بخش بیست و چهارم
پدیده شوم قرن جدید - ۲ دی ۹۵
حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش قبل اشاره شد که برخی لیبرالهای سعودی به تاسی از ملک عبدالله به نظام دینی- وهابی و علمای وهابی در عربستان تاختند. اگرچه آنها در دهه گذشته زندانی و تبعید شده و از کار بیکار میشدند اما اکنون این تابو شکسته شده و منتقدان نظام دینی عربستان کمتر مورد آزار قرار میگیرند. در فصل جدید به دو بخش پرداخته خواهد شد؛ یکی ریشهیابی داعش در سنت اخوانی و سلفی و دیگر آغاز تشکیل داعش و دولتهای این گروه از بدو تاسیس تاکنون.
حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش قبل اشاره شد که برخی لیبرالهای سعودی به تاسی از ملک عبدالله به نظام دینی- وهابی و علمای وهابی در عربستان تاختند. اگرچه آنها در دهه گذشته زندانی و تبعید شده و از کار بیکار میشدند اما اکنون این تابو شکسته شده و منتقدان نظام دینی عربستان کمتر مورد آزار قرار میگیرند. در فصل جدید به دو بخش پرداخته خواهد شد؛ یکی ریشهیابی داعش در سنت اخوانی و سلفی و دیگر آغاز تشکیل داعش و دولتهای این گروه از بدو تاسیس تاکنون.
فصل ۳
از دولت کاغذی تا دولت واقعی
با وجود تمام اخباری که بهصورت روزمره از به اصطلاح «دولت اسلامی» منتشر میشود، این گروه همچنان اسرارآمیز باقیمانده است. هرگاه اسناد این گروه منتشر شود آنوقت میتوان به شناختی از آن دست یافت. ژنرال مایکل.کی. ناگاتا، فرمانده عملیات ویژه فرمانده مرکزی آمریکا، در اواخر دسامبر 2014 اعتراف کرد که «ما این گروه را نشناختهایم و تا زمانی که آن را نشناسیم نمیتوانیم سخن از شکست آن بر زبان آوریم.» او در مورد ایدئولوژی این گروه هم گفت: «ما این فکر را شکست ندادهایم. ما حتی این فکر را نمیشناسیم.» این حس رازآلودگی قابل درک است. «دولت اسلامی»، اگرچه در سال 2006 موجودیت یافت اما ظاهرا در سال 2014- 2013 از ناکجا آباد زاده شد. در آوریل 2013 بود که این گروه رسما توجهات را به خود جلب کرد. این گروه بارها تغییر نام داد تا اینکه اکنون به «دولت اسلامی» معروف شده است. بخشی از این رازآلودگی به این دلیل است که کسی توجهی به «دولت اسلامی» پیش از 2013 نمیکند. در خاورمیانه و در غرب تصور غالب بر این است که «القاعده در عراق» در اکتبر 2006 نام خود را به «دولت اسلامی عراق» تغییر داد. همانطور که مشاهده میشود این «تغییر نام» بسیار وسیع بود و فقط تغییر نام نبود بلکه تغییر ماهیت، شکل، ایدئولوژی و استراتژی بود. این نقطه آغاز پروژه سیاسی جاهطلبانهای بود که از عراق به سوریه کشیده شد. در این بخش ابتدا بهصورت مختصر به «دکترین» و سپس به تفصیل به مراحل تشکیل داعش اشاره میشود.
دکترین دولت اسلامی
آحاد اعضای «دولت اسلامی» با چندین مولفه برانگیخته میشوند؛ البته همه اعضای این گروه با ایدئولوژی برانگیخته نمیشوند. «دولت اسلامی» بهعنوان یک موجودیت سیاسی جدا از ایدئولوژیاش غیرقابل شناخت است. رهبری ارشد این گروه که بهشدت متاثر از ایدئولوژی هستند، سیاستها و جهتگیریهای داعش را تعیین میکنند. این ایدئولوژی باید در دو سطح درک شود. سطح اول، سلفی- جهادیگری است که مکتب فکری - سیاسی داعش است. سطح دوم، جهتگیری افراطی این گروه در این مکتب است که تا حد زیادی جدا از مکتب فکری القاعده است. «دولت اسلامی» همچون القاعده مدعی است که خود را در چارچوب اندیشه سیاسی اسلامی تعریف میکند که جهادی- سلفیگری یا بهطور خلاصه جهادیگری است. بهطور مثال، ابوعمر البغدادی، رهبر گروه القاعده عراق، در سال 2007 در بیانیهای صوتی از «تمام اهل سنت و مردان جوان السلفیه الجهادیه در تمام جهان» درخواست یاری کرد. این نحله، یک نحله متمایز ایدئولوژیک در جهان اهل سنت است.
بعد اخوانی
دو جریان مهم که خود را منتسب به اندیشه اسلامی عنوان میکنند، به ظهور مکتب جهادی در اواخر قرن 20 یاری رساندند. اولین جریان با اخوانالمسلمین مصر مرتبط است. این گروه که در سال 1928 از سوی حسن البنا بهعنوان یک جنبش سیاسی تاسیس شد به دنبال کسب قدرت و نفوذ در جامعه و تسخیر دولت بود. با این حال، اخوانالمسلمین مانند جهادیون امروز هرگز آنقدر خشک و سختگیر نبوده است. یکی از ویژگیهای اخوان این است که رویکرد خصمانهای نسبت به شیعیان و گروههای صوفی- عرفانی ندارد. این جنبش در واکنش به امپریالیسم غربی و افول اسلام در زندگی عمومی شکل گرفت. اخوان بهدنبال احیای خلافت بهعنوان نظام ایدهآل جهان اسلام بود که تا قرن 20 محبوبیت داشت. با اضمحلال خلافت عثمانی در سال 1924، رهبران و گروههای مختلف اسلامی در سراسر جهان اسلام از شمال آفریقا تا عربستان و تا آسیای جنوب شرقی خواستار برقراری خلافت شدند. تاکید اخوان بر خلافت مهم بود زیرا گروهها و ایدئولوگهای اولیه جهادی بهعنوان شاخههایی رادیکال از دل اخوان جدا شدند. به عبارت دیگر، اهداف و امیال جهادی برای احیای خلافت ظاهرا از اخوانالمسلمین نشأت گرفته است.پایهگذار اخوان به تفصیل در مورد خلافت داد سخن داده است. در یک مورد او چنین اظهار کرد: «اسلام ملزم میدارد که جامعه اسلامی حول یک رهبر یا رئیس متحد شود، رهبر دولت اسلامی و همین اسلام، مسلمین را از تفرقه و جدایی در میان دولتها نهی کرده است...» در عمل و به قول یک مورخ، اخوان «یک بیعملی و انفعال نسبی» به احیای واقعی خلافت نشان داده است. برقراری خلافت یک هدف بلندمدت است تا یک هدف فوری. البنا تصریح داشت که دستیابی به این هدف نیازمند کارهای سختی مانند برگزاری و تشکیل کنفرانسها و شکل دادن به احزاب و ائتلافهای سیاسی در تمام جهان اسلام است. با این حال، سخنان ایدهآلگونه همچنان در بیانیهها و مواضع اخوانالمسلمین دیده میشود. با این حال، مرشد عام اخوان در سال 2012 از برقراری «دولتی مسلمان» سخن گفت.
بعد سلفی
دومین جریان اندیشه اسلامی که به ایدئولوژی «دولت اسلامی» کمک کرد سلفیگری است؛ یک جنبش عمدتا کلامی در اسلام اهل سنت که با پالایش ایمان مرتبط است. سلفیگری بر حذف «شرک» و اقرار به وحدانیت خدا (توحید) تصریح دارد. سلفیها خود را مسلمانان راستین میپندارند و کسانی را که مرتکب «شرک» میشوند خارج از مرزهای اسلام میشمارند. آنهایی که سنگ، مقابر، قدیسان و... را محترم میدارند، کافر و خارج از دایره اسلام تلقی میشوند. این دسته شامل شیعیان و کسانی میشوند که در انتخابات مشارکت کرده و نامزد خود را در سیستمی دموکراتیک برمیگزینند. در قاموس آنها، شیعیان بهدلیل احترام بیش از حد به خاندان پیامبر مرتکب «شرک» میشوند در حالی که دموکراتها مرتکب قرار دادن شریک برای خداوند در قانونگذاری میشوند. شجرهنامه فکری سلفیها را میتوان به دوران میانه اسلامی هم رساند. نوشتههای ابنتیمیه و شاگردانش مبنای تئوریک سلفیگری را فراهم آورد. متفکران بعدی و مهم سلفی از جنبش وهابی برخاستند که زیرشاخه سلفیگری است. وهابیت از سوی محمد بن عبدالوهاب در شبهجزیره عربستان بنا نهاده شد.
ارسال نظر