالیات فدرالی پرداختی داشتند.
اما به نظر من این روشی نیست که با آن به آمریکا بنگریم. آمریکا یک کشور است با بخشها و مردمانی متفاوت که هر یک به شیوهای کمک میکنند. ما در دورانی زندگی میکنیم که در آن اقتصاد و تکنولوژی ما را از هم جدا میکند؛ برخی مردمان و مناطق موفق تر از مناطق دیگر رفتار میکنند. هدف باید استفاده از سیاست بهعنوان سازوکاری باشد که ملت را هم در سیاستهای عمومی و هم در گفتمانهای عمومی کنار هم قرار دهد. حقیقت این است که هیچ آمریکایی واقعی و هیچ آمریکایی تقلبی وجود ندارد (هرچند اخبار واقعی و اخبار تقلبی وجود دارد). بسیاری از روسای جمهور دوران خود را در حالی شروع میکنند که سعی میکنند دست مخالفان سیاسی خود را بگیرند و این پیام را ارسال کنند که میخواهند نماینده دیگرانی که به او رای ندادند هم باشند و بهطور کلی سعی میکنند کشور را منسجم نگاه دارند.
ترامپ نه تنها چنین نکرده بلکه باعث شده کشور حتی پیش از انتخاب او دچار شکاف و تفرقه شود و بنابراین از زیر بار وظیفه و مسوولیت برای اتحاد کشور شانه خالی کند. از وقتی وارد کاخ سفید شده بیرحمانه به تمام کسانی که جرأت مخالفت با او را یافتهاند تاخته است؛ خواه سناتور باشند، خواه وزیر باشند خواه دانشجویان معترض. شاید این کار به نفع پایگاه طبقاتی او باشد اما در اداره کشور بهکار او نمیآید. چالش رسانهها باید تضمین این باشد که بازتابدهنده نگرشهای خصمانه ترامپ نیستند. ما نمیتوانیم آن منفیبافی و منفیگرایی را هضم کنیم. ما اپوزیسیون نیستیم. ما یک نهاد مدنی هستیم که آشکارا از سوی قانون اساسی مورد حمایت هستیم: یعنی باید دولت را نسبت به اقداماتش پاسخگو سازیم و اطلاعاتی واقعی به شهروندان بدهیم.
ارسال نظر