گروه خودرو: قطعه‌سازان کشور به تازگی تاکید کرده‌اند که به‌دنبال احیای خودروسازی در کشور هستند، این در حالی است که تاکنون هیچ راهکاری در این زمینه ارائه نشده و به‌نظر می‌رسد که برخی از صنعتگران این حوزه بیشتر به فکر افزایش قدرت خود در مقابل خودروسازان هستند تا «احیای صنعت خودرو». هرچند قطعه‌سازها در کلام خود بر عبارت «احیای صنعت خودرو» تاکید می‌کنند، ولی باید از آنها پرسید که منظور دقیق شان از این «عبارت» چیست؟ «کمک به رشد و توسعه خودروسازی کشور» یا «هدفمند کردن بده‌بستان‌هایی که با خودروسازان دارند»؟! در جای جای اظهارات اخیر قطعه‌سازان کشور می‌توان عبارات و جملاتی را مشاهده کرد که در آنها بر «حق خورده شده شرکت‌های قطعه‌ساز» و «ظلم خودروسازان به آنها»، تاکید شده است و از همین رو قطعه‌سازها می‌خواهند به‌نوعی از زیر یوغ آنها خارج شوند. به‌عنوان مثال، قطعه‌سازان تاکید کرده‌اند که خودروسازان کشور هر بلایی بخواهند، بر سر آنها می‌آورند و از همین رو باید با تغییر قراردادها، نوع ارتباط فعلی با شرکت‌های خودروساز را تغییر دهند. آنها در جایی دیگر این را هم مطرح کرده‌اند که شرکت‌های قطعه‌ساز باید قراردادهای طراحی قطعه، تولید و نصب آن ‌را به‌صورت یکجا با خودروسازان منعقد کنند.

اگرچه قطعه‌سازان این را هم گفته‌اند که به‌دنبال رقابت‌پذیر کردن صنعت قطعه کشور هستند، ولی برای این کار نیز خواستار تزریق پول از سوی سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران به این صنعت شده‌اند، آن هم رقمی معادل چند میلیارد دلار. در واقع، در جایی هم که صحبت از سرمایه‌گذاری برای رشد و توسعه به میان آمده، قطعه‌سازها به‌نوعی خود را کنار کشیده و دست‌شان را به سمت دولت دراز کرده‌اند و این نشان می‌دهد آنها نیز همچون خودروسازان با تکیه بر تامین هزینه‌های مالی از سوی دولت به‌دنبال احیای برخی از برنامه‌های خود هستند. این در حالی است که کارشناسان همواره بابت عدم سرمایه‌گذاری و همچنین کم توجهی به استفاده از دانش فنی روز و تعویض نکردن ماشین‌آلات قدیمی، از قطعه‌سازها انتقاد و حتی آنها را به اینکه فقط به فکر کسب سود هستند و بس، متهم می‌کنند. به اعتقاد آنها، قطعه‌سازان کشور طی سال‌های گذشته به خصوص در سال ۹۰، توانستند به واسطه رشد تیراژ خودروهای داخلی، درآمد زیادی کسب کرده و سود خوبی به دست بیاورند، اما درآمد و سود موردنظر، در راستای تحقیق و توسعه به کار گرفته نشد.

از آن سو اما خودروسازان نیز چندان رضایتی از قطعه‌سازها ندارند و حتی مشکلات کیفی محصولات خود را به گردن آنها می‌اندازند. غول‌های جاده مخصوص هرگاه بابت کیفیت محصولات خود مورد مواخذه و نقد قرار گرفته‌اند، قطعه‌سازها را مقصر دانسته و تاکید کرده‌اند که آنها (شرکت‌های قطعه‌ساز) قطعات را در سطح کیفی مناسبی تولید نمی کنند. به گفته خودروسازان، شرکت‌های قطعه‌ساز می‌توانستند با نو کردن ماشین‌آلات و سرمایه‌گذاری‌های جدید و همچنین جذب دانش فنی روز، سطح کیفی تولیدات را بالا ببرند، اما اقدام چندانی در راستای این موارد انجام نداده‌اند و با این حساب در چالش کیفی خودروهای داخلی، تقصیر به گردن دارند. پاسخ قطعه‌سازها به این اتهام اما این بوده که کیفیت قطعات تولیدی آنها متناسب با خواسته خودروسازان است و به‌عبارت بهتر، قطعه‌سازان همانی را می‌سازند که شرکت‌های خودروساز می‌خواهند و سفارش می‌دهند.

در این شرایط، کارشناسان معتقدند، با وجود اینکه خودروسازان کشور طی سال‌های اخیر رفتار مناسبی با قطعه‌سازها نداشته و معمولا طلب آنها را دیر به دیر پرداخت کرده‌اند، اما با این حال شرکت‌های قطعه‌سازی نیز اقدامات علمی و عملی چندانی در راستای رشد و توسعه فعالیت خود، انجام نداده‌اند. به گفته آنها، در این سال‌ها، قطعه‌سازان گاهی برنامه‌هایی را ارائه داده‌اند که با دقت در محتوای آنها متوجه می‌شویم هدف اصلی، حضور قدرتمندانه و پر‌رنگ‌تر در خودروسازی است و نشانی از برنامه‌ریزی برای رشد و توسعه صنعت قطعه به چشم نمی‌آید. به باور کارشناسان، برنامه‌ریزی قطعه‌سازان بیشتر در راستای قوی‌تر شدن شان در برابر شرکت‌های خودروساز است، چه آنکه در این صورت، دیگر خودروسازها دست بالا را نخواهند داشت و شرکت‌های قطعه‌سازی می‌توانند از موضع بالا با آنها (خودروسازان) برخورد کنند. این نشان می‌دهد که صنعت قطعه کشور بیش از آنکه به فکر بالا بردن توان و قدرت کمی و کیفی‌اش باشد، در فکر قوی‌تر کردن مواضع خود در برابر خودروسازان است و از این کار نیز تنها یک هدف را دنبال می‌کند و آن «کسب درآمد بیشتر» است. البته اینکه قطعه‌سازان نیز به‌عنوان بنگاه‌هایی اقتصادی در فکر درآمدزایی بیشتر هستند، رویکردی منفی و قابل انتقاد نیست، اما پرسش این است که رشد و توسعه صنعت قطعه در این بین چه جایگاهی دارد؟ آیا قطعه‌سازان نباید در کنار کسب سود و درآمدزایی، برای رشد کمی و کیفی تولیدات خود نیز اقداماتی علمی و عملی را انجام دهند؟ از طرفی، همان‌طور که در این گزارش اشاره شد، قطعه‌سازان سود خوبی در سال‌های اوج‌گیری تیراژ خودروهای داخلی به‌دست آوردند و حالا باید از آنها پرسید که بخشی از این پول‌ها آیا خرج تحقیق و توسعه شد؟ اگر این چنین است، پس چرا قطعه‌سازی کشور نتوانسته رشد قابل ذکری در کیفیت تولیدات خود داشته باشد؟ از طرفی، حتی اگر بپذیریم صنعت قطعه مورد ظلم خودروسازها قرار گرفته، باید از قطعه‌سازان پرسید که چرا توان کمی و کیفی خود را روی صادرات متمرکز نکردند؟ به‌عبارت بهتر، اگر کیفیت تولیدات قطعه‌سازان کشور در سطح مطلوبی است، چرا نتوانسته‌اند بازارهای صادراتی خود را گسترش چندانی بدهند؟ با این شرایط به‌نظر می‌رسد قطعه‌سازان پیش از آنکه بخواهند خودروسازی کشور را احیا کنند، باید برای احیای خودشان برنامه‌ریزی کرده و ابتدا خود را بالا بکشند و سپس به سراغ خودروسازها بروند.