مونا مشهدی رجبی - در یک سال گذشته تمامی‌خودروسازان آمریکا با مشکلات مالی مواجه شدند و همین مساله سبب شد تا دو شرکت از مجموع سه شرکت بزرگ آمریکایی مجبور به اعلام ورشکستگی شوند‌. البته بحران خودروسازی تنها شامل خودروسازان آمریکا نمی‌شد ولی از آنجا که جنرال موتورز بزرگترین خودروساز دنیا بود و ورشکستگی آن با نام بزرگترین ورشکستکی تاریخ صنعتی دنیا معرفی شد، مطالعه وضعیت این شرکت از اهمیت بیشتری در مقایسه با دیگر خودروسازان برخوردار است‌.

به هر حال در جریان این بحران میلیاردها دلار به طرق مختلف به صنعت خودروسازی آمریکا تزریق شد که در صورت درست بودن آمارهای موجود در مورد میزان بدهی و نیازهای مالی خودروسازان، این تزریق پول بتواند، مشکلات این شرکت‌ها را حل کند‌. طبق برآوردهای موجود در جریان بحران صنعت خودرو در آمریکا بیشتر از ۱۰۰‌میلیارد دلار به صنعت خودروسازی این کشور تزریق شد‌. البته منظور از صنعت خودروسازی را می‌توان به این صورت توضیح داد که صنعت خودروسازی آمریکا شامل شرکت جنرال موتورز، کرایسلر و واحدهای مالی مرتبط با آن است‌. از طرف دیگر تزریق به شرکت‌های قطعه سازی مرتبط با این شرکت‌ها نیز بخش مهمی‌از صنعت خودروسازی این کشور هستند که تحت حمایت مالی قرار گرفتند‌. هزینه‌ای که در طرح اسقاط خودرو به دولت تحمیل می‌شود نیز بخشی از این بودجه ۱۰۰میلیاردی برآورد شده بوده است‌. تحلیلگران اقتصادی آمریکا با توجه به اعلام مبلغ مذکور می‌گویند: «۱۰۰ میلیارد دلار برای پرداخت کل هزینه فروش خودروها و کامیونت‌های کوچکی که در نیمه اول سال ۲۰۰۹ میلادی در آمریکا فروخته شد کافی است و باید تاثیری بیشتر از این روی اقتصاد صنعت خودروسازی بر جای می‌گذاشت‌.»

این هزینه که تماما توسط مالیات دهندگان آمریکایی تامین می‌شود چه مزایای اقتصادی برای آنها دارد؟ تحلیلگران اقتصادی معتقدند در صورتی که دو خودروساز بزرگ و شناخته شده آمریکا یعنی کرایسلر و جنرال موتورز بتوانند تا انتهای سال جاری میلادی اقتدار خود را نشان دهند و دوباره به اقتصاد باز‌گردند. این هزینه پرداخت شده از جیب مالیات دهندگان ارزشمند خواهد بود ولی اگر تا انتهای سال جاری این دو شرکت نتوانند به بازار باز‌گردند و برای میلیون‌ها آمریکایی بیکار فرصت شغلی ایجاد کنند تنها فشار به خانوارهای آمریکایی وارد می‌شود.

به هر حال از حدود یک ماه گذشته که دو شرکت جنرال موتورز و کرایسلر بعد از اعلام رسمی‌ ورشکستگی دوباره به اقتصاد باز‌گشته‌اند، تغییرات زیادی در ساختار آنها ایجاد شده است‌. به عنوان مثال جنرال موتورز تعداد زیادی از برندهای خود را واگذار و برخی را نیز کاملا تعطیل کرد و برندهایی همچون ‌هامر و ساب نیز سال‌ها نماد اقتدار جنرال موتورز بودند. حال جنرال موتورز تنها چهار برند کادیلاک و شورولت و بیوک و gmc را برای خود نگه داشته است‌. ولی تحلیل‌گران بازار خودرو با توجه به آمارهای فروش اعلام کرده‌اند برای بازگشت به بازار و رشد سودآوری و درآمد تنها برند شورولت و کادیلاک می‌تواند کارآیی داشته باشد‌. کارآیی این برندها نیز زمانی می‌تواند رشد کند که خون تازه ای به رگ‌های آنها تزریق شود و این خون تازه با استفاده از سرمایه‌گذاری‌های جدید و مطالعات بیشتر تزریق می‌شود نه با برکناری افرادی همچون ریک واگونر که سال‌ها مدیریت بزرگترین خودروساز دنیا را بر عهده داشته است.

اما مسیر کرایسلر مسیر سخت تر و پر پیچ و خم تری است‌. خط تولید خودروهای تازه در این شرکت چندان فعال نیست و بعد از سال‌ها سوءمدیریت تحت مالکیت شرکت دایملر آلمان یا گروه Cerberus وجود این وضعیت اصلا دور از انتظار نبوده است‌. حال نیز بعد از سال‌ها مشکل مالی و سوءمدیریت، این شرکت بعد از اعلام ورشکستگی توسط فیات ایتالیا خریداری شد و حال باید با سیاست‌های اقتصادی این شرکت کار کند. مطالعه شرکت فیات نشان می‌دهد این شرکت ایتالیایی تا به حال در بازار آمریکا که مهمترین بازار خودرو در دنیا است هیچ موفقیتی به دست نیاورده است و تاکنون هیچ یک از تلاش‌های آن برای ادغام با شرکت‌های دیگر منجر به رشد بازار یا رشد درآمد آنها نشده است‌. بنابراین امیدی به اصلاح کرایسلر تحت مالکیت فیات وجود ندارد مگر اینکه هدایت این شرکت توسط ارگان‌های دیگر فعال در این مجموعه انجام شود یا سرمایه‌گذاری برای تولید برندهای جدید متناسب با سطح تقاضا و نیاز بازار جدید دنیا افزایش یابد‌. کرایسلر در سال‌های گذشته در تولید خودروهای تازه موفقیتی به دست نیاورد و حال درصدد برداشتن گام‌هایی اساسی در این مسیر است‌. در صورتی که در این مسیر پیشرفت کند خواهد توانست سهم از دست رفته خود را در بازار دنیا به‌دست آورد و دوباره به عنوان عضوی فعال در بازار خودروی آمریکا کار خود را از سر گیرد.