بخش پنجم
پارادوکسهای یک اتحاد - ۲۶ تیر ۹۵
آنتونی کوردزمن
محقق مرکز مطالعات استراتژیک
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل نویسنده به صورت جانبدارانه عربستان را وزنه ثبات در منطقه خوانده و این کشور را «مترقی» توصیف کرده بود. در ادامه به بحران سوریه پرداخته و پیشنهادهای خود را برای حل بحران در این کشور مطرح کرده بود. در بخش زیر به عراق پرداخته و پیشنهادهایی برای حل بحران در این کشور ارائه میدهد.
این اقدام آخری مهم است زیرا کاملا روشن است که مشکلات در سوریه فراتر از اسد و داعش رفته و هیچ اقدام نظامیای نمیتواند امنیت و ثبات پایدار را با خود بیاورد.
آنتونی کوردزمن
محقق مرکز مطالعات استراتژیک
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل نویسنده به صورت جانبدارانه عربستان را وزنه ثبات در منطقه خوانده و این کشور را «مترقی» توصیف کرده بود. در ادامه به بحران سوریه پرداخته و پیشنهادهای خود را برای حل بحران در این کشور مطرح کرده بود. در بخش زیر به عراق پرداخته و پیشنهادهایی برای حل بحران در این کشور ارائه میدهد.
این اقدام آخری مهم است زیرا کاملا روشن است که مشکلات در سوریه فراتر از اسد و داعش رفته و هیچ اقدام نظامیای نمیتواند امنیت و ثبات پایدار را با خود بیاورد. بیش از نیمی از جمعیت یا پناهنده است یا آواره داخلی. تولید ناخالص داخلی سوریه احتمالا ۳۵-۲۰ درصد تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۱ است؛ شکافهای قومی و فرقهگرایانه اکنون مولفه مهمی هستند. روسیه و ترکیه نقش مهمی ایفا میکنند و هیچ صلح یا آتشبسی نمیتواند بدون اقدام گسترده در عملیاتهای ثباتسازی و ملتسازی و راهحلهای بلندمدت برای خشم و نفرت ایجاد شده به واسطه جنگ داخلی پایدار باشد.
تعامل با تهدیدات ناشی از عراق
وضعیت در عراق کاملا بیثبات است و همکاری نکردن آمریکا و عربستان هم به همان میزان غیرسازنده است. روشن است که هیچ راه حلی برای ثبات در سوریه یا عراق نیست اگر هر کدام از این دو کشور منبع مهم بیثباتی در مرز دیگری باشد، داعش را نمیتوان در این دو کشور شکست داد و عراق بهعنوان یک دولت مستقل قدرتمند و دولتی که راه جدیدی برای رفع شکاف میان جمعیت سنی- شیعی و کرد- عرب دارد، ظهور نخواهد کرد. عربستان سعودی در ایفای نقش در عراق فعالتر شده است. آنچه اکنون برای عربستان مورد نیاز است همانا همکاری با آمریکا، سایر دولتهای عربی و سایر دولتهای غربی برای کمک به دولت مرکزی عراق، نیروهای قبایل اهل سنت در غرب و کردهای عراقی است تا داعش را کاملا شکست دهند و همین کار را با پیامی روشن به جناحهای مختلف در عراق انجام دهند که عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی متعهد به حمایت از عراق واحد در شرایطی هستند که امنیت، ثبات و رفاه اقتصادی اهل سنت، شیعیان، کردها و اقلیتها را تضمین خواهد کرد.
همچون مورد سوریه، عراق هم یک هشدار است؛ هشدار در مورد اینکه تلاشهای سیاسی پیشگیرانه اعراب برای کاهش تنشهای اعراب و کردها و تنشهای فرقهای روزافزون در درون اسلام یک ضرورت است. ایالات متحده میتواند نقشی مهم در چنین تلاشهایی ایفا کند اما عربستان و سایر کشورهای اسلامی باید نقش رهبری در روشن کردن این مساله داشته باشند که وحدت اعراب در کاهش تنشهای فرقهای است. یکبار دیگر، ضرورت برای تلاش بینالمللی برای حمایت از تمام عناصر کلیدی در عراق در راستای بهبود، بازسازی و توسعه اقتصادی احساس میشود. چنین تلاشی باید مشروط به دو چیز باشد: یکی عراق که ساختاری سیاسی و حکومتی ایجاد کند که حامی شیعه، سنی و کردها باشد و دیگر، اجرای موفقیتآمیز انواعی از اصلاحات که تمرکز سیاست عراق و توصیههای گزارش توسعه عرب (ADR)، برنامه توسعه سازمان ملل (UNDP)، صندوق بینالمللی پول (IMF) و بانک جهانی باشد. بر خلاف سوریه، مساله اساسی منابع نیست بلکه اصلاح است.
همانطور که در مورد کل منطقه مصداق دارد، همکاری آمریکا و عربستان - و همکاری از جانب طیف گستردهای از قدرتهای بیرونی- نمیتواند راه حلهایی را از خارج تحمیل کند. اگر یک «قانون آهنین» وجود داشته باشد که از عصر پسااستعماری بیرون آمده باشد، این قانون آن است که قدرت بیرونی تنها به کشورهایی میتواند کمک کند که فعالانه مشتاق کمک به خودشان باشند. در عین حال، تلاشهای بیرونی مهم است، مشارکت سعودی در عراق مورد نیاز است و آمریکا باید تعامل نزدیکی با شرکای مهم عرب خود داشته باشد و به آنها دقیقا گوش دهد.
تعامل با مشکلات ناشی از جنگ داخلی در یمن
ایالات متحده باید نسبت به این واقعیت به مراتب حساستر باشد که یمن در حوزه حیاط خلوت امنیتی عربستان است. این حوزهای است که آمریکا باید هم به عربستان و هم به شرکایش مانند امارات کمک نظامی کند و به آنها در محدود کردن آسیبهای ناخواسته و تلفات غیرنظامی کمک کند. در عین حال، عربستان باید به دقت میزان و سطح نفوذ ایران در یمن را ارزیابی کند و شرایط صلح پایدارتری را پیشنهاد دهد و از ایجاد نوعی «پیروزی» نظامی بپرهیزد که بیشتر بهکار پایان دادن بنبست نظامی یا تقسیم کشور میآید تا ایجاد مبنایی برای صلح پایدار. همچون مورد سوریه، هیچ راه حلی بدون برخی اشکال مربوط به فعالیت دولت- ملتسازی وجود ندارد. جنگ باعث تقویت تنشهای مذهبی شده و فرصتهای جدیدی برای گروههای افراطی مانند داعش و القاعده در شبه جزیره عربستان فراهم آورده و در نهایت باعث فقیرتر شدن مردم یکی از فقیرترین کشورهای جهان شده که در آن آب کافی وجود ندارد و با فشار جمعیتی فراوانی مواجه است.
بهبود همکاری در مبارزه با تروریسم
ایالات متحده و عربستان ظرفیت همکاری نزدیکی در مبارزه با تروریسم و مقابله با اقدامات مهم تروریستی دارند. همانطور که قبلا گفته شد کارهای بیشتری باید انجام شود تا این همکاری عمومی و باعث آگاهی آمریکاییها از نقش سعودیها شود که اقدامات مذهبی سعودیها ارتباطی با افراطگرایی خشن ندارد و اینکه عربستان سعودی با تهدید مستقیمتری نسبت به آمریکا مواجه است.
در عین حال، هر دو کشور باید راههایی بیابند که در آن آمریکا میتواند به عربستان و سایر کشورهای عمدتا مسلمان در مهار افراطگرایی و استفاده این گروهها از اینترنت، رسانههای اجتماعی و سایر روشهایی که ارتباطی به محققان اسلامی یا رهبری مذهبی سنتی دارد کمک کند. آمریکا و عربستان باید بر انگیزههای دینی و ایدئولوژیک افراطگرایی و بررسی انگیزههای مادی مانند فساد و ضعف حکومت، بیکاری، توزیع درآمدی اندک، تورم جمعیت جوان و تمام مولفههای دیگری متمرکز شوند که مدتها از سوی منابعی مانند «گزارش توسعه عربی سازمان ملل» شناسایی شده بود.
ارسال نظر