تصمیمگیری از خارج برای صنعت خودرو؟!
اظهارات آقای کاتوزیان در بخش اول گفتوگوی ایشان با گروه خودرو «دنیای اقتصاد» که دیروز در همین صفحه به چاپ رسید حاوی نکات ارزشمندی بود که شایسته است مورد تامل قرار گیرد.
مسعود سیفیاعلا
اظهارات آقای کاتوزیان در بخش اول گفتوگوی ایشان با گروه خودرو «دنیای اقتصاد» که دیروز در همین صفحه به چاپ رسید حاوی نکات ارزشمندی بود که شایسته است مورد تامل قرار گیرد.
آقای کاتوزیان به عنوان عضو سابق کمیسیون صنایعومعادن در دوره ششم و هفتم مجلس شورای اسلامی که اکنون نیز به ریاست کمیسیون انرژی برگزیده شده است، سالها است که دستاندرکار نظارت بر سیاستهای صنعت خودرو است و هم ایشان و هم همکاران ایشان در این کمیسیون به طوری که در گفتوگوها و مصاحبههای آنها در گذشته مستتر بوده هر کدام برداشتهایی از این صنعت دارند که از نظر کارشناسان در خور تامل است. شگفت آنکه نه تنها آقای کاتوزیان و همکاران ایشان در کمیسیون فوق افکار عالی درخصوص خودروسازی دارند، بلکه حتی در سازمان گسترش و نوسازی صنایع، وزارت صنایع، انجمن مدیران صنعت خودرو و مدیریتهای حاکم بر شرکتهای سازنده خودرو نیز نحلههای تفکر صحیح، سازنده و تحرکآفرین در این خصوص کاملا پیدا و مشخص است، با این حال نکته مبهم و کاملا ناپیدا در این واقعیت نهفته است که بهرغم تمام نظرات سازنده شخصی هر یک از این آقایان، اما در مقام اجماع این نظرات، مجموعه تصمیمگیریهای درخصوص اصول راهبرد صنعت خودرو، نادرست از آب درمیآید.
تامل در این نقطه بسیار مهم است که چرا بهرغم وجود نظرات کارشناسی قوی در بدنه قوه تصمیمگیری صنعت خودرو، اما مجموعه تصمیمها و تصمیمگیریها از هدایت صحیح مسیر پیشرفت خودروسازی ایران عاجز بوده است، تا جایی که آقای کاتوزیان میگویند تصمیمگیری برای صنعت خودرو از خارج هدایت میشود. در تایید این نقطهنظر اشاره به این گفته آقای کاتوزیان نیز بیمورد نیست که تا سال ۱۳۸۰ و یا ۸۱ مسیر پیشرفت صنعت خودرو به گونهای درست پیش میرفت که تولید یک برند ملی به نام سمند از دل آن تصمیمگیریها میسر شد، ولی ظاهرا از آن تاریخ به بعد تمام تلاشها معطوف به چیدن موانعی شد که رشد این محصول ملی با مشکل مواجه شود. واقعیت مطلب این است که به دلیل فضای خاص اقتصادی ایران، ظاهرا نهال سمند در زمین شورهزار کاشته شد وگرچه با تغییرات اندک در این سالها، این محصول ملی پسرفت نداشته، اما عملا از امکانات پیشرفت برخوردار نبوده است. ضعف صنعت قطعهسازی که برای تولید بیشتر سمند امکان پشتیبانی نداشته است، عرصه را به دیگر محصولات ایرانخودرو از جمله خانواده پژو واگذار کرده و ایرانخودرو هم متاسفانه سهوا یا تعمدا این مسیر ناصحیح را طی کرده است. سرمایهگذاری روی مونتاژ خودروهای دیگر مثل ویتارا یا چری یا حتی تولید تندر-۹۰ که اکثر کارشناسان از ابتدا با آن مخالف بودند، همه توان بزرگترین شرکت خودروسازی کشورمان را معطوف خود کرده و از توجه به اصلیترین محصول خود که مایه افتخار ایرانیان بوده است، بازداشته است. علاوهبر ایرانخودرو، دیگر خودروساز کشورمان یعنی سایپا هم در راه خطا اسیر شده و در طول سالیان دراز نتوانسته است استراتژی مشخصی برای خود ترسیم کند و بگوید که بالاخره میخواهد چه کند؟ آیا تا ابد با تولید پراید و بعضا با تغییرات غیراستاندارد در ظاهر آن میخواهد ادامه حیات دهد یا به دنبال ایفای نقشی موثر و سازنده در عرصه خودروسازی کشورمان است.
این همان نقطه ابهام است. آیا صنعت خودروسازی بهرغم پتانسیلهای قابلتوجهی که دارد در نسبت متقابل با فضای اقتصادی کشورمان همچنان منفعل مانده و روزبهروز از صنایع خودروسای دنیا فاصله بیشتر خواهد گرفت، یا بالاخره روزی و روزگاری نقش فعال در عرصه اقتصاد ملی خواهد داشت؟
ارسال نظر