گروه خودرو- مدیرعامل سایپا به‌تازگی اعلام کرده که این شرکت تا پنج سال، هزینه حفاظت و نگهداری از گونه‌های مختلف آهو را در سراسر کشور بر عهده می‌گیرد. علاقه نعمت‌الله پوستین‌دوز، مدیرعامل سایپا به حیات وحش و محیط‌زیست، اگرچه در مقام مدیرعاملی دومین خودروساز بزرگ ایران، قابل تقدیر است، اما چند نکته و پرسش را نیز پدید می‌آورد. اول اینکه اگر دومین خودروساز بزرگ ایران قصد همکاری بیشتر با سازمان حفاظت از محیط‌زیست را دارد، چه بهتر که در مباحثی مانند کاهش آلودگی هوا و تولید خودروهایی بر مبنای استاندارد یورو۳ و بالاتر، این همکاری را تعمیم دهد، هرچند که پوستین‌دوز اقداماتی در این زمینه را به سرانجام رسانده است.در حال حاضر، اعمال استاندارد یورو۳ برای خودروسازان از سال آینده، به موضوعی مهم و چالش‌برانگیز تبدیل شده و آنها اخذ استاندارد مذکور را منوط به دریافت سوخت استاندارد می‌دانند. حال این سوال مطرح است که بهتر نبود به جای پرداختن به موضوع حفظ و نگهداری آهوهای ایرانی به موضوع مهمی با نام استاندارد‌سازی مصرف سوخت و آلایندگی خودروهای تولیدی که سالانه جان هزاران ایرانی را می‌گیرد، پرداخته شود. اما نکته دیگر در زمینه تصمیم اخیر سایپا مبنی بر حفاظت از گونه‌های مختلف آهو طی پنج سال، هزینه‌ای است که این شرکت باید صرف کند.طبق اظهارنظر کارشناسان سازمان حفاظت از محیط‌زیست،دستمزد و پاداش محیط‌بانان، تجهیز مناطق حفاظت شده زیست محیطی و هزینه‌های آب و برق و گاز، آن هم در حالتی که یارانه‌های این سه کالای اساسی حذف خواهد شد، تنها بخشی از هزینه‌هایی است که سایپا باید بابت تصمیم اخیر خود بپردازد، هزینه‌هایی که پیش‌بینی می‌شود رقم آن سالانه به بیش از ۳ میلیارد تومان برسد و در عرض پنج سال به فرض ثابت ماندن نرخ تورم، این رقم به بیشتر از ۱۵ میلیارد تومان، بالغ می‌شود.این در شرایطی است که اگر هزینه نصب ترمز ضدقفل (ABS) روی هر دستگاه پراید را حداکثر ۴۰۰ هزار تومان در نظر بگیریم، می‌توان با ۱۵ میلیارد تومانی که سایپا قصد هزینه کردن برای آهوهای کشور را دارد، سالانه ۱۵ درصد پرایدهای تولیدی شرکت سایپا را به ترمز ABS مجهز کرد. باز هم این نکته را یاد آور می‌شویم که اقدام پوستین‌دوز در این زمینه قابل تقدیر است و این خبر بسیاری از علاقه مندان به حیات وحش ایران را خوشحال کرد، اما ذکر این نکته نیز ضروری است که استاندارد‌سازی مصرف سوخت و ایمن کردن خودروها و تاثیری که این دو فاکتور بر سلامت مشتریان و البته کل جامعه می‌گذارند، از بسیاری از تصمیم‌گیری‌های این چنینی واجب‌تر به نظر می‌رسد.