در مقدمه بگویم از پرخاش و تندی جناب آقای دکتر طهماسبی نسبت به روزنامه وزین دنیای اقتصاد تعجب کردم چون در ۲۳/۳/۸۵ در مصاحبه مطبوعاتی از روزنامه دنیای اقتصاد تقدیر و تشکر کرده بودند و فرمودند در این روزنامه وابستگی نمی‌بینیم و... حال چه شده که با چاپ یک مصاحبه چنین متغیر و برآشفته شده‌اند؟ بگذریم. و اما پاسخ حقیر. ۱ - چند روز پیش خوانندگان محترم خبر افتتاح خط تولید مگان را خواندند. همان پروژه‌ای که در دوران وزارت آقای دکتر طهماسبی با کارشکنی‌های متعدد روبه‌رو بود. این امر خط بطلانی بر نگرش و رفتار وزیر قبلی بود و به تعبیری آفتاب آمد، دلیل آفتاب.

مخالفت بنده با تصمیمات و عملکرد آقای طهماسبی را نیابد به مخالفت با شخص ایشان تقلیل داد.

نتیجه تصمیمات و عملکرد ایشان در دوران دوساله وزارت ایشان خود گویای کاستی‌ها و ضعف تصمیم‌گیری‌های ایشان است که افتتاح خط تولید مگان یکی از آنها است.

۲ -در نامه جناب‌ آقای دکتر طهماسبی در پاسخ به انتقادات بنده به ایشان (در مصاحبه‌ای که در ۱۷/۱/۸۷ در روزنامه وزین دنیای اقتصاد به چاپ رسیده بود) چنین می‌خوانیم.

«شان خود را بالاتر از این می‌دانم که به اظهارات دروغ، مغرضانه و عوامانه شخصی به نام میرخانی رشتی شخصا جواب دهم. قصد جوابگویی مستقیم به آن مطالب بی‌پایه را نداشتم... لذا اعلام می‌دارم که مقاله جناب آقای مهندس میرافضلی به عنوان جوابیه رسمی اینجانب تلقی گردد.»

۳ -در اینکه «شان» ایشان که پس از اخذ دکترایشان در سال ۷۵ تا قبل از انتصاب به مقام وزارت، هر واحد زمانی بین ۴ تا ۸ «حکم خدمت» داشته‌اند بنده حقیر که در طول ۴۵سال کار اجرایی - مدیریتی خود فقط یک «حکم خدمت» داشته‌ام روی همان شغل خود تمرکز داشته‌ام، بسیار بسیار بالاتر است، شک و شبهه‌ای وجود ندارد. اما همان‌طور که از قدیم گفته‌اند «هر که بامش بیش برفش بیشتر» از کسی که شان بالاتری دارد، توقع بیشتری وجود دارد که فرمود حسنات الابرار سیئات المقربین؟

۴ - هر چند ایشان در نامه خود اینجانب را که در صنعت خودرو «گاو پیشانی سفید» هستم، «شخصی به نام میرخانی رشتی» خطاب کرده‌اند و بازرسی ویژه ایشان که همراه با ایشان وارد وزارت صنایع و معادن شده است، مرا «مدعی کارشناس صنعت خودرو» نام برده است؛ اما این تحقیرها چیزی از سنگینی انتقادات بنده از عملکرد دوساله ایشان در مقام وزارت نمی‌کاهد. اینکه انتقادات بنده را دروغ، مغرضانه، عوامانه و بی‌پایه بخوانند،‌ بدون آنکه شخصا مشخص کنند کدام یک از انتقادات مزبور متصف به اوصاف نامبرده ایشان است، نه در شان ایشان است و نه در شان بازرس ویژه ایشان، خدمت هر دو بزرگوار عرض می‌کنم که ارتقا و سربلندی این مملکت را در گرو «اقتدار اقتصادی» می‌دانستم و می‌دانم که جز از راه تولید به دست نمی‌آید (صفحات ۹-۳۶۷ مرغابی وحشی که مربوط به فروردین ۱۳۶۸ است).

۵ -وقتی شغلی را قبول می‌کنم، به حرمت نانی که به منزل می‌برم، خود را متعهد به آن دانسته و به آن عشق می‌ورزم و با تمام وجود در حفظ و حراست، رشد و توسعه آن می‌کوشم و با هر اقدامی که در جهت توقف یا کندی رشد و توسعه آن صورت گیرد به شدت مخالفت می‌کنم. دفاع از صنعت خودرو را نیز وظیفه خود می‌دانم و با تصمیمات و اقدامات غلط در آن حیطه به مخالفت برمی‌خیزم. منتهی در سال‌های گذشته چون ارتباط مستمر و رودررو با وزرا و معاونین و مدیران کل وزارتخانه، سازمان گسترش و سایر مقامات داشته‌ام، آن مخالفت‌ها را به خودشان می‌گفتم؛ ولی در زمان آقای طهماسبی که کلا ارتباطات را قطع کرده بودند، ‌ناگزیر بودم آن انتقادات را در رسانه‌ها مطرح کنم. که لاعلاج به اخراج حقیر منجر شد اما مانع تداوم ارائه انتقادات حقیر نشد. هر چند کماکان از ارسال نامه کتبی یا جزوه ۲۵صفحه‌ای در ۶/۶/۸۵ در مورد غیرقابل اجرا بودن تصمیمات هیات دولت در مورد خودروهای دوگانه‌سوز (۱۰میلیون خودرو) خودداری نکردم که به آن توجهی نکردند. هر چند مرکز پژوهش‌های مجلس ۷ماه بعد با همان استدلال‌ها تصمیم هیات دولت را جاه‌طلبانه و غیرعملی دانست، بدون آنکه ذکری از آن نامه ۲۵صفحه‌ای بنماید.

اگر بخواهیم به زبان دوستان بگوییم، نشان دادن کاستی‌ها و تصمیمات غلط که مسوولان و مدیران می‌گیرند را «نهی از منکر» و واجب می‌دانم و نه مکروه یا حرام، آن طور که عزیزان می‌پندارند. در آن مصاحبه فقط ۳ مطلب را عنوان کرده بودم:

۱ - محرابیان اگر بتواند تا پایان دوران وزارتش خرابی‌هایی را که طهماسبی به بار آورده و لطماتی که به صنعت خودرو زده جبران کند، کار بزرگی انجام داده و بایستی به وی دست مریزاد گفت.»

اما حالا اضافه می‌کنم که آقای محرابیان نه تنها نمی‌تواند «عدم‌النفع» خسارات وارده را جبران کند، بلکه حتی خود خسارات وارده را نیز نمی‌تواند جبران کند.

مثلا چگونه می‌تواند تاخیر ۲ ساله در شروع بهره‌برداری تندر-۹۰ و مگان را جبران کند؟ چگونه می‌تواند نارضایی خریداران چشم انتظار را جبران کند؟ چگونه می‌تواند خسارت در کارخانه ایران‌خودرو و پارس‌خودرو را که با یک پنجم ظرفیت خط تولید تندر-۹۰ شان کار می‌کنند جبران کند؟

* گفته بودم تغییر مهندس امیری، مدیرعامل اسبق پارس‌خودرو که به خاطر دستاوردهای پربارش از دست رییس‌جمهوری محترم و وزیر کار لوح تقدیر گرفته بود، کار غلطی بود که طهماسبی مرتکب آن شد. این اظهارنظر دروغ است؟ عوامانه است؟ بی‌پایه است؟

* گفته بودم سنگ‌اندازی طهماسبی در راه‌اندازی دو پروژه تندر-۹۰ و مگان باعث تاخیر در شروع تولید و به حد نصاب ظرفیت رسیدن هر دو پروژه شده است. آیا این ادعاها دروغ است و بی‌پایه؟ دلیل بیاورید کجایش دروغ است. اما من دلیل می‌آورم. بگویید کدامیک از این دلایل دروغ هستند.

آیا دروغ است که آقای امیری چند ماه پس از مدیرعامل شدنش در پارس‌خودرو در اردیبهشت ۸۴، از تمدید قرارداد ۸ مشاور خود که نه آنها را دیده بود و نه آنها را می‌شناخت خودداری کرد؟ آیا دروغ است که یکی از آنها جنابعالی بودید؟

و این مدیرکل تازه به دوران رسیده چه کارها که نکرد و چه بلاها که بر سر این صنعت مدیران آن نیاورد و حالا هم که پس از چند ماه که از کار برکنار شده، اتاق خود را که میلیون‌ها تومان صرف تزئین آن کرده است، رها نمی‌کند و به محل کار جدید خود نمی‌رود.

آیا دروغ است که به هنگام طرح بودجه سال ۸۵ موافقت داشتید که تعرفه‌های خودرو ۹درصد افزایش یابند که ۵درصد آن را خودروسازها از جیب خودشان بپردازند؟

آیا دروغ است که طی نامه کتبی وزارت بازرگانی را از ثبت سفارش مگان اعم از CKD و CBU منع کردید؟ طی نامه‌ کتبی وزارت دارایی را ترغیب به صدور دستور به گمرک ایران برای جلوگیری از ترخیص خودروهای مگان کردید؟ طی نامه کتبی راهنمایی و رانندگی را از شماره‌گذاری خودروهای مگان فروخته شده به مشتریان منع کردید؟ همان پروژه‌ای که دیروز به دست وزیر جدید صنایع افتتاح شد.

آیا دروغ است که آقای کابلی، مدیرکل خود را به پارس خودرو فرستادید تا جلوی کارهای در دست اجرا در سالن تولید ال-۹۰ را بگیرد و پروژه را متوقف کند؟ و با این کار همه کارها هم متوقف شد تا تکلیف روشن شود.

آیا دروغ است در ۲۳/۳/۸۵ فرمودید طی نامه‌ای از وزیر اموراقتصادی و دارایی خواسته‌ام که موافقت با هرگونه سرمایه‌گذاری خارجی مشروط به صدور ۲۰درصد محصولات تولیدی شود که این اقدام غیرمتعارف شما جلوی ورود سرمایه‌گذاران خارجی در قطعه‌سازی را نگرفت یا لااقل کند نکرد؟ آیا جز این است که قطعه‌سازان استدلال کردند که اگر قطعات تولیدی ما که بر روی ال-۹۰ نصب و صادر می‌شود، دیگر نیازی به صادرات مجدد همان قطعه وجود ندارد، مخصوصا که قطعه پرمصرف در بازار یدکی نباشد که به آن توجهی نکردید؟

آیا دروغ است که به دستور شما (به گفته‌های کابلی)، آقای کابلی از صدور نامه به گمرکات کشور برای ترخیص CKDهای تندر-۹۰ خودداری می‌کردند؟

بهانه این بود که شرکت رنوپارس، خودروساز نیست، بلکه تامین و تدارک قطعات را برعهده دارد. مگر ساپکو و سازه‌گستر تامین‌کننده قطعات ایران‌خودرو و سایپا نیستند؟ پس چرا آنها می‌توانستند برای آن دو شرکت CKD گشایش اعتبار و ترخیص کنند؟

داوود میرخانی رشتی