بخش ششم
پارادوکسهای یک اتحاد - ۲۷ تیر ۹۵
آنتونی کوردزمن
محقق مرکز مطالعات استراتژیک
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش پنجم به نقش عربستان در عراق و یمن پرداخته شد. نویسنده معتقد است که همکاری نکردن آمریکا و عربستان در عراق غیرسازنده است و آنچه اکنون برای عربستان مورد نیاز است همانا همکاری با آمریکا، سایر دولتهای عربی و غربی برای کمک به دولت مرکزی عراق، نیروهای قبایل اهل سنت و کردها هستند تا داعش را کاملا شکست دهند. آنها باید نشان دهند که حامی عراقی هستند که امنیت، ثبات و رفاه اقتصادی اهل سنت، شیعیان، کردها و اقلیتها را تضمین کنند.
آنتونی کوردزمن
محقق مرکز مطالعات استراتژیک
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش پنجم به نقش عربستان در عراق و یمن پرداخته شد. نویسنده معتقد است که همکاری نکردن آمریکا و عربستان در عراق غیرسازنده است و آنچه اکنون برای عربستان مورد نیاز است همانا همکاری با آمریکا، سایر دولتهای عربی و غربی برای کمک به دولت مرکزی عراق، نیروهای قبایل اهل سنت و کردها هستند تا داعش را کاملا شکست دهند. آنها باید نشان دهند که حامی عراقی هستند که امنیت، ثبات و رفاه اقتصادی اهل سنت، شیعیان، کردها و اقلیتها را تضمین کنند. با این حال، نویسنده معتقد است که عربستان و سایر کشورهای اسلامی باید نقش رهبری در این فرآیند داشته باشند. وی میگوید ایالاتمتحده باید نسبت به این واقعیت به مراتب حساستر باشد که یمن در حوزه حیاط خلوت امنیتی عربستان است. با این حال، این کشور باید از ایجاد نوعی «پیروزی» نظامی بپرهیزد که بیشتر بهکار پایان دادن بنبست نظامی یا تقسیم کشور میآید تا ایجاد مبنایی برای صلح پایدار.
همانطور که پیشتر گفته شد، مهار پیام افراطگرایی در جهان عرب و اسلام کافی نیست. ضرورت جدی برای گفت و گوی درون دینی و تلاش برای تبیین ارزشهای مشترک یهودیت، مسیحیت و اسلام وجود دارد. همچنین ضرورت آموزش آمریکاییها و سایر غربیها در مورد ماهیت واقعی اسلام و ارزشهایی که این دین با مسیحیت و یهودیت مشترک دارد به چشم میخورد. گفتوگوی دینی هم در شکست افراطگرایی در اسلام و هم در شکست توانایی حملات افراطیون خشن برای قطبی کردن افکار عمومی در آمریکا و غرب علیه تمامیت اسلام حیاتی است.
تعامل با کردها
کردها بهعنوان نیروی قومی مهمی در منطقه سر بر آوردهاند و ایالاتمتحده و عربستان سعودی باید در نظر بگیرند که چگونه سیاستها و اقدامات امنیتی و دیپلماسی شان میتواند با ظهور تنشهای کردها با ترکیه و با اجتماعات کرد در عراق و سوریه که منجر به درگیری میان کردها و اعراب شده مقابله کنند. همکاری گستردهتر در حمایت از شکلی از فدرالیسم که ساختارهای ملی فعلی را حفظ میکند اما به سنی و شیعه، کرد و عرب امنیت و حمایت میدهد یک گزینه است. همینطور است همکاری با ترکیه و تلاش برای کاهش تنشهای این کشور با کردها و جلوگیری از سرریز این تنش به دولتهای عربی مانند عراق و سوریه. گزینههای دیگر عبارت است از کمکهای مساعدتجویانه و برنامههای سرمایهگذاری برای ترغیب چنین برنامههایی.
مقابله با نیروهای منطقهای بیثباتکننده
همان طور که پیشتر اشاره شد، محرک بیثباتی در منطقه چیزی بیش از درگیری و مذهب است. گزارش توسعه عربی، بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و گروههای دیگری مانند گروه شفافیت بینالمللی مدتها پیش از ۲۰۱۱ هشدار داده بودند که حکومت ورزی ناکام و ضعیف، فساد، سرمایهداری قوموخویشسالارانه، افزایش نابرابری در توزیع درآمد و شکست در حمایت از اصلاحات اقتصادی و نوسازی در بسیاری از کشورها به سطوح سرنوشتسازی رسیده است. تعجبی ندارد که این مشکلات در مناطقی مهم در مصر، لیبی، تونس، سوریه و یمن بسیار بدتر از سایر دولتهای منطقه بود و در عراق و الجزایر هم مشکلات مهمی بوده است.
کاهش فعلی در درآمدهای حاصل از صادرات نفت در تمام منطقه نه فقط بر کشورهای صادرکننده نفت تاثیر گذاشت - چند کشور هم اکنون دارای درآمدهای پایین سرانه هستند- بلکه بر جریان کمک به سایر کشورهای عربی هم تاثیر خواهد گذاشت. تمام این کشورها با مشکلات جدی در زمینه فشار جمعیتی و «تورم جمعیت جوان» و درخواست برای شغل مواجهند. با در نظر گرفتن این فشار جمعیتی، اداره سرشماری آمریکا تخمین میزند که فقط در کشورهای حاشیه خلیجفارس، جمعیت از ۳۱ میلیون نفر در سال ۱۹۵۰ به بیش از ۱۶۹ میلیون در سال ۲۰۱۰ رسیده و این یعنی افزایشی ۵/ ۵ برابری. کشورهای بیرونی مانند مصر با افزایش ۸/ ۳ برابری، سوریه با افزایش ۵/ ۶ برابری و لیبی با ۷/ ۶ برابری جمعیت دست به گریبانند. اداره سرشماری آمریکا تخمین میزند که جمعیت کشورهای حاشیه خلیجفارس تا سال ۲۰۱۵ به بیش از ۲۶۵ میلیون نفر خواهد رسید؛ افزایش ۶۰ درصدی. حتی کشورهای نسبتا ثروتمند نفتی مانند عمان و عربستان مشکلات فراوانی با بیکاری روزافزون جوانان خود خواهند داشت. ضرورت آشکاری برای نوع جدیدی از گفتوگوی اقتصادی، طرحریزی برای توسعه و اصلاح اقتصادی وجود دارد که با این واقعیت مقابله میکند که تقریبا تمام دولتها در منطقه نتوانستهاند مشاغل کافی و فرصتهای شغلی برای جمعیت پیوسته در حال رشد مردان و زنان جوانی که وارد بازار کار میشوند ایجاد کنند. همان طور که گزارش توسعه عربی مدتها پیش از ۲۰۱۱ نشان داد، این تلاشها باید مشکلات اساسیتری مثلا در زمینه فساد، ضعف حکومتورزی، سرمایهداری قوم و خویشسالارانه و نابرابری درآمدی را شامل شود.
تعریف بهتری از روابط و شراکت استراتژیک
بسیاری از جنبههای شراکت استراتژیک آمریکا- سعودی غیررسمی مانده است: تا حدی به دلیل حساسیتهای ملیگرایان عرب و تفاوت تعاملات بر سر اسرائیل. این وضعیت عوض شده است. عربستان و دولتهای عربی خواستار ترتیبات و تعهد رسمیتر بهخاطر ایران شدهاند. با توجه به این واقعیت که ایران، آمریکا را «شیطان بزرگ» میخواند و با توجه به تئوریهای توطئهای که آمریکاییها به هزینه متحدان خلیجفارسی خود به ایران نسبت میدهند و با توجه به ذخایر عظیم سوختی و بازارهای بزرگشان همگی به آمریکا این انگیزه را میدهد که ضمانتهای امنیتی رسمی ارائه داده و روشن کنند که شراکت استراتژیکشان بخشی دائمی از استراتژی آمریکا است، دارای جایگاه رسمی است و مبتنی بر منافع استراتژیک و اساسی آمریکا که از وابستگی متقابل اقتصادی و انرژی آمریکا و وابستگی متقابل اقتصادی و انرژی در سطح جهانی شکل میگیرد. کلید موفقیت آمریکا و عربستان این است که ترتیبات کاملا دفاعی باشد و به متحدان کلیدی مانند بریتانیا و فرانسه اجازه پیوستن یا اقدام مشترک دهد و اگر ایران در آینده تغییر کند به این کشور نیز گزینه پیوستن به این ترتیبات را ارائه دهد.
ارسال نظر