دست‌نشانده القاعده - ۱۷ شهریور ۹۵

جنیفر کافارلا
ترجمه: محمدحسین باقی

النصره علاوه بر ارتباط با فرماندهان نظامی روابطی منحصربه‌فرد نیز با رهبران مذهبی ایجاد کرده است. رهبران شریعت به‌عنوان مشاورانی برای فرماندهان نظامی النصره عمل می‌کنند. این مساله باعث شده این گروه دستورالعمل مذهبی برای تضمین فعالیت نظامی فراهم ‌کند. این مشاوران شریعت احتمالا دستورالعمل‌هایی برای تمام موضوعات ارائه می‌دهند؛ از انجام عملیات نظامی گرفته تا روابط النصره با گروه‌های شورشی محلی و اجرای برنامه‌های رفاه اجتماعی در مناطق تحت‌کنترل شورشیان. مقام‌های رده بالای رهبری مذهبی نیز در میادین جنگ حضور می‌یابند. همچنین اشاره شد که تاکتیک، تکنیک‌ها و روش‌های (TTPs) به‌کار گرفته شده از سوی نیروهای النصره این گروه را به‌عنوان یک نیروی رزمی کارآمد و موثر در سوریه تبدیل کرده است. در زیر به استفاده این گروه از ابزار و ادوات انفجاری اشاره شده است.

استفاده از این ادوات انفجاری فراهم آورنده «اقتصاد زور» است؛ واحدهای کوچک می‌توانند تاثیری بزرگ در میدان جنگ داشته باشند و شرایط را برای عملیات بزرگ‌تر آماده سازند. به همین ترتیب، این مثال مهمی از دشواری برنامه‌ریزی عملیاتی النصره است. چندین محور پیشروی به مبارزان النصره اجازه می‌دهد تا به سرعت و با کارآمدی بر نیروهای دفاعی رژیم اسد فائق آیند. ادوات انفجاری نیز در هماهنگی نزدیک با سایر انواع حمله مورد استفاده قرار می‌گیرد همچون موردی که در آن النصره از آتش توپخانه استفاده کرد تا به پوشش مانور VBIEDs برای اهدافش یاری رساند. این مهارت در عملیات VBIEDs مهارتی مهم است که احتمالا از سوی نیروهای النصره طی جنگ القاعده علیه نیروهای ائتلاف در عراق به آن دست یافت. اگرچه گروه‌های شورشی دیگر هم ظرفیت‌های خود برای طراحی ادوات انفجاری را در جنگ و حین جنگ توسعه دادند اما مقیاس تولید این ادوات از سوی النصره و کمک‌های این گروه به بمب‌گذاران انتحاری برای استفاده این ادوات یک دارایی مهم استراتژیک برای اپوزیسیون به‌حساب می‌آید.

یک نمونه عالی از بسیاری از این تاکتیک‌ها، تکنیک‌ها و روش‌ها (TTPs) را می‌توان در گزارش النصره در مورد تسخیر شهر الرهجان مشاهده کرد. این شهر در شمال استان حما نزدیک خط تدارکاتی استراتژیک دولت اسد به سوی شمال به سمت استان حلب واقع است. تسخیر این شهر نمونه‌ای نادر از انجام عملیات به تنهایی از سوی النصره است زیرا به نظر می‌رسد که تسخیر شهر بدون مشارکت شورشیان انجام شده است. النصره در ژوئن 2014 به رقابت برای تسخیر این شهر پرداخت و احتمالا می‌خواست دفاع رژیم را در این منطقه به آزمون گذارده و آن را تضعیف کند و به کسب اطلاعات بپردازد. در 11 جولای 2014، نیروهای النصره عملیات چشمگیری را برای تسخیر این شهر آغاز کردند. النصره خودروهای انفجاری را وارد میدان کرد که به این گروه اجازه نفوذ به شهر را داد و بلافاصله پس از آن کنترل کامل شهر را به دست گرفت.

پس از حمله، یک ویدئوی 15 دقیقه‌ای و یک بیانیه رسمی نظامی منتشر کرد که در آن گزارش واقعه را تشریح می‌کرد. این ویدئو شامل فهرستی از اهداف تاکتیکی درونی می‌شد و موقعیت استراتژیک این منطقه نزدیک تنها خط تدارکاتی رژیم به حلب از طریق أثریا به خناصر را توضیح داد. این بیانیه همچنین این یورش را به تفصیل توضیح داده و دو محور پیشرفت از جنوب‌شرق و شمال‌شرق را نشان داد. در حالی که این شهر به خودی خود یک پیروزی نظامی چشمگیر نبود اما کنترل الرهجان نیروهای النصره را در موقعیتی قرار داد تا به خط تدارکاتی رژیم به سوی حلب فشار وارد کرده و بنابراین از عملیات‌های دیگر پشتیبانی کند.

عضوگیری

النصره پس از ورود به جنگ بر محیط جنگی در سوریه سرمایه‌گذاری کرد تا یک نیروی رزمی نخبه و انعطاف‌پذیر بسازد. استخدام و عضوگیری سخت و به‌شدت کنترل شده به دنبال تقویت هسته‌های کوچک اولیه مبارزان داوطلب القاعده بود. به گفته جولانی، النصره در اواخر سال 2011 «با کمتر از 8، 7 نفر» وارد سوریه شد. البته بعدها تعداد زیادی از زندانیان «ارزشمند» به آنها پیوستند؛ زندانیانی که از سوی اسد از زندان صیدنایا در ماه‌های مه ‌و ژوئن 2011 آزاد شده بودند. آنها احتمالا به رفقای قدیمی‌ای پیوستند که از عراق به سوریه بازگشته بودند. نیروهای قدیمی بیشتری از مبارزان «القاعده در عراق» پس از اوت 2013 و شکستن زندان ابوغریب از سوی عوامل «القاعده در عراق» که امروز «داعش» نامیده می‌شوند از مرزها گذشتند.

این مبارزان سازمان یافته، منضبط و مسلح القاعده تجربه جنگ در افغانستان و عراق را داشتند که به آنها اجازه داده بود تا به سرعت پرستیژ لازم را از طریق حملات موفقیت‌آمیز خود علیه اهداف رژیم- که برای اپوزیسیون نوپای سوری غیرممکن بود- را به‌دست آورد. عضوگیران النصره این موفقیت‌های اولیه را افزایش دادند. چگونه؟ آنها جوانان سوری را وارد کادر مبارزان جدید کرده و با مشارکت دادن آنها اعضای اصلی و ذخیره خود را افزایش دادند. النصره قدرت خود را با جذب نفرات از مردم سوریه به‌دست آورد. کادر در حال رشد مبارزان سوری به النصره اجازه داد تا خود را بسان یک عنصر بومی، سوری و سازمان‌مند مخالف با رژیم حاکم جا اندازد. این عضوگیری برخی سوری‌ها را به بسیج تشویق کرد اما ظاهرا باعث جذب مبارزان از سایر گروه‌های شورشی در حال ظهور شد. فرارهای زودهنگام از سایر گروه‌های اپوزیسیون به النصره برخی را به این گمان رساند که النصره برخی نیروهای نفوذی را در درون صفوف گروه‌های شورشی قرار داده تا به جذب مبارزان بالقوه از درون آنها بپردازد.

النصره همچنین به جذب مبارزان خارجی از جمله مبارزانی از خاورمیانه و شمال آفریقا و دارندگان پاسپورت غربی پرداخته است. به گفته فرماندهان شورشیان، حدود یک هزار اردنی در صفوف النصره در سوریه در حال جنگ هستند و حتی گفته شده که مواردی از عضوگیری النصره در مراکش هم دیده شده است. تلاش دیگری برای جذب و آموزش دارندگان پاسپورت‌های غربی برای انجام حمله در غرب به نفع القاعده گزارش شده است. این تلاش از سوی کادرهایی از مبارزان القاعده انجام می‌شد که «گروه خراسان» نام داشت که ظاهرا با النصره در سوریه هماهنگ بود.